اعتصاب سراسری معلمان و فرهنگیان که درروزهای۲۲ و ۲۳ مهر ۹۷برگزارشد ، همبستگی دانش آموزان ودانشجویان و اقشار مختلف را در داخل و همچنین حمایت و همبستگی نهادهای مدافع حقوق بشر و برخی تشکلهای صنفی خارجی، از جمله پنج سندیکای کارگری فرانسه را دربرداشت . در همین رابطه و اعتراضات دانشجویی و..آقای فریدون سلیمی طی مصاحبه ای با شبکه تصویری ایران آزادی به این موضوع پرداخته وبه سئوالات پاسخ میدهد
فریدون سلیمی: رژیم بهعلت شدت شکنندگی و ضعف و بهعلت پتانسیل عظیم انقلابی جامعه نمیتواند کمترین شکافی را در دیوار سرکوب و اختناق خودش چه در خیابان و چه در بیابان بپذیرد.
درست مثل سدی که آب عظیمی با فشار فوقالعاده در پشت آن انباشته شده، و با کمترین شکافی احتمال فروپاشی تمامیت آن وجود دارد. اگرچه نباید مرعوب این قدرتنمائیهای پوشالی شد، چون رژیم مثل دهه 60 یا حتی سالهای گذشته قدرت سرکوب ندارد و به شدت وحشت دارد و در نتیجه تلاش میکند با عرض اندام مزدوران سرکوبگرش اجازه گسترش این حرکتها را ندهد چون به خوبی میداند که اگر این اقدامات گسترش پیدا بکند، خصلت طلسم شکنی دارد و به سرعت گسترش پیدا میکند و شیرازه نظامش را از هم میپاشد.
فریدون سلیمی: معلمان به موارد زیر معترض هستند:
- معلمان متحصن از جمله به پایین بودن حقوق و مزایای خود و زندگی در زیر خط فقر
- تورم و گرانی افسارگسیخته و کاهش قدرت خرید
- زندانی کردن معلمان
- محرومیت از تشکلهای مستقل
- برخوردار نبودن از بیمه کارآمد و فراگیر
- چپاول موجودی صندوق ذخیره فرهنگیان
- اجرا نشدن قانون مدیریت خدمات کشوری از سال ۸۵
- اجرا نشدن طرح رتبهبندی طی ۳ سال گذشته و اجرا نشدن طرح معلم تماموقت معترضند
و خواستار
- تأمین امنیت فعالان صنفی
- آزادی معلمان دربند
- لغو احکام درون سازمانی در خصوص فعالان صنفی
- و بازگشت به کار فعالان صنفی و فرهنگی هستند.
همچنین به نقض حق تحصیل رایگان برای همه،
- غیراستاندارد و ناایمن بودن مدارس
- افت فاحش آموزش کشور و پایین بودن محتوای کتب آموزشی
- فشردگی و شمار بالای دانشآموزان کلاسها
- نبود بودجه مورد نیاز آموزش و پرورش کشور اعتراض دارند.
در یککلام معلمان نیز از دردی رنج میبرند که سایر اقشار مثل رانندگان و بازاریان.
اعتصاب رانندگان زحمتکش کامیون و بعد آن به اعتصاب بازاریان و اینک معلمان،
نشان میدهد که قیام مردم ایران علیه دیکتاتوری مذهبی، نه تنها خاموش نشده،
بلکه بهصورتی ملتهب و سوزان ادامه دارد.
خصلت مشترک این سلسله اعتصابها و حرکتهای اعتراضی سراسری بودن آن است
دوم: اعتصابها سازمانیافته است و همزمان بهوقوع میپیوندد.
پیام این اعتصابات برای نظام ولایت فقیه نگرانکننده و همراه با غافلگیری میباشد.
فریدون سلیمی: علاوه بر نکاتی که در مورد ویژگی اعتصاب معلمان گفته شد، ما شاهد حمایت دیگر اقشار از آنها بودیم. دانشآموزان، آموزگاران خود را در اعتصاب همراهی کردهاند.
