آلترناتیوچیست و چه کسی آلترناتیو است؟ دکترعزیز فولادوند

آلترناتیوچیست و چه کسی آلترناتیو است؟ دکترعزیز فولادوند

قسمت سوم: شاخص‌های یک نیروی آلترناتیو چیست؟

من به اين درك سنتي باور ندارم كه حتما يك فرد مي‌تواند نقش يك رهبری كاریزماتيك را داشته باشد يا مي‌تواند باشد. رهبری كاريزماتيك يعنی انديشه‌ای كه متبلور شده و به گفتمان غالب تبديل شده. حالا اين انديشه توسط هركسي هم كه بخواهد حمل بشود.

رهبری کاریزماتیک یعنی  چه؟

 هستند كساني كه انديشه های واقعا سترگي را حمل بكنند. يك تمثیل از عيسی مسيح نقل می‌کنند که طفل خردسالي بوده که می‌خواهد با مادرش از رود اردن رد بشود. فرد تنومندي به اسم کریستوف كه کارش عبور دادن افراد از رود اردن بوده عیسی مسیح را بدوش می‌کشد تا از رود اردن عبور دهد. می بیند که هیچ توانی در پایش ندارد و از بس که این کودک سنگین است نمی تواند حرکت کند و به تنگی نفس افتاده است.

از کودک می‌پرسد: ای بچه خردسال! من از این رود اسب، قاطر و گاو را عبور دادم.

چرا تو این قدر سنگينی؟ پاهاي من توان كشیدن تو رو ندارد

کودک مي‌گوید: بله خيلی‌ها توان كشیدن من را نخواهند داشت، عيسی مسيح بوده در دوران كودكي، این يك تمثيله. پس يك انديشه می تواند باشد ولي اين كه چه كسانی می توانند اين انديشه را حمل كنند آن مهم است.

 یک رهبر كاريزماتيك بايد ويژگي‌هايی داشته باشد، اولا بايد رو به تعالی داشته باشد. يعنی اين كه از يك طرف وارد طوفان می شود و از طرف ديگر از طوفان‌ها بيرون مياید و رنگين كمان در آسمانها نقش مي‌بندد. می گوید من نمی‌توانم جهت طوفان را عوض كنم ولی می‌توانم آن چنان بادبانها را برافرازم كه بر طوفان چيره بشوم. اين يكی از ويژگی‌های مهم رهبر كاريزماتيك است.

دومين ويژگيش شجاعت است می‌تواند تصميماتی اتخاذ كند، ريسك پذيری بالايي دارد، كه آن تصميمات  را در آن زمان  نمی توانند درك بكنند. آينده را مي‌تواند به خوبي ببيند و تصميمات بسيار سترگي مي‌گيرد و حرفهای بسيار سترگی دارد.

در همین زمینه

انقلاب چگونه به پیروزی می رسد؟ دکترعزیز فولادوند

رهبر کاریزما فرزند طوفان‌های سهمگین است!

سومين ويژگیش اعتماد به نفس است. فرزند طوفانهای سهمگين است در جهان پر آشوب و در زمانهای بسيار پيچيده و پرالتهاب با طمانينه می نشيند و سازماندهی می‌كند حوادث سهمگين نمی تواند او را گيج بكند. خودش در صف اول فدا قرار دارد، صحبت از فدا كه مي‌كند بازي با واژه‌ها نيست بلكه معني فدا را مي‌فهمد. چون مي‌داند اين پروژه تعالي بدون فدا امكان پذير نيست. از اسپارتاكوس تا عيسي مسيح تا امروز بايد فدا کرد تا بشود اين پروژه تعالي را پيش برد. انساني هست كه در واقع تقليد نمي‌كند يك رهبري اصيل است، پروژه اش پروژه بومي است تقليدي نيست.

از ديگران تاثير نمي‌پذيرد استراتژيش را مرتب تغيير نمي‌دهد، اعوجاج در كارش نيست. مرتب روي استراتژي خودش پاي مي فشارد و حاضر نيست اين استراتژي را تغيير بدهد. ما در اين زمان با يك رهبر كاريزاتيك مراجه هستيم حالا مي‌تواند هركس ديگري باشد اگر كسي تحمل اين پروژه را دارد و اين ويژگي ها را دارد مي‌تواند انقلاب راهدايت كند. خود فرد بايد برسد كه چه كسي توانمندي، شايستگي و صلاحيت و هدايت اين را دارد.

