انزوای منطقهیی و بینالمللی حکومت ایران در دوران رئیسی
پس از پایان کار روحانی و روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی، در حالی که برخی تحلیلگران پیشبینی میکردند که دستیابی به توافقی حول برجام در چشمانداز است اما دولت رئیسی،گزینه «بهبود روابط با کشورهای منطقه» را در دستور خود قرار داد؛ دستور کاری که با گذشت ۱.۵ سال از عمر دولت رئیسی، حکومت ولایت فقیه را دچار بازی باخت باخت کرده است.
به رغم اینکه دولت روحانی برای بار دوم خیز برداشته بود تا در زمینه برجام با غربیها به توافق برسد، اما پایان عمر دوره دوم وی و آمدن رئیسی باعث شد که امیدهای روحانی و جناحش به ناامیدی تبدیل شود.
دولت رئیسی اما گویا از همان ابتدا در سر نداشت که به توافقی دست یابد چرا که بعد از ۱۵ ماه مذاکره و در حالی که غربیها بستهیی کامل را بر روی میز برای توافق گذاشته بودند و حداکثر تلاش خود را کردند که مذاکرات به نتیجهیی برسد، اما زیادهخواهی دولت رئیسی و البته بفرمودهی خامنهای باعث شد که مذاکرات عملا از مرداد سال ۱۴۰۱ به حالت تعلیق درآيد.
این امر به معنای بنبست و انزوای حکومت ایران تلقی شد، هم زمان حکومت ایران خود را درگیر چالش دیگری کرد که به انزوای حکومت ولایت فقیه در عرصه بینالمللی و منطقهیی افزود؛ ورود و همدستی با روسیه در تجاوز نظامی به اوکراین که این روزها عواقب آن گریبانگیر حکومت ایران شده و ایران را عملا در جبهه روسیه و طرفدارانش مانند بلاروس قرار داده است.
شراکت در جنگ اوکراین نیز غرب را بیش از پیش علیه حکومت ولایت فقیه متحد ساخت و با ادامهدار شدن جنگ روسیه با اوکراین حکومت ولایت فقیه نیز از خسارات جانبی آن در امان نماند.
انزوای بیش از پیش ایران در منطقهی خاور میانه
افزون بر این در منطقه خاور میانه نیز وضعیت حکومت ایران در حالت مطلوبی قرار ندارد. شاید بتوان گفت اصلیترین چالش ایران در منطقه خاور میانه به مشکلاتش با عربستان سعودی بر میگردد.
در ۲ سال گذشته دو کشور چند دور گفتگوها را برای آنچه بهبود روابط خوانده میشد انجام دادند، اما همان طور که برخی تحلیلگران سیاسی پیشبینی میکردند این اقدام از سوی عربستان با این نیت صورت گرفت که حکومت ایران را تشویق و یا مجبور به شرکت در مذاکرات هستهیی و دخالتهای منطقهییاش کند و هر از گاهی نیز زمزمهی درخواست عربستان برای شرکت در مذاکرات هستهیی حکومت ایران شنیده میشد؛ در وهلهیی نیز امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه آشکارا آن را به زبان آورد و از آن حمایت کرد.
اما نتیجه این گفتگوها بین حکومت ایران و عربستان به جایی راه نبرد همان طور که از قبل پیشبینی میشد، در این بین بهبود روابط سعودی با آمریکا و چین نیز به ضرر حکومت ایران تمام شد و دیدار اخیر پینگ، رئیس جمهور چین از پادشاهی سعودی و موضعگیریاش علیه حکومت ایران مبنی بر عدم دخالت در کشورهای منطقه، خشم حاکمان ایران را برانگیخت، این در حالی است که چین به عنوان بزرگترین شریک تجاری حکومت ایران در سالهای اخیر به شمار میرود اما این امر نیز مانع از آن نشد که چینیها علیه سیاستهای مداخلهجویانهی حکومت ایران سکوت کنند. [انزوای منطقهای خامنهای و وحشت در بیت ولایت!]
در بین تنشهای غرب با حکومت ایران عربستان نیز از این موضوع استفاده کرده و سعی کرده است در هر کجا که امکانش وجود داشته باشد در راستای تضعیف حکومت ایران گام بردارد.
از آنجا که عربستان در بین کشورهای عربی نقش مهمتری را در منطقه خاور میانه ایفا میکند، این سیاستها و اقدامات سعودی قطعا بر روی سیاست دیگر کشورهای منطقه، که حکومت ایران به نوعی در امور داخلی آنها دخالت میکند نیز بیتاثیر نخواهد بود.
تاثیر عوامل داخلی در انزوای حکومت ایران در سطح جهانی و منطقهیی
اما این تمامی معادله یا مشکلات مربوط به انزوای حکومت ایران در سطح جهانی و منطقهیی نیست، آغاز اعتراضات سراسری در ایران، نیز خود به عامل و پارامتری کلیدی برای انزوای حکومت ایران تبدیل شد.
بدین معنا که سرکوب عریان مردم ایران، علاوه بر اینکه حمایتهای جهانی و منطقهیی را برای مردم ایران به همراه داشت، انزوای بیشتر و محکومیتهای جهانی بیشتری را نیز برای حکومت ولایت فقیه در پی داشت.
برآیند این دو موضوع یعنی مشکلات سیاست خارجی و داخلی حکومت ایران و تبعات آن باعث شده است که حکومت ایران در وضعیت بنبست قرار گیرد، خاصه آنکه هر روزه به دست خود و از روی ناچاری دست به اقداماتی چون دخالت در اوکراین میزند که وضعیتش در منطقه را به سوی انزوای بیشتر و بیشتر فرو میبرد.
در فقدان مشروعیت مردمی و داخلی، انزوای منطقهیی و جهانی، عامل مضاعفی برای تسریع روند نارضایتیها و در نهایت تغییر حکومت در ایران خواهد شد، هر چند که اصل موضوع مردم ایران و اعتراضات آنها علیه غاصبان حق حاکمیت آنها میباشد.