تلاش مذبوحانه مهرههای اصلاحاتی و رسانههای حکومتی برای تببین قیام سراسری مردم ایران
بیش از ۴۰ روز از قیام سراسری مردم ایران میگذرد، حکومت ایران و سران آن که در ابتدا مدعی بودند ظرف مدت یک هفته همه چیز کنترل خواهد شد، گویا این روزها دیگر حرف چندانی جز سرکوب ندارند و در ناچاری هنوز به دنبال استفاده از مهرههای اصلاحطلب قلابی و رسانههای حکومتی هستند تا اوضاع را مدیریت کند اما اعترافاتی که در این بین رسانهای میشود، نشان از وضعیت وخیم اوضاع برای حکومت و اعتراف به پشتوانه میلیونی برای نسل قیام دارد.
قیام مردم ایران به نیمه دومین ماه خود نزدیک میشود. دامنهی اعتراضات به شهرها و استانهای بیشتر و بیشتر کشیده شده و میشود و در عین حال نیز بر رادیکالیزم آن افزوده میشود.
باز هم استفاده از مهرههای سوختهی اصلاحطلبان قلابی
به رغم ادعاهایی که اکنون دیگر کاملا واهی و پوچ مینمایاند مبنی بر اینکه این قیام نیز به زودی سرکوب یا کنترل خواهد شد، و البته دستبستگی حکومت ولایت فقیه در سرکوبی خونین چون آبان ۹۸، ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی حکومت این روزها به دنبال استفاده از مهرههای سوختهی اصلاحطلبان قلابی در رسانههای خودش هستند، تا بلکه کمی از آتش اعتراضات بکاهند.
اما اعترافاتی که توسط این مهرهها و رسانهها بیرونی میشود نشان میدهد که اوضاع برای ولی فقیه و حکومتش بدتر از آن چیزی است که در کف خیابان شاهد آن هستیم.
در همین زمینه روزنامه حکومتی «اعتماد» مصاحبهای با محمدجواد حقشناس از اصلاحطلبان تاریخ مصرف گذشتهی حکومتی انجام داده است که بخشهای ناگفتهیی از قیام مردم و شرایط دو طرف جنگ را به خوبی برجسته میسازد.
اعترافاتی ناگزیر و بیان حقایق قیام
روزنامه اعتماد از زبان حقشناس رو به بیان و نگارش اصطلاحاتی آورده است که چنانچه مخاطب آشنا به امور سیاسی ایران و شرایط انقلابی حال حاضر جامعه ایران، که خامنهای و نیروهای وفادار او را به تنگ آورده است، نباشد از دیدن و خواندن این جملات و گزارهها تعجب خواهد کرد.
جملاتی مانند «توقف گشت ارشاد، فروريختن تابوها»، «مطالبات به مرحله غيرقابل بازگشت رسيده است»، «اين اعتراضات پشتوانهاي دارد كه در هيچكدام از اعتراضات قبلي نمونهاي ندارد».
البته ناگفته پیداست که این جملات پیش از آنکه دردی از خامنهای دوا کند نشان از قدرتمندی و استیلای جوانان شورشی در کف خیابان بر شرایط و اوضاع قیام و همچنین دست بالا در برابر ارگانهای سرکوب دارد.
واقعیت دیگری که حقشناس ناخواسته مجبور میشود به آن تن بدهد و آن را بر زبان بیاورد برخوردار بودن نسل شورشی و معترض کف خیابان از پشتوانه میلیونی جامعه شهروندی ایران از اقشار مختلف است.
در ادامه مطلب اعتماد، حقشناس معترف میشود که اعتراضات اخیر به «جنبش» تبدیل شده است هر چند که معترضان در شبکههای اجتماعی مکرر تکرار میکنند که «دیگر نگویید اعتراض، اسمش شده انقلاب».
بنابراین این اظهارات حقشناس نیز به طور ماهوی یک گام عقبتر از قیام کف خیابان و نسل شورشی است.
حقشناس همچنین اذعان میدارد که این اعتراضات نه با محوریت «اصلاحطلبان» بلکه با محوریت زنان جامعه تشکیل شده است.
اذعان پشتیبانی میلیونی از زبان مهرههای حکومتی
حق شناس همچنین با انگشت صحه گذاشتن بر این واقعیت که اعتراضات اخیر آحاد جامعه ایران را نمایندگی میکند، ادامه میدهد که حضور دهه هشتادیها در این اعتراضات، از پشتیبانی نسلهای دهه ۵۰، ۶۰، ۷۰ و همچنین از پشتیبانی دانشآموزان، زنان، اصناف و… برخوردار است. [دهه هشتادیها سونامی بنیانکن یا موج گذرا؟!]
دیگر ویژگییی که حقشناس به آن معترف میشود پیوستن بخش قابل توجهی از جامعه سلبریتی کشور اعم از ورزشکار و هنرمند به بدنه قیام اخیر مردم ایران است.
این بدان معناست که این بخش از جامعه که پیشتر توسط حکومت ولایت فقیه استفاده میشد در قیام اخیر از هرم سوء استفاده ولایت فقیه خارج شده و به بخش پشتیبانی و حمایت از قیامآفرینان افزوده شده است.
حقشناس همچنین اعلام میدارد که روند جنبش فعلی غیر قابل بازگشت شده است و برخی از تابوهای حکومتی چون «پلیس امنیت اخلاقی»، «گشت ارشاد»، و… دیگر کاملا فرو ریخته است.
مخلص کلام آنکه شاید هدف ابتدایی و ناگفته سخنان حقشناس و روزنامه «اعتماد» کاستن از آتش اعتراضات اخیر در ایران باشد اما وضعیت جامعه و اعتراضات اخیر آنان را به بیان حقایقی ناخواسته وادار کرده است که بیشتر به نفع اعتراضات و قیام مردم ایران است تا به کار خامنهای و حکومتش بیاید.
این واقعیتی بدیهی است که دیکتاتورها و بوقهای رسانهای آنها در دوران پایانی خود، دیگر توان تشخیص صلاح و مصلحت خود را نیز از دست میدهند و این نه اختیار و اراده آنها، بلکه توانایی و اراده مردمی و انقلابهاست که آنان را وادار به این گونه «خودکشی از ترس مرگ» میکند.