در مورد آداب رفتار با حشرات روایات متعدد است،که عالمان حشره شناس بهتر دانند. اما در تماس با هر حشرهای اولین قدم عملی دیدن این است که خود آن حشره با انسانها چه آدابی را رعایت میکند. یک نوع آن است که نیشش قدری خارش می آورد، که خوب می توان از در گفتمان با او وارد شد.
اما آنکه نیشش انسان را چنان میخواباند که دیکر یادش می رود بیدار شود، داستان دیگری دارد. انواعی از حشرات نیز هستند که نیش ندارند، اما در تعقیب آنها مشخص شده که جاهایی نشست و برخاست دارند که نباید زیاد از آن گفت و یا فکرش را کرد.
اینان بعضا از آن گروه اول مضرتر به حال انسانند. البته استثنائاتی نیز دخیل است. چنانچه نقل نمودهاند امام خمینی! مگس را با گوشه عبایش می گرفت و از پنچره بیرون می انداخت و احتمالا از او عذرخواهی هم میکرد. بگذریم که این مجمل اندر روابط حشرات با فرزندان آدم بود، چرایی موارد دیگر را ذهن ما شاید در نیابد.
اما غرض از این فضولی در امور عالمان و حشره شناسان، قرابتی بود که در امور سیاسی وطن یا شاید بیرون از وطن، یافت شد.
چهار پنج تا شخصیت!!، یکی از دیگری بهتر، گرد هم آمدند و طی یک عملیات مخیرالعقول!، بینظیر در تاریخ ـ البته بگذریم که در تاریخ خودمان نظیرش بوده – یک توییت مشترک کردند و چونان تخم مرغ آلترناتیوی متولد شد. از آنجا که این حکایت مشابهاتی با زندگی آن جانوران کوچولو دارد ادب حکم میکند که ابتدا کلاس حشره شناسی را بگذرانیم، زیرا شباهتی عجیب بین هر دو تیره یافتیم.
در همین زمینه
نبش قبر جنتی با خاک پاشیدن به چشم عظما؟!
حشره ای که با باد متولد می شود!
حشرات را عمری کوتاه است، از یک روز تا یکی دو هفته و ما هم می بینیم آلترناتیو توییت شده بر گرد«آق رضا پهلوی»، مانند موارد قبلی ایشان و پیمان نوین و غیره و غیره، دو هفته ای نشده در حال پژمردن است.
دوم شباهت آن باشد که حشرات در سوراخهای تاریک زاد و ولد میکنند و معمولا آنها را نمی بینی. اما آن هنگام که طوفان یا سیلی شدید در میگیرد، حشرات که هیچ، کرم و مور و مار را هم از لانه تاریکشان بیرون می کشد. حال آنکه اکنون سیلی عظیم به وسعت قیام سراسری، ایران را در گرفته است و کلاه بعضی را دارد طوفان می برد… اما وجه تشابه دیگر شاید این باشد که حشرات فصلی هستند و بعضا وزوز هم میکنند.
اما در ادامه فراگیری آداب برخورد با حشرات، این کوچولو جانوران ، مشخص است که مثلا پشه هستند، اما دوران رشد خود را درکدامین جا سپری کردهاند و چه آموختهاند، بر ما نمایان نیست.
آنها خود توشه و اندوختهای ندارند، بویایی خاص دارند، یکهو در هوا ظاهر شده، راست می آیند روی خوراکیهای ما می نشینند و از اندوخته ما تغذیه میکنند. چه میشود کرد که داستان این کوچولوها با آن یکیها که گنده می نمایانند، یکی است.
باز هم یک شباهت دیکر، اما از نوع اساسیش ، این را دیگر شاهزاده خود شاهد آن است، آفتاب آمد دلیل آفتاب. همان است که در بالا آمد.که امام راحل رابطه دوستانه ای با مگس برقرار می کرد و او را به بیرون رهنمون میشد. این هم بابی از کتاب سیاسی کشور ماست که آقا ارادتی به این خانمها و آقایان دارد و اینان نیز ارادتی، از نوع خاص ترش، جناب آقا را دارند.
شاید اگر وقت گران را بر این طریق گذاریم شباهات دیگری، بسا خفته، نمایان شوند. همین قدر اما برای درس امروزمان کافی است. و شاید شباهات دیگری کشف شوند که مناسب کلاسهای بعدی باشد. فعلا بگذار حشرات سیاسی کشورمان خود گویند و خود خندند. اما آنانکه باید، خواهند دید اینان چقدر هنرمندند.
راستی یک شباهت بین دو جماعت ناگفته ماند. بعضی از حشرات خونخوار هم هستند.