عبدالرحمان گورکی، نویسنده و تحلیلگر سیاسی
نگاهی به قدرت آلترناتیو دمکراتیک در برابر دیکتاتور ایران!
با نگاهی از بالا به صحنه سیاسی امروز ایران میتوان واقعیتها را به درستی دید و متناسب با آن گام برداشت. و گرنه «حرکت در هنگامه شب با مقصدی نامعلوم» و یا «حرکت روی لبه تیز شمشیر» خواهد بود که نتایج دردناک آن میتواند «گمراهی» یا «قربانی شدن» باشد!
فصل تابستان هر سالی، یادآور اوج گرفتن رویارویی دو نیروی متخاصم در صحنه ایران است که برگزاری گردهمایی سالانه مقاومت ایران از آن جمله است. اما در تابستان امسال ما شاهد مدار متفاوتی از این رویاروییها هستیم.
مولفههای قدرت آلترناتیو
مقاومت ایران امروزه از یک ارتش آزادیبخش قدرتمند در داخل ایران برخوردار است که هسته اولیه آن، هزاران «کانون شورشی» در شهرهای ایران دارد که روزانه در رزم و فعالیت هستند! رژیم ولایت فقیه به خوبی پایگاه اجتماعی مقاومت ایران را میداند اما میخواهد که دیگران آن را نبینند و ندانند!
رژیم و دستگاه تبلیغاتی و دیپلمات ـ تروریستیاش در تلاش هستند که بگویند مقاومت ایران در داخل ایران پایگاه مردمی ندارند و در خارج ایران نیز توانستهاند آنها را از مرزهای ایران دور کنند و النهایه میگویند که رژیمشان اپوزیسیون و آلترناتیوی ندارد. اما این رژیم با دو بحران جدی مواجه است که جوهره آنها یکی است.
از همین نویسنده
مردم ایران خطاب به ولی فقیه: «نفرین به شما و آنچه میپرستید!»
یکم. آلترناتیو مقاومت ایران و جنبش دادخواهی خون شهیدان!
هرچند که سرکوب آزادیها و دستگیری و شکنجه و اعدام و قتل عام مخالفان و به ویژه اعضای مقاومت، بخش جدانشدنی از موجودیت این رژیم از آغاز تا به الآن بوده است، اما باید به دلیل گستردگی و ابعاد دردناک آن، روی قتل عام بیش از 30 هزار زندانی سیاسی در تابستان 1367 انگشت گذاشت که سران این رژیم و به طور اخص، ابراهیم رئیسی (رئیس جمهور کنونی) از عاملان و مجریان آن بودهاند!
علی خامنهای با اتخاذ سیاست «انقباض»، شکافهای درون حاکمیت خود را بسته و ابراهیم رئیسی را از صندوقهای رای نمایش انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته بیرون کشید تا با تاکتیک «فرار به جلو» در جامعه ترس و وحشت ایجاد کند.
اشتباه محاسبه بزرگ علی خامنهای در اتخاذ سیاست انقباض در حاکمیت و توطئهچینی علیه جنبش دادخواهی این بود که فکر میکرد میتواند از روی این «دیوار بلند مقاومت ایران» عبور کند و همچون گذشته، مداربندی فیمابین مماشاتگران غربی و رژیم مذهبی حاکم بر ایران خواهد بود و مماشاتگران خواهند توانست امدادگریاش را بکنند. اما مقاومت ایران بر موج فعالیتها و رویاروییهای خود به شدت افزوده و حلقه محاصره را بر روی این رژیم در داخل و خارج ایران تنگتر کرده است.
در پرتو درخشش و پیشرویهای مهم مقاومت ایران، به عنوان تنها آلترناتیو رژیم ایران، میتوان از دیدارهای مایک پمپئو و مایک پنس (وزیر امور خارجه امریکا و معاون رئیس جمهور امریکا تا ژانویه 2021) با خانم مریم رجوی در اشرف3 (آلبانی)، توقف در انتقال دیپلماتتروریست زندانی در بلژیک به ایران، صدور حکم حبس ابد برای حمیدنوری در سوئد، که یکی از دستاندرکاران قتل عام زندانیان قتل عام شده در سال 1367 بود، خنثیسازی توطئهچینی رژیم علیه اشرف3 در کشور آلبانی که به منظور ممانعت از برگزاری گردهمایی سالانه صورت گرفته بود و همچنین زنجیرهیی از افشاگریهای بزرگ در خصوص سازمان زندانهای رژیم و عملیات گسترده کانونهای شورشی در تهران و شهرستانهای ایران گفت.
سران رژیم ایران در طول حاکمیت خود، هیچگاه نتوانستهاند از این اعتراف خود را دور نگه دارند که یگانه هماورد و آلترناتیو رژیمشان، شورای ملی مقاومت ایران است. به همین دلیل است که همواره تمرکز سیاستها و برنامهها و توطئهچینیهایشان روی این موضوع بوده است. هر فرد یا جریان واقعبین و منصفی هم که به مسئله ایران نگاه بکند جز این نمیبیند که یگانه نیرویی که از آغاز، شعارها و فعالیتهایش روی سرنگونی تمامیت این رژیم متمرکز بوده، مقاومت ایران بوده است. از این رو است که «شورای ملی مقاومت ایران» در داخل و خارج ایران، به عنوان یگانه «آلترناتیو دمکراتیک» برای این رژیم معرفی میشود.
