امروز۱۲ سپتامبر سالگرد نبرد ماراتون بین ایران و یونان است. این نبرد در ۴۹۰ قبل از میلاد رخ داد.
داستان نبرد ماراتون چه بود و چگونه این نام ماندگار شد؟
این نبرد در زمان زمامداری داریوش اول در ایران رخ داد. او بعد از سرکوب شورشهای داخلی و برگشت مستعمرات به حالت نخست متوجه شد در تهاجم پیشین خود به اروپا دچار اشتباه شده . او دریافت که هنگام لشکر کشی قبلی به اروپا و گذشتن از بسفور به جای آنکه به چپ بتازد و به یونان قدم بگذارد به سوی راست رانده و بیهوده خود و لشکرش را در سرزمین سکاها سرگردان ساخته است.
خبرهای رسیده به داریوش حاکی از آن بود که علیرغم خاتمه شورشها، آتنیها کماکان به تحریک و آتشافروزی در مستعمرات ایران ادامه میدهند و همزمان در حال تقویت ناوگان دریایی خود هستند. این بود که داریوش ابتدا تصمیم گرفت تا سفیرانی را به یونان اعزام و آنها را به اطاعت از خود فراخواند. از طرفی در همان حال جانب احتیاط را رها نکرده و برای تدارک یک جنگ مهم دستور ساخت کشتیهای بزرگی را که قادر به حمل اسب و مهمات و آذوقه باشند صادر کرد.
آنچه سبب خشم مضاعف داریوش گردید و باعث شد تا عزم خود را برای لشکرکشی به یونان جزم نماید این بود که اسپارتیها علیرغم قواعد دیپلماتیک مرسوم بین ملتها سفرای داریوش را به چاهی انداخته و کشتند. آتنیها وقتی از تسلیم شدن شهرهای دیگر و کار اسپارتها مطلع شدند دریافتند که حمله داریوش قریبالوقوع خواهد بود.
پس بیدرنگ خود را برای دفاع آماده و توسط دونده مشهور و تندرو، فیلیپ پید پیامی برای اسپارتیها فرستاده و درخواست کمک فوری کردند.
ناوگان ایران پس از ورود به شبه جزیره آتیک با راهنمائی هیپ پیائوس حاکم مخلوع آتن به دشت ماراتون رفته درآنجا اردو زدند تقریباً در همان موقع به آتنیها خبر رسید که ایرانیان در ماراتن در حال پیاده شدن به ساحل هستند.
سرباز هوپلیت یونانی
آتنیها که میدانستند در صورت حرکت پارسیها به سوی آتن دیگر نمیتوانند آنها را متوقف نمایند با حدود ۹۰۰۰ نفر هوپلیت (پیادهنظام سنگین اسلحه) و تعدادی نیروهای سبک به سوی ماراتون شتافتند. به زودی اهالی شهر پلاته هم به آتنیها پیوسته و در مقابل پارسیها صف کشیدند.
شبیهسازی نبرد ماراتون
همین که سربازان آتنی مقابل ایرانیان رسیدند جنگی سخت و خونین آغاز شد. در ابتدای جنگ ایرانیان به سهولت مرکز سپاه یونانیها را شکافته به عقب راندند، زیرا در قلب لشکر ایران همیشه سربازان گارد جاویدان حضور داشت که از نظر اسلحه و آموزش نظامی قوی بوده و در نبردها به سرعت قلب دشمن را میشکافتند و پیش میرفتند اما نقطه ضعف سپاه ایران در نبردها جناحین آن بود که از نیروهای غیر پارسی که غالباً سربازان کارآزمودهای نبودند تشکیل میشد بدین ترتیب جاویدانها مجبور بودند زیاد پیش روی نکنند .
