شعری از شاعر آزاده وطن« گودرز»
کسی اینک به فکر اربعین است که خود بدتر از آن شمر لعین است
همه ساله در این ایام عظما تمام فکر و ذکرش اربعین است
نگه کن «روزگاران غریبی است» یزید حالا عزادار حسین است
کنون این قاتل خونریز جلاد برایش اربعین واجب ترین است
کند کشتار یاران حسین را ولی خدمتگزار زائرین است
بساط و کارناوال اربعینش نه از بهر ثواب و شرع و دین است
نه از عشق و ارادت بر حسین است نه در راه خدا و مسلمین است
فقط از فرط استیصال باشد که دنبال بساطی اینچنین است
هزاران میلیارد از جیب ملت بهای ریخت و پاش این لعین است
توگویی کشوری با نام ایران رفاه مردمانش بهترین است
اگر کمبود و نقصی مانده بر جای فقط این کارناوال اربعین است
در همین زمینه
وام اربعین! سوگ واری یا قدرتنمایی پوشالی
نه آب و نان ملت مشکلی هست نه کشت و زرغ وضعش بدترین است
نه بحران و کساد اقتصاد است نه بیکاری مقامش اولین است
نه در دارو و درمان مشکلی هست نه بیماری و ویروس در کمین است
سراسر مملکت همچون گلستان بهشت بی رقیبی در زمین است
اگر آل یزیدیِ ولایت بدنبال بقا با نام دین است
بداند کارناوال دین فروشی فزونی بخش قهر و خشم و کین است
گریزش نیست از روزی که ملت جوابش یک قیام آتشین است
گودرز شهریور ۱۴۰۱