اعتراف اجباری علیه خود نوعی شکنجه رسمی است

شامگاه روز شنبه ۸ مردادماه، تلویزیون حکومتی فیلم اعترافات اجباری «سپیده رشنو» را پخش کرد. اعترافاتی که معلوم نبود در چه زمان و مکان و شرایطی گرفته شده است. صحبتهای چند ثانیهای رشنو در گزارشی توسط یکی از خبرنگارهای معروف حکومتی در فضای مجازی بازتاب گستردهای یافته است. به نظر میرسد او تحت فشار و شکنجه وادار به اعتراف اجباری علیه خود شده است.
«سپیده رشنو»، زن ۲۸ ساله و معترض به حجاب اجباری است که روز شنبه ۲۵ تیرماه در اتوبوس از یک زن بسیجی تذکر حجاب گرفت و فیلم درگیری او و زنی که به او امر به معروف کرده بود، بارها در شبکههای مجازی منتشر شد.

ابراهیم رییسی رییس جمهور گماشته شده خامنه ای در مناظرههای انتخاباتی لاف زده بود که برای مدیران فاسد، گشت ارشاد خواهد گذاشت. اکنون پس از رسیدن به قدرت متوجه شد که گر حکم شود که مست گیرند، در شهر هرآنکه هست گیرند!
بنابراین به سادگی از دروغهای انتخاباتیاش عقب نشست و گشتهای ارشاد را به دانشگاهها و فضای عمومی و کوچه و خیابان گسیل کرد. اما ارسال گشت ارشاد به تنهایی نمیتوانست چاره کار باشد. چون حکومت به خوبی میداند که مردم در کوچه و خیابان جلوی مزدبگیرانش میایستند.

در همین رابطه بیشتر بخوانید
شکنجه علی یونسی و امیرحسین مرادی برای اعتراف اجباری پس از۶۰۰ روز
اعتراف اجباری مکانیزم عریان سرکوب
قسمت دوم سناریوی گشت ارشاد و دستگیری، گرفتن اعترافات اجباری است. امری که حکومت ملاها در آن ید طولایی دارد. هرکسی که دهه ۶۰ ایران را به یاد داشته باشد، میداند که نمایشهای اعترافات اجباری بخشی از دستگاه سرکوب و وحشتافکنی در جامعه بوده است. از اعترافات شریعتمداری مرجع بزرگی که دوشادوش خمینی میسایید تا اعترافات مهدی هاشمی از اعضای نزدیک به بیت منتظری و تا اعترافات اجباری و حتی میزگردهای سیاسی سران حزب توده تا اعترافات اجباری صدها و شاید هزاران نفر از مخالفان و یا دگر اندیشان و یا هنرمندان مخالف حکومت.
در داستان اعدام نوید افکاری مردم به خوبی دیدند و شنیدند که حکومت و شکنجهگران چگونه از اهرم اعتراف اجباری زیر شکنجه و دشنه، برای در هم شکستن زندانی استفاده میکنند و آن را مبنایی برای محکومیت فرد قربانی هم قرار میدهند.
کارکردهای اعترافات اجباری
اعتراف اجباری زیر شکنجه و تهدید دو کارکرد دارد؛ درهم شکستن فرد زندانی و پذیرش هر اتهام یا خواستهای که پاسدار و شکنجهگر میخواهد. دوم؛ مرعوب کردن جامعه و ایجاد وحشت در بین کسانی که مصاحبه را میشنوند و میبینند.
اعترافات خانم سپیده رشنو نیز از این قاعده مستثنی نیست. او به صورت علنی در مقابل یک عنصر بسیجی و حکومتی ایستاد. اعلام کرد که ترسی ندارد. اعلام کرد که از شبکه مجازی برای رسوا کردن فرد مهاجم استفاده میکند. پس از نظر دستگاه سرکوب او باید سرکوب شود تا الگویی برای دیگر زنان نشود.
اینجاست که تنها بخاطر چند تار موی بیرون زده، سپیده رشنو بازداشت و زیر شکنجه قرار میگیرد و بعد در هیبتی متفاوت از او مصاحبه گرفته میشود. درحالی که جراحت زیر چشمانش کاملا پیداست و قیافه در هم شکستهاش حکایت از درد و رنج شدیدی دارد. دستگاه سرکوب رییسی و خامنه ای همین را میخواهد به جامعه زنان حقنه کند که نمیتوانید!
نمیتوانید در مقابل دستگاه سرکوب ما بایستید! نمیتوانید عصیان کنید! نمیتوانید آن طور که خودتان میخواهید بپوشید و زندگیکنید.
دستگاه سرکوب همه این پیام را در همان مصاحبه کوتاه چند ثانیه ای گنجانده است.
بیشتر بخوانید
حجاب اجباری و سرکوب زنان مبارز
چه باید کرد؟
زنان ایران نباید مرعوب شوند و مردانی ایرانی باید در کنار زنان قرار بگیرند. نباید بگذاریم زنان تنها به دلیل تن ندادن به خواسته آمران به فساد و تباهی، دستگیر و زندانی شوند. باید کوچه و خیابان را به کانون مقاوت علیه اجبارات حکومتی تبدیل کرد.
باید در کنار فرد زندانی و خانوادهاش ایستاد. اتحاد و همبستگی ماست که مایه وحشت شکنجه گران است.