با غلبه یونانیها از دو طرف، مرکز سپاه ایران نیز مجبور به عقبنشینی شد و پارسیها رو به دریا شروع به فرار کردند. یونانیها، نیروهای ایران را تا ساحل تعقیب نمودند ولی نتوانستند از سوار شدن آنان بر کشتی جلوگیری نمایند بدین ترتیب پارسیها سوار به کشتیها به سمت دریا روان شده و سعی کردند خود را به آتن که اکنون بدون محافظ بود برسانند. اما این طرح آنها نیز بدون نتیجه ماند چرا که یونانیها با شتاب خود را به شهر رساندند.
در همین زمینه
ایران سوریه نمیشود اما یونان شد!
ماراتون افسانه یا واقعیت
شرح نبرد ماراتون که در کتاب هرودوت و دیگر مورخانی ذکر شده آنچنان با حماسه سرایی و اسطوره پردازی همراه است که برخی در صحت آن ابراز تردید نموده و نگارش آن را ناشی از قلیان احساسات ناسیونالیستی یا تنفر و کینه سرکوب شده ناشی از سلطه ایران بر سرزمینهای یونانینشین دانستهاند.
از آنطرف برخی از ایرانیان نیز با همان رویکرد ناسیونالیستی پا را فراتر نهاده و از اساس منکر قضیه شده و داستان ماراتون را دروغ و توهماتی زائیده ذهن مورخان غربی و در حقیقت آرزوهای ذهن آنان دانستهاند.
واقعیت نبرد ماراتون
نبرد ماراتون صرفنظر از اغراق و حماسه سراییهای هرودوت و کوچک انگاریهای ایرانیها واقعیتی بوده که زمانی حقیقتاً رخ داده است. کسی که تاریخ مخاصمات طولانی ایران و یونان را از زمان رانده شدن اسپارتیها از دربار کوروش بزرگ تا حمله اسکندر مطالعه کرده باشد به راحتی درخواهد یافت که نمیتوان لشکرکشی داریوش بزرگ به یونان را تنها یک اعزام ساده نیرو برای گوشمالی آتنیها قلمداد نمود.
اهمیت ژئوپلیتیک یونان را داریوش خیلی خوب درک کرده بود و مدتها قبل از نبرد ماراتون یک کشتی شناسائی با راهنمائی پزشک یونانی دربارش (دموکدس) برای تحقیق در مورد یونان و جزایر آن اعزام کرده بود. او میدانست چه پتانسیل عظیمی در یونان وجود دارد و در صورتی که مهار نشود به راحتی طومار مشرق زمین را در هم خواهد پیچید.
قطعاً وی پادشاهی نبود که صرفاً برای سرکوب مشتی غارتگر سپاه عظیم خود را از بسفور عبور داده و تا رود دانوب بتازد. وی پس از فراغت از این کار به سراغ مصر و شمال آفریقا رفت و آن مناطق را نیز با خود همراه کرد. اصلاحات سیاسی اقتصادی فراوان داریوش در منطقه شهرهای ساحلی و جزایر دریای اژه و مدیترانه همگی بیانگر این مطلب است که داریوش واقعاً به یونانیها اهمیت میداد.
اگرچه برخی از تاریخ نگاران مغرب زمین حتی مورخان معاصر نیز در شرح ماراتون اغراق نمودهاند اما براستی ماراتون نقطه عطفی در تاریخ و واقعه بسیار پراهمیت در تاریخ مخاصمات غرب و شرق است. چرا که همانطور که وقایع بعدی نشان میدهد پس از داریوش فرزندش خشایارشا نیز همان کار پدر را پی میگیرد و به یونان لشکر میکشد.
دوی ماراتن
در خصوص ریشه مسابقه دوی ماراتن، هرودت، مورخ مشهور یونانی میگوید: بعد از شکست ایران در منطقه ماراتن در مقابل سپاه آتن، فلیپیدس (Philippides) جنگجوی یونانی با تجهیزات کامل نظامی توانست مسافت ۴۲ کیلومتری دشت ماراتن تا آتن را دویده و خبر شکست ایرانیان را به آتنیها بدهد. او پس از رسیدن به آتن و رساندن خبر «ما پیروز شدیم»، بر زمین میافتد و جان میسپارد.