آلترناتیو در چه جامعه ای

اما در مورد آلترناتیو، بايد ببينيم در چه جامعه اي داریم از آلترناتيو حرف مي‌زنيم. در يك جامعه دمكراتيك داريم زندگي مي‌كنيم يا در يك جامعه استبدادی و فاشيسم ديني؟ در يك جامعه دمكراتيك مثلا در آلمان گاهي وقتها حزب سوسيال دمكرات مسيحی آلترناتيو است. تلاش مي‌كند با راه كارهاي سياسي با مبارزات انتخاباتي حزب رقيب را كنار بزند و خودش بر قدرت بنشيند. اگر حداكثر آرا را داشته باشد دولت يك دست تشكيل مي‌دهد در غير اين صورت ائتلاف ميكند با گروه‌ها و احزاب ديگر تا بتواند دولت راتشكيل بدهد.

دولت قبلي آلترناتیو ميافتد در اپوزيسيون، براي 4سال آينده، اين مكانيسيم در سیستم‌های دمکراتیک است. اما در يك دستگاه استبداد خونين، استبداد شاهي، استبداد شيخي، آلترناتيو ويژگي‌هاي ديگري دارد. در شرايط خاصی رشد مي‌كند. قبل از هر چيز همچنان كه گفتم بايد انسانها، كادرها و افسران برجسته اي وجود داشته باشند كه از خود گذشته باشند. بايد بتوانند تیرگی شب را با نور وجودشان روشن كنند، بايد اراده داشته باشند بر ديوار ضخيم اختناق چنگ بزنند. اين افراد همه جا پيدا نمي‌شوند.

آلترناتیو مردمی شناور در اقیانوس جامعه

ديروز سرگذشت چگوارا را مي‌خواندم. خيلي جالبه! به هرحال در آن شرايط جامعه به چنين افرادي نياز دارد كه بتوانند الگو باشند و تكثير بكنند، بايد ريشه مردمي داشته باشند. يعني هر نيرويي نمي‌تواند ادعاکند. مثلا در جامعه ما متاسفانه حزب توده نتوانست، چرا؟ بخاطر وجود ايرادهاي بسيار اساسي پايگاه مردمي‌اش را از دست داد.

يعني بايد مردم را به عنوان پشتوانه‌هاي اطلاعاتي از يك طرف، پشتوانه‌هاي اقتصادي و پشتوانه‌هاي امنيتي خودش از طرف دیگر داشته باشد. يك آلترناتيو مردمي در سيستم ديكتاتوري در اقيانوس جامعه شناوره، چتر حمايتش بايد مردم باشند، بايد امكانات مردمي داشته باشد. اين آلترناتيو ويژگي‌هاي ديگري هم دارد. بايد بتواند اگر بخواهد به عنوان دولت سايه عمل كند. اينها پروژه هاي غول پيكري است.

بايد امكانات، تشكيلات و كادرهاي ارزنده داشته باشد. بايد امكانات قدرتمند مالي داشته باشد بايد پروژه هاي عظيم را بتواند در اين جهان بسيار بسيار پيچيده مدرن راه بیاندازد. بايد قبل از هرچيز هم از يك حمايت بين المللي برخوردار باشد.

نقش آلترناتیو در جهان کنونی

متاسفانه ما در جهاني هستیم كه قدرتهاي بزرگ به هر حال تاثيرات  بسيار عميقي را در تحولات اجتماع در تحول سياسي، اقتصادي و اجتماعي جهان ما دارند. بايد نگاهي بيندازند به جغرافياي سياسي ايران، كه كشور مورد بحث ماست و بدانند كه نيرويي وجود دارد. ارزش حضور در جلسات را دارد، مي‌شود از اين نيرو حمايت كرد اين نيرو به بلوغ سياسي رسيده، اینها بسيار مهم است. بايد غير وابسته باشد، يك آلترناتيو اصيل اگر وابسته باشد به سرنوشت اين احزاب دچار خواهد شد كه در خطه فرهنگي ما فراوان بودند.

حالا چه وابسته به دولت حاكم و زائده دولت حاكم باشد يا اين كه به نيروهاي خارج از مرزها وابسته باشد. استقلال مالي بايد داشته باشد يعني اگر اين آلترناتيو استقلال مالي نداشته باشد مرتب بايد دريوزگي كند. نمي‌تواند با اعتماد به نفس در پاي ميز مذاكرات بنشيند و اصولش را پيش ببرد، مرتب در يك نقطه پایین قرار دارد و نمي‌تواند از منافع و آرمان مردم دفاع كند.

ما را در توئیتر ایران آزادی دنبال کنید

ما را در تلگرام ایران آزادی دنبال کنید

خروج از نسخه موبایل