دستور حمله به کردستان و شهرهای کردنشین مرگ دیکتاتور را تسریع خواهد کرد؟
خامنه ای روز شنبه ۲۸ آبان طی سخنانی در جمع برخی مزدوران خود گفت:« بدون شک، این بساط شرارت جمع خواهد شد». معنای این جمله که رو به قیام مردم ایران بود، در حقیقت اسم رمز سرکوب برای پاسداران و درندگان بیت خامنه ای بود.
بعد از سخنان خامنه ای بود که حمله و هجوم پاسداران به مهاباد شروع شد. سپاه پاسداران لشکر حمزه را از ارومیه برای سرکوب به مهاباد اعزام کرد. در این حملات سپاه از زرهی و ادوات نیمه سنگین و هلیکوپتر برای به تسلیم کشاندن شهر استفاده کرد.
اما نه تنها مهاباد تسلیم نشد بلکه جوانرود، بوکان، پیرانشهر و سقز هم بپا خاستند. روز گذشته ۳۰ آبان حمله و هجوم پاسداران به این شهرها دهها کشته و مجروح برجای گذاشت، اما چیزی که فروکش نکرد بلکه شعلهورتر شد، روح مقاومت و ایستادگی در مقابل عمله ظلم و ستم بود. مردم جوانرود و پیرانشهر در مقابل شلیک دوشکا و انواع سلاح گرم با سنگ و چوب ایستادگی کردند و شگفت آنجا بود که پس از این حملات آن که گرد مرگ به اردوگاهش پاشیده شد، خامنه ای و پاسدارانش بودند.
در همین زمینه
حمام خون در شهرهای کردنشین؛ خامنه ای گور خود را کند
افزایش همبستگی ملی بعد از دستور خامنه ای
جنایت در شهرهای کردنشین کسی را شگفت زده نکرد، چون این رویه همیشگی پاسداران خامنهای است، اما آن چه که بعد از حملات در ایران شکل گرفت، افزایش روح همبستگی ملی در قیام بود. از کرمانشاه تا بندر عباس و از سنندج تا زاهدان و از همدان تا تهران و از خیابان تا دانشگاه یک صدا در گوشها طنین انداز شد: « مهاباد، کردستان، الگوی کل ایران» و یا شعار«مهاباد کردستان چشم و چراغ ایران».
معنی این حرف آن است که تمام ایران خود را برای رویارویی مثل کردستان آماده کرده است.
بنابراین برای فهم آن چه که طی این ۴ روز در صحنه قیام و انقلاب ایران گذشت، توجه به چند واقعیت ضروری است:
۱. خامنه ای برای اینکه نیروهایش را از انفعال و سرخوردگی ناشی از ضرباتی که از انقلاب خوردهاند در بیاورد، دستور سرکوب در شهرهای کردنشین استانهای کردستان و آذربایجان و کرمانشاه را صادر کرد. این شهرها شاخص رادیکالیزم قیام در سراسر ایران بودند و خامنهای قصد داشت با سرکوب این شهرهای پیشگام در قیام، جو رعب و وحشت در سراسر ایران ایجاد کند. روزنامه جوان ارگان رسمی سپاه روز ۲۹ آبان در مورد وضعیت سردرگم رژیم نوشته بود:
«آقایان مسئول؛ بیعملی ناشی از گیجی از تصمیم از سر انفعال و مماشات هم بدتر است».
۲.خامنه ای برای خلاصی از همین سردرگمی و انفعال دستور شلیک در غرب کشور را صادر کرد، اما همان طور که پیش بینی میشد، نتیجه عکس گرفت. مردم نه تنها عقب ننشستند بلکه رزمندهتر و جسورتر در صحنه باقی ماندند و همبستگی ملی برای سرنگونی دیکتاتوری ولایت فقیه بیشتر شد.
امروز اول آذر مردم پیرانشهر گستردهتر از همیشه در مراسم بدرقه شهید کاروان قادر شکری، نوجوان ۱۶ ساله حاضر شدند و شعار مرگ بر خامنه ای سر دادند.
۳. خامنه ای برای غلبه بر این وضعیت با سه چالش عاجل و فوری مواجه است:
الف. افکار عمومی جهان که از نزدیک شاهد تحولات قیام و دستان خون آلود خامنهای است.
روزنامه فرانسوی لوموند (۲۸آبان) در سرمقاله خود نوشت: «هیچ مرد و زن ایرانی در اینکه رژیم تمام تلاش خود را برای درهم شکستن صدای مخالف بهکار میبندد، تردید ندارد. اما تاکتیک ارعاب دیگر مؤثر نیست، موج کنونی خشم عمومی، بسیار قدرتمندتر از ترس آنها شده است». بنابراین جهان دارد آن چه را که در ایران می گذرد می بیند و درحال تصمیمگیری و تعیین تکلیف جبهه خود است.
کما اینکه، خانم روبرتا میتسولا، رییس پارلمان اروپا در یک اقدام بی سابقه، روز گذشته اعلام کرد که تا اطلاع ثانوی هیچ تماس مستقیمی بین هیئتها و کمیتههای پارلمان اروپا با همتایان رسمی ایران وجود نخواهد داشت. ما کسانی را که از خیابان های ایران به ما نگاه می کنند، نادیده نمی گیریم. ما در کنار شما هستیم. ما با شما خواهیم ماند.
ب.شکاف درونی؛ سکوت بسیاری از خودیهای خامنهای برای او دردسر شده است. خامنهای تصور می کرد بعد از جراحی اصلاح طلبان قلابی لااقل محافظه کاران حکومتی را با خود خواهد داشت، اما اکنون بسیاری از آنان« اهل کوفه» شده! و خامنه ای را تنها گذاشتند. علاوه بر این باند مغلوب هم زبان باز کرده است. روزنامه کیهان در مورد آنان نوشت: « مأموریت جدید مدعیان اصلاحات پاک کردن ردپای تجزیهطلبان و تروریستها است. اصلاحطلبان رادیکال پس از تلاش برای جا زدن آشوبگران و پادوهای داخلی دشمن بهعنوان «مردم»، «روزنامهنگار»، «دانشجو» و… در جدیدترین اقدامات رسانهای و تبلیغی خود، پاک کردن رد پای تجزیهطلبان و تروریستها را در دستور کار قرار دادهاند.»
ج. مردم و شهرهای بپاخاسته که حاضر به عقب نشینی نیستند. خامنه ای به خوبی این واقعیت را از خلال استمرار سه ماهه قیام فهم کرده است. چیزی که به این قیام ویژگی برجسته داده است، همین استمرار و آینده داری ناشی از وجود عنصر سازماندهی است.
نتیجه گیری نهایی وضعیت خامنه ای
بنابراین، خامنهای در فشار خرد کننده بین دو نظرگاه درونی رژیم یعنی « عقب نشینی در مقابل مردم»، یا « بکارگیری قهر مفرط» به نظر می رسد مسیر دوم را انتخاب کرده است. براساس همه واقعیتهای موجود و شرایطی که قیام در آن بسر می برد، واضح است که این مسیر خودکشی است. خامنه ای ترجیح داده است به جای مرگ تدریجی به خودکشی اجباری دست بزند. تحولات روزهای آینده قیام این واقعیت را بیشتر روشن خواهد کرد.