هر جنبش اعتراضی در ادامه پیشرفت و تکامل خود، فازهايی را ميگذراند و به مدارهای بالاتری میرسد. مداری که در آن ضرورت ائتلاف بین نیروهای دخیل در جنبش، خود را به صورت واقعیتی گریز ناپذیر تحمیل میکند.
اما همین ائتلاف و اتحاد پديده سادهاي نيست. هرچند كه آرزوی همگان است، همه دوست دارند كه اتحاد صورت بگيرد. اما درست به همان نسبتي كه منافع گروهها و اقشار مختلف اجتماعي در يك جامعه طبقاتي مثل ايران متفاوت است و هركسي در هر گروه و قشري منافع ويژه خودش را دارد، دیدگاهها و نظرات متفاوتی هم وجود دارند؛ عدهیی هستند که هنوز دل در گرو ماندن حکومت ولایت فقیه دارند و یا به تصحیح و اصلاح آن چشم دوختهاند، درحالی که در طیف مقابل آن، گروهی بدنبال سرنگونی این حکومت هستند.
با این حال با نگاه به تمام جنبشها در تاريخ معاصر در مقطع خاصي ضرورت اتحاد و ائتلاف و رهبري و آلترناتيوي كه بايد جايگزين حکومت کنونی شود، امری است بسيار قانونمند و علمي. البته این ائتلاف، تعريف و چارچوب خاص خودش را دارد.
در همین زمینه
چرا باید کار خامنه ای را تمام شده فرض کنیم؟!
شرط و مبنا برای ائتلاف
براي يك ائتلاف مثل هر پدیده اجتماعی دیگر، مبنا و شرط لازم است. مبنايي كه براي ائتلاف در جامعه كنوني ايران باید بگذاريم چه ميتواند باشد؟
سوالات اساسی میتواند چنین باشد؛ با اين حكومت ضدبشری با 43سال سابقه جناياتي كه در تاريخ بشري ودر تاريخ معاصر سابقه نداشته چكار ميخواهيد بكنيد؟
آيا غير از سرنگوني پيشنهاد ديگري داريد؟
این نخستین سئوالی است که حول هر ائتلافی باید تعیین تکلیف شود. یعنی صورت مساله اگر سرنگونی است، ائتلاف معنا می یابد و گرنه اگر صورت مساله حفظ وضع موجود است، ائتلاف بی معنا میشود. وقتی صورت مساله سرنگونی تعیین تکلیف شد، سوالات دیگر پیش می آید که نیروی ائتلاف کننده باید به آن پاسخ بدهد مثلا: با سپاه پاسداران چه برخوردي ميخواهيد بكنيد؟ سپاه پاسداراني كه نه فقط در ايران بلكه در كشورهاي همسايه ايران چنان جنایاتی مرتکب شده که روی جنایتکاران تاریخ را سفید کرده، موضع شما در مقابل این نیروی ضد انقلابی چیست؟
سوال اساسی دوم؛ چگونه می خواهید سرنگون کنید؟ چه کارنامهای در مسیر تلاش برای سرنگونی دارید؟ تاکنون چه نقشی در تضعیف و رساندن این حکومت به نقطه سرنگونی داشته اید؟
هزينه دادن در راه مبارزه در تمام تاريخ معیاری بسيار خوب بوده براي اینکه همگان بتوانند سره را از ناسره تشخيص بدهند. وگرنه در شرایط انقلابی خیلیها مدعی می شوند.
چه کسانی بودند كه در روزهاي سياه در سياهچالها نه ميگفتند؟ چه كساني بودند که حكومت ضدبشري فتوای قتل عام عموميشان را صادر کرد؟ چه کسانی حاضر شدند برای به زیر کشیدن این بلای قرن از همه چیزشان بگذرند؟
تعیین تکلیف با استبداد شاهی
ما 126سال سابقه مبارزاتي جنبش هاي آزادی بخش مردم ايران را داريم. اين 126سال كه با هوا نجنگيديم، پدران ما، پدر بزرگان ما فرهيختگان، نسلهاي قبل از ما ستارخانها ،ميرزاكوچك خانها، دكتر مصدق ها، دكتر فاطمي ها، با چه کسانی جنگيدند؟
گذشتگان ما بيش از 80سال با دیکتاتوری شاهي جنگيدند و الان بيش از 40سال است داريم با ستم شيخ ميجنگيم. بنابراين يكي از مهمترين و پايهايترين اصول اتحاد، گذر از شاه و شيخ است و اينكه سرنگوني تام و تمام حكومت ضدبشري آخوندي از طريق قهر تمام بايد صورت بگيرد.
بنابراین، وقتی نیرو و جنبشی که موضع خودش را در مقابل دو استبداد مکمل هم یعنی استبداد سلطنتی و استبداد دینی مشخص سازد، در این صورت مبنای لازم برای شکلگیری یک ائتلاف واقعی فراهم میشود. این بسیار منطقی و علمی است که مردم نخواهند برای فرار از استبداد دینی، به استبداد سلطنتی پناه ببرند.
چون صورت مساله این است که ائتلاف برای سرنگونی استبداد حاکم شکل می گیرد. هر نیرویی که با این استبداد اشتراک منافع و اشتراک اهداف داشته باشد نمی تواند در جبهه انقلاب و تغییر باشد. چون بلافاصله موضوع روی میز این می شود؟
چطور مي خواهید قدرت را از چنگ ضدبشریترين حكومت تاريخ معاصر در بياورید؟ آیا با تطهير بخشي از ماشين مخوف سركوب آن یعنی سپاه پاسداران، بسيج و نيروي انتظامي و نيروي مسلح چنین امری امکان پذیر است؟
به طور قانونمند مگر میشود 126سال مبارزه مردم ايران با شاه و شيخ را ناديده گرفت و خاك در چشم مردم پاشيد؟ در این مرحله جنبش، باید با مردم صریح و صادقانه سخن گفت و مثل خمینی در لفافه حرف نزد. باید به مردم گفت که تنها مسیر درست تشکیل جمهوري دمكراتيك سكولار با جدايي كامل دين از دولت است. هر چیز دیگری کمتر از این ما را دوباره به چرخه استبداد باز میگرداند.
مردم ايران سال 57 را به چشم خودشان ديدهاند. تاريخ سال 57 و سرقت جنبش مردم ايران توسط خميني گذشته اي نيست كه كسي به آن دسترسي نداشته باشد. هنوز در سينهها هست و می شود نسل به نسل آن را منتقل کرد.
بنابراين اصل اساسی در هر ائتلافی، گذر از شاه و شيخ است تا ما به يك حكومت سكولار، دمكراتيك و به يك ايران آزاد برسیم.