آریتمی اجتماعی در جامعه در حال  انفجار ایران

آریتمی اجتماعی در جامعه در حال انفجار ایران

چگونه می‌توان قلب جامعه ایران را از این آریتمی نجات داد؟

قلب عضو شگفت‌انگیزی است. این عضو شگفت‌انگیز عملکرد جالبی هم دارد. قلب به طور خودکار از خود موج الکتریکی تولید می‌کند که منبع انرژی و عملکرد قلب است. هر سلول قلبی بطور خودکار قابلیت ایجاد موج الکتریکی را دارد! در شرایط عادی تنها یک سلول قلبی، موج الکتریکی مورد نیاز قلب را تولید و آن را از طریق هدایت به سلول‌ها و رشته‌های تخصصی در سرتاسر بافت قلب منتشر می‌کند.

 در شرایط طبیعی گره سینوسی دهلیزی، پیشاهنگ و فرمانده عمل و فعالیت قلب است. یعنی عملکرد حیات بخش و منظم و حیرت انگیز قلب تحت اراده و عمل گره سینوسی دهلیزی است.

بیشتر بخوانید

لوموند: ایران لحظه قبل از طوفان را سپری می‌کند!

آریتمی و بی نظمی در جامعه استبداد زده ایران

گاهی و در شرایط بیماری، ریتم و روند ایجاد موج الکتریکی به هم می‌خورد و بجای یک موج منظم و ثابت با منشا مشخص، امواج الکتریکی گوناگون، غیرموثر و ناکارآمد، از منابع مختلف تولید و منتشر می‌شوند.

در چنین شرایطی هر سلول قلبی بی‌توجه به ساختار و سازمان هماهنگ و خودکار قلب، ساز خود را می زند و راه خود را می رود و سودای سرکردگی دارد.

 وقتی که چنین شرایطی برای قلب پیش می‌آید اصطلاحا می‌گویند قلب دچار آریتمی شده است. آریتمی تقریبا معادل و همسان بی‌نظمی است. قلب فعال است اما  نظم و انضباطی در فعالیتش مشاهده نمی‌شود. فعالیت در زمینه بی‌نظمی نافی و ناقض عملکرد قلب است. آریتمی حالتی است که بایستی به فوریت درمان شود که در غیر این صورت مرگ سریع رخ خواهد داد.

جامعه مثل یک قلب است که با ریتم و روند منظمی باید حرکت کند تا به هدف معینی برسد و اعضا و بافت‌ها و اندام های دیگر را زنده نگهدارد.

در قلبِ هر جامعه باید حداقلی از هماهنگی و همدلی وجود داشته باشد تا برآیند عملکرد آن مجموعه مفید باشد. قلب اجتماعی ما ناهماهنگ و مشوش است. از این قلب صداها و سیگنال‌های متفاوت ایجاد و ارسال می‌شود. این صوت‌ها و موج‌ها اما نه از منشأ درست می آیند، نه از راه صواب ارسال می شوند و نه بر اساس نیازهای جمعی و اجتماعی ما تولید می شوند.

حاکمیت منشا عصبانیت و آریتمی اجتماعی

حاکمیت بعنوان گره سینوسی دهلیزی اجتماع مسئولیت نظام‌بخشی و تنظیم ریتم و روند ضربان‌های اجتماع را برعهده دارد. وقتی که این گره پیشاهنگ در انجام وظیفه و مسئولیت خود ناتوان می‌شود، هر سلول از موضع جعلیِ پیشاهنگی خود با یا بدون توجه به منافع ملی و حقایق و حقوق اجتماعی شروع به تولید موج بی‌اثر و ناکارآمد می نماید.

 نه حاکمیت به ایجاد موج مناسب و منطبق بر هدف اقدام می‌کند و نه سلول‌های دیگر موج ایجاد شده را می‌پذیرند و منتقل می‌کنند. غریبگی وحشتناکی در قلب اجتماع ما در حال تولید و توزیع است. حاکمیت بعنوان منبع اثر و انرژی اجتماعی خود را مقید به تولید موج مفید و موثر نمی‌داند، سلول‌های دیگر بنا بر ذات خود مجبور و محکوم به ایجاد موج هستند.

گروه‌ها و گره‌های مختلف شروع به تحرک اجتماعی می‌کنند. امواجی که حاکمیت تولید می کند با نیازها و نبض اعضای اجتماع هم راستا و هم هدف نیستند. این امواج در تزاحم و تصادم با حرکت همگانی جامعه هستند. گسست بین سلولی در قلب سیاسی اجتماعی ما اتفاق افتاده است. هر موجی که حاکمیت به عنوان فرمانده تحرک اجتماعی تولید می‌کند سبب آشفتگی و آزردگی دیگر سلول‌ها می‌شود.

نتیجه کاملا معلوم و محتوم است. این آریتمی و یا در خوشبینانه ترین حالت، این بد ریتمی عملکرد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور را دچار پریشانی هلاک‌کننده کرده است. سلولِ سر و راس در انجام وظیفه خود بسیار ناتوان و ناکارا نشان داده است. هر سلول هم برای ادامه زیست خود و به سودای سروری مشغول موج آفرینی است.

 از تصادم و تزاحم این امواج قلب جامعه دچار پریشانی شده است. حاکمیت موج خودش را دنبال می کند و اجتماع بی اعتنا به موج و منبع حاکمیت راه خودش را می رود.

چرا قلب اجتماعی ایران پرتپش است؟

قلب این جامعه می‌زند اما خون نشاط و نزهت به اعضای اجتماع نمی‌رساند. هیچ امیدی به اندام های فرتوت و فرسوده نمی‌آید. قلب پر تپش است اما ناکارآمد و ناهماهنگ. قلب می زند اما بد می زند. پزشکان می‌گویند قلبی که دچار بد‌ریتمی شود، بدون درنگ باید معالجه شود. بدون درنگ. فوری و آنی. بدریتمی با زنده بودن منافات دارد. چه در قلب صنوبری سینه و چه در قلب خسته اجتماع. همان پزشکان می‌گویند دیس ریتمی یک فوریت تهدید کننده حیات است.

حیات سیاسی و اجتماعی ما در معرض تهدید جدی است. ما دچار گسست دهلیزی-بطنی سیاسی اجتماعی هستیم و این پدیده سریعا منجر به مرگ همه ما می‌شود و این رژیم واپسگرا و له و لورده راهی ندارد جز بار بستن از ایران مهد تمدن.

باید دید در مسیر تغییر رژیم و تبدیل به دموکراسی چه عواملی سرعت بخش و موتور محرکه تغییر هستند، قطعا سازمان مجاهدین خلق گریزی سریعتر، هوشمندانه‌تر و اثربخش‌تر به روند براندازی تزریق میکند و این مقوله تغییر و براندازی فرصت بیشتری برای سبک و سنگین کردن و حلاجی ندارد، با تمام جوانب سیاسی و اجتماعی و اقتصادی باید راه تنفس را بر حاکمان بست، این یک لازمه حیاتی هست.

ما را در توئیتر ایران آزادی دنبال کنید

ما را در تلگرام ایران آزادی دنبال کنید

خروج از نسخه موبایل