البته دانشآموزان در تظاهرات و اعتراضات خود به نظام شاه، توانستند قیام ضدسلطنتی را یاری برسانند. تعطیلی مدارس در آن زمان، توانست سهم مهمی در بالا گرفتن شعلههای قیام ایفا نماید
وقتی دانشآموزان میبینند آموزگاران آنها از وضعیت موجود ناراضی هستند، آنان نیز ساکت نمینشینند.
شایان ذکر است که جمعیت فرهنگیان در حال حاضر ۱۵ میلیون نفر از جمعیت کل کشور را تشکیل میدهد. حضور گسترده دانشآموزان در کنار معلمان نویدبخش گامهای شتابان و رو به جلو در راستای اعتلای قیام مردم ایران است.
در عینحال حمایت دانشجویان و حمایت جمعی از کارکنان مخابرات و ارتباطات سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه از اعتصاب معلمان، از عناصر قابلتوجه در این اعتصاب است.
وقتی یک قشر اعتصاب میکند و اقشار دیگر به حمایت از آن برمیخیزند، روحیه همیاری و همبستگی در بین مردم تقویت میشود.
نظام آخوندی فراوان کوشیده است این روحیه را در بین مردم از بین ببرد و با ایجاد بیاعتمادی مانع از شکلگیری همبستگی شود اما خوشبختانه به یمن خیزشها و فداکاریها این روحیه، که یادآور روزهای سرنگونی نظام سلطنتی است، در مداری نوین به مردم ایران بازمیگردد.
فریدون سلیمی: ابتدا باید بگویم که رژیم آخوندی با مقاومت معلمان آزاده وادار به عقب نشینی شده است. اما نیروهای سرکوبگر رژیم اقدام به دستگیری فعالان فرهنگی و چهرههای شناخته شده آنها کردند.
در این رابطه روز سهشنبه اول آبان آقای هاشم خواستار فعال سرشناس حقوق معلمان که پیش از این بارها دستگیر و زندانی شده بود، توسط اطلاعات سپاه پاسداران ربوده و سپس بهعنوان بیمار روانی به بیمارستان ابن سینای مشهد منتقل شده است. انتقال به «بیمارستان روانی» پس از افشای آدمربایی، هدفی جز سرپوش گذاشتن بر جنایت ندارد.
همسر آقای خواستار در این رابطه گفت: «این بازداشت به دستور دادستان صورت گرفته و در نهایت آقای خواستار بعداز ظهر روز پنجشنبه به اداره اطلاعات تحویل داده شده است. (رادیو فردا)»
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی هم گزارش داد که شش تن از معلمان در شهرهای سقز به نامهای «طاهر قادرزاده»، «سلیمان عبدی»، «علی حسینی»، «احمد قادری»، «حمید یزدانی» و «خالد عبدالهی» به نهادهای امنیتی احضار شدهاند. علت فراخواندن این معلمان «شرکت در اعتصابات صنفی» اعلام شده است.
این اقدامهای سرکوبگرانه در حالی است که رژیم آخوندی کمترین اقدامی برای حل مشکلات معلمان نکرده و به هیچیک از مطالبات آنها پاسخ نداده است. افزایش بیسابقه تورم و گرانی، وضعیت معیشتی معلمان را بسیار سختتر کرده است.»
بازداشت فعالان صنفی معلمان اعتراض نهادهای مدافع حقوق بشر و برخی تشکلهای صنفی خارجی، از جمله پنج سندیکای کارگری فرانسه را در پی داشت.
چندی پیش وزارت خارجه آمریکا هم از اعتصاب سراسری معلمان و کامیونداران و حق مردم ایران برای بیان مسالمت آمیز خواستههایشان حمایت کرد.
همچنین مقاومت ایران عموم مراجع بینالمللی را به محکومیت قاطع اقدامهای سرکوبگرانه رژیم آخوندی علیه فرهنگیان و معلمان و اقدام فوری برای آزادی آقای خواستار فراخواند و از سندیکاها و اتحادیههای معلمان و فرهنگیان و دانشجویان در کشورهای مختلف جهان خواست از اعتراضات و خواستهای به حق معلمان ایران حمایت کنند
کمیسیون آموزش و پرورش شورای ملی مقاومت از جامعه بینالمللی، دبیرکل ملل متحد، شورای امنیت، شورای حقوقبشر و گزارشگر ناپدیدشدگان و گزارشگر ویژه ایران خواهان رسیدگی و اقدام فوری برای حفظ جان “هاشم خواستار” و تأمین سلامت او شده است.
