رئیسی، نمایش بر روی استیج سازمان ملل، ذلت یا عزت؟
در حالی که غرب آشکارا به سیاست مماشات با ملایان ایران ادامه میدهد اصلیترین دغدغه رئیسی در سخنرانی در سازمان ملل چه بود؟
شکی در این نیست بعد از آن که مذاکرات اتمی غرب با حکومت ملایان با شروع قیام و اعتراضات سراسری کاملا به محاق رفت، شرایط برای خامنهای بسیار تنگ شد.
هر چه بوقهای تبلیغاتی خامنهای در ایران و خارج بر این شیپور میدمیدند که به زودی مذاکرات اتمی شروع خواهند شد، اما مقامات آمریکایی در تعادل قوای برآمده پس از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، ملایان را پس میزدند و بارها به صراحت تکرار کردند که در آن شرایط تمرکز آمریکا بر روی مذاکرات نیست و آنان بر روی اعتراضات تمرکز دارند.
اما چند صباحی که از اعتراضات گذشت و خامنهای دریافت که اگر به سمت جذب حمایت آمریکا نچرخد و «نرمش قهرمانانهی» دیگری اختیار نکند، اعتراضات داخلی و انزوای خارجی، چه بسا ممکن است به براندازی حکومتش منجر شود.
از رو تخفیف تضاد و وحدت با آمریکا در دستور کار خامنهای قرار گرفت.
برای این امر ابتدا در سطح منطقهیی، خامنهای به عادیسازی روابط با عربستانی روی آورد که تا چندی پیش عربده فتح مکه را سر میداد.
این عادیسازی روابط تاکتیکی و برای جلب توجه آمریکا میبود تا نشان دهد که خامنهای مایل به ایجاد روابط دیپلماتیک است.
اضطرار خامنهای در تقابل و تعارض با قیام گرفت و غرب را به مانند همیشه به میز مماشات کشاند.
نتیجه آزادسازی ۱۶میلیارد دلار پولهای بلوکهشدهی خامنهای در عراق و کره جنوبی و تبادل کارگزاران خامنهای در آمریکا با گروگانهای دوتابعیتی بود.
همزمانی تبادل زندانیان و رسیدن گروگانها به آمریکا و ورود رئیسی به خاک این کشور، نشانی آشکار دال بر این بود که خامنهای میخواهد ذلت «نرمش قهرمانانه» را در زیر پرده مماشات آمریکا با ملایان «عزت و اقتدار» جلوه دهد. [گروگانها و گروگانگیرها همزمان به نیویورک رسیدند!]
صورت مسئله خامنهای و رئیسی و بازتاب آن در سخنرانی در سازمان ملل
به عبارت دیگر در حالی که مسئله اصلی خامنهای و رئیسی در سازمان ملل، نه آمریکا و غرب و تضاد با آنها، بلکه قیام و اعتراضات سراسری در ایران و رهبری منسجم قیام در سالهای اخیر، یعنی به تصریح خامنهای در هر سه قیام اخیر (دی ۹۶، آبان ۹۸ و شهریور ۱۴۰۱) سازمان مجاهدین خلق است، میخواست دو پیام را به مخاطب مخابره کند.
اول آن که در پی حمایت غرب از اعتراضات ایران در سال ۱۴۰۱ که برآمده از تعادل قوای قیام بود به مردم ایران و معترضان این امر را القاء کند که غرب دیگر در کنار مردم ایران نیست و مشغول باجدادن و مماشات با ملایان است.
و دوم آن که در زیر سایه مماشاتی که دولت بایدن با ملایان تهران پیش گرفته است و سوء استفاده خامنهای از شرایط پیشاانتخابات در آمریکا و در حالی که سخنرانی رئیسی در سازمان ملل، با انزوای باشکوه همراه بود، در جنگ تبلیغاتی خود، به موازات جنگ در سایه با دشمن اصلی خود، یعنی سازمان مجاهدین خلق را پیش ببرد.
اظهارات رئیسی در سازمان ملل به «۱۷هزار ترور و…» داعیه «مبارزه با تروریسم» همه اشارات به همین مهم است.
یعنی خامنهای و رئیسی قصد داشته و دارند که ۲ پیام به نیروی اصلی برانداز و مردم ایران مخابره و آنان را در زیر سایه مماشات با غرب نومید سازند.
حال آنکه همه میدانند مردم ایران و فرزندان رشید این مرز و بوم در امر سرنگونی و براندازی ملایان تنها هستند و حالا دیگر یقین دارند که استعمار نه تنها بالقوه، بلکه بالفعل در کنار ملایان است و تا روز آخر سیاست مماشات را پیش خواهد برد.
سابقه تاریخی کودتای ۲۸ مرداد، روی کار آوردن ملایان در ایران، شعار «اوباما با اونایی یا با ما؟» در اعتراضات سال ۱۳۸۸، خود گویای پیشینه این امر است.
از این رو مردم ایران در حالی که در امر تغییر حاکمیت سیاسی تنها هستند باید از هماکنون مراقب و هوشیار باشند که روی کار آمدن هر گونه حکومتی که با حمایت غرب و استعمار در ایران بر سر کار بیاید سرانجام به وابستگی و فروختن مصالح مردم و ملت ایران به استعمار خواهد انجامید.
از این رو همت مضاعف میطلبد که بر استقرار یک حاکمیت مردمی و مستقل کوشید.