بیجهت نیست که اخیرا سپاه پاسداران در خبرگزاری خود مدعی شده است «ظرفیت پهپادهای تهاجمی و موشکهای بالستیک برای ضربه زدن به (مجاهدین) هیچ منع حقوقی ندارد و مقامات تهران باید پس از اعلام هشدار لازم به دولت آلبانی، اقدام نظامی را در دستور کار قرار دهند».
تهدید به حملات تروریستی علیه اشرف3 در آلبانی، قبل از هر چیز، حکایت از وحشتی دارد که تمامیت رژیم حاکم را فراگرفته و برای رویارویی با این نیرو، همه پردهها را کنار زده و به شکل «تروریست عریان» به صحنه آمده است.
دوم. آلترناتیو و مذاکرات مربوط به توافقنامه اتمی!
ولی فقیه حاکم بر ایران از آغاز و به علت وحشت از خطر سرنگونی رژیمش، به تولید مخفیانه سلاح اتمی روی آورد تا با دستیابی به سلاح اتمی، سرنوشت جامعه بینالمللی را به گروگان بگیرد و از این طریق مانع از سرنگونی رژیمش به دست مردم و مقاومت ایران گردد. به همین دلیل هم هست که مقاومت ایران نخستین پرچمدار در افشای این پروژه خطرناک رژیم ایران بود.
اکنون بعد از گذشت دو دهه از آغاز این پروژه ترجمان توئیت اخیر آقای «جوزف بورل، رئیس دیپلماسی اتحادیه اروپا» این است که رژیم از ابتدای ورود به مذاکره با غرب در رابطه با موضوع هستهیی دنبال این بوده تا با خرید زمان، طرف اصلی در میدان، یعنی مقاومت ایران را خسته و طرفهای غربی را از میدان خارج کند! به عبارت دیگر، «آتش زیر خاکستر» موضوع توافقنامه اتمی چیزی نیست جز سرنگونی دیکتاتوری حاکم بر ایران و برقراری حاکمیت مردمی توسط آلترناتیو دمکراتیک شورای ملی مقاومت ایران.
بنابراین به جرات میتوان گفت که، رژیم ایران سالهاست که مذاکرات اتمی را «سپر بقا»ی خود کرده و حاضر به عقب نشینی از تولید سلاح اتمی نبوده و وقتکشیهای طولانی و بازی دادن طرفهای مذاکرهجو به بهانههای مختلف به این منظور بوده است. زیرا علی خامنهای و رژیمش به خوبی میدانند که مردم و مقاومت ایران در آستانه یک جهش برای تعیینتکلیف اوضاع هستند.
آنچه قطعی و غیر قابل چشمپوشی است این است که آلترناتیو واقعی این رژیم، در هر صورت در صحنه حاضر بوده و هست و به کمتر از تغییر این رژیم رضایت نخواهد داد!
سخن آخر،
در نقطه جدیدی از معادلات سیاسی مربوط به ایران، ما شاهد چرخش وضعیت به سود آلترناتیو و مقاومت ایران هستیم. اکنون پیشرویها و قدرت روزافزون آلترناتیو دمکراتیک شورای ملی مقاومت ایران بر کسی پوشیده نیست. کانونهای شورشی در داخل ایران گسترش یافته و رژیم ایران در عرصه سیاسی و قضایی، در برابر آلترناتیو خود ضربات جدی دریافت کرده و تروریسم دولتی و تمرکز آن روی ارگان رهبری قیام و «اشرف3» برملا شده است. مذاکرات اتمی فیمابین این رژیم و طرفهای غربی نیز به نقطه «غیرقابل بازگشت به تعادل قبلی» پا نهاده و باید یک تصمیم تعیینکننده بگیرد!
برآیند این وضعیت حکایت از ضعف و درماندگی رژیم و قدرت روزافزون آلترناتیو «شورای ملی مقاومت ایران» دارد. به طوری که اکنون همه بر این واقعیت همنظر هستند که وضعیت دیگر به گذشته برنخواهد گشت و سیاست مماشات با این رژیم نیز نخواهد توانست فریادرسی برای این حکومت باشد. زیرا، شورای ملی مقاومت ایران، توانسته در امور مربوط به ایران، به عنوان تنها آلترناتیو وارد و هرگونه کمکرسانی به بقای رژیم ایران را افشاء و در مدار جدیدی از معادله سیاسی، خود را به عنوان نماینده واقعی مردم ایران به ثبت برساند!
نقطه تلاقی این رویاروییها نخست در پهنه خارج از ایران، ترک خوردن جدی سیاست مماشات با این رژیم و در داخل ایران، شقه و شکاف در درون حاکمیت و به ویژه درون سپاه پاسداران است که مستلزم سطور دیگری است.
عبدالرحمان گورکی، نویسنده و تحلیلگر سیاسی
❊ مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است.