فریدون سلیمی: دانشجویان و حرکتهای آنان از دیرباز همین ویژگی یعنی پیوستگی با قیامهای اجتماعی و بخصوص همراهی با حرکتهای کارگری و اقشار زحمتکش را داشته است.
چنین پیوستگی بین دانشجویان با کارگران و دیگر زحمتکشان جامعه نه امری تازه و نه پدیدهیی مختص ایران است، چنین رابطهای در تقریباً تمامی حرکتهای دانشجویی جهان وجود دارد.
قیامهای ۱۹۶۸ فرانسه بارزترین نمونه غیرایرانی در این مورد است. قیام دانشجویان چینی در اواخر قرن بیستم نیز از همین جنس حرکتها بود. در ایران این رابطه سابقهای دیرینه دارد.
دانشجویان بهعنوان موتور محرکه جریان آزادیخواهانه ایران، چه در حکومت دیکتاتوری پهلوی و چه در حکومت فاشیسم مذهبی آخوندی، همواره مورد سرکوب قرار گرفته اما هرگز متوقف نشدهاند.
در این میان اما در تمام این سالیان، خاطره حضور نظامی حکومت پهلوی در دانشگاه تهران چند ماه پس از کودتای ۲۸ مرداد و به قتل رساندن ۳ دانشجو، همچنان در خاطره جمعی دانشجویان باقی مانده است.
در زمان رژیم آخوندی هم خاطره لشکرکشی وحشیانه خمینی به دانشگاهها در سال ۱۳۵۹ و تعطیلی تمامی دانشگاههای ایران، که با نام انقلاب فرهنگی انجام شد.
در زمان شاه بسیاری از دانشجویان، پس از آن سرکوب خونین، به راهکارهای دیگری در مبارزه با دیکتاتوری وابسته شاه روی آوردند.
سازمان چریکهایی فدایی و سازمان مجاهدین خلق که دست به مبارزه مسلحانه علیه حکومت پهلوی میزدند، همگی توسط دانشجویانی تأسیس شدند که در همین دانشگاهها علیه دیکتاتوری فعالیت میکردند.
در دیکتاتوری ارتجاعی آخوندی که خمینی دستور تعطیلی دانشگاهها برای مقابله با نیروهای انقلابی تحت نام انقلاب فرهنگی را داده بود، سبب کشته و مجروح شدن شماری از دانشجویان و اخراج گسترده اساتید دانشگاهها شد.
خمینی بعد از بستن دانشگاهها برای چندین سال تحت عنوان منحوس انقلاب فرهنگی اجازه ورود دانشجویان به دانشگاهها را مشروط به صدور مجوز صلاحیت کرده بود و اگر تأیید نمیشد اجازه ورود نمیداد.
به این ترتیب تلاش کرد دانشگاهها را از وجود گروههای مخالف حاکمیت ولایت فقیه خالی کند.
رژیم از ترس فعالیتهای دانشجویان هوادار مجاهدین خلق و سازمان چریکهای فدایی دست به این کار ضدانقلابی زده بود.
فریدون سلیمی: در سالهای گذشته و با کاهش ظاهری فعالیتهای دانشجویان در محیط دانشگاه، همواره این سؤال مطرح بود که علت برخورد با فعالان دانشجویی و نهادهای دانشجویی چیست؟ چرا فعالان دانشجویی با چنان حکمهای سنگینی مواجهاند؟ چرا برخی در زندان هستند؟ و علت وحشت رژیم از دانشجویان چیست؟
در کنار این پرسشها، یک واقعیت دیگر نیز بهچشم میخورد و آن وسعت یافتن دانشگاهها در تمام کشور و افزایش تعداد دانشجویان است. واقعیتهایی که مسألهای دیگر را پیش روی حاکمیت قرار میدهد و آن اینکه:
هر دانشجویی بالقوه این توانایی را دارد که از اعضای جنبش دانشجویی باشد.
جنبش دانشجویی نیز معمولاً در ذات خود، جنبشی مخالف حاکمیت است که سر سازگاری با حاکمان را ندارد.
دانشجویان به هیات حاکمه و سنن و آموزشهای آن پایبند نیستند. چرا که آرمان دانشجویان با منافع حاکمیتهای غاصب هیچ همخوانی ندارد و برای همین دانشجو و دانشگاهی همواره در نقطه مقابل دیکتاتورها هستند.
یکی دیگر از ویژگیهای دانشجویان و حرکتهای آنان، زبان تند و بیسانسور دانشجویان است که در تقابل تمامعیار با سیاست اختناق و سانسوری است که آخوندها و قوای سرکوبگرش در تمام جامعه آن را گسترش دادهاند.
به این ترتیب این نیروی عظیم که بخش بزرگی از جامعه هست و در تمام سطح کشور نیز گسترش یافته است این امکان را دارد که هر زمان با فعال شدن، باعث بروز اتفاقهای جدی در سطح کشور شود.
تجربیات دوران دیکتاتوری سلطنتی و همچنین دیکتاتوری آخوندی در تمامی سالهای اخیر نشان میدهد که تلاش برای به سکوت کشاندن دانشگاه، معمولاً شکست خورده است.
دانشجویان همواره از نخستین فرصتها برای ابراز مخالفت خود استفاده کردهاند و به نوعی باعث شکسته شدن جو سکوت نیز شدهاند.
جنبش دانشجویی اینک با اوج گرفتن اعتراضات در داخل کشور همانند سالهای قبل در مقابل دیکتاتوری ایستاده است و همچنان این قشر برای رژیم آخوندی خطرناک هستند.
به همین علت هم دیکتاتورها همیشه در سرکوب آنها بیشترین حساسیت و بیشترین سرکوبها را از خود نشان دادهاند. لیکن واقعیتهای جامعه نشان میدهد که این سرکوبها دیگر جواب ندارند.
قیام ۹ دی ۹۶ همچنان ادامه داشته و خواهد داشت چرا که رژیم آخوندی علاجی برای جلوگیری از آنها ندارد.
فریدون سلیمی: ویژگی همه این اعتراضها و اعتصابها این بود که همگی از پیش اعلام شده بود و رژیم با بهکارگیری ترفندهای سرکوبگرانهاش نتوانست مانع از برگزاری آنها شود.
کارشناسان و رسانههای حکومتی از یکسو و مقامات و مهرههای رژیم از سوی دیگر نسبت به فراگیرشدن و به هم پیوستن اعتراضات اجتماعی ابراز وحشت کرده و هشدار و آمادهباش میدهند.
آخوند دری نجفآبادی، امامجمعه خامنهای در اراک، مردم را به «دشمنان نظام» نسبت داد و شکاف بین نظام و ملت کار «دشمنان نظام» دانست و گفت: «دشمن با بزرگنمایی مشکلات اجتماعی بهدنبال القای یاس و ناامیدی در کشور است». (خبرگزاری تسنیم ۳ آبان ۹۷)
آخوند لواسانی گسترش اعتراضات مردمی را به «دشمن» نسبت داد و گفت: «دشمن در پی راهاندازی اعتصاب در کشور برای ایجاد جنگ روانی است».
وی از اینکه «دشمن میخواهد نظام را به زانو درآورد» ابراز وحشت کرد و افشاگریهای مردم و مقاومتشان را «تصویرسازیهای رسانهیی» خواند که «از جنگ شیمیایی بدتر و خطرناکتر است».
این آخوند وحشتزده در مورد اعتصابهای سراسری و پیوسته گفت: «یکی از طرحهای دشمن راهاندازی اعتصابهای سراسری است. آنان به خیال خودشان اگر بتوانند حوادث مختلفی را پیدرپی و کنار هم بچینند، به هدف شوم خود یعنی سرنگونی نظام نزدیک میشوند».
وی در مورد اعتصاب معلمان گفت: «دشمن با طراحی اعتصاب معلمان قصد داشت نیمی از جمعیت کشور را درگیر بحران و اغتشاش کند.
عباس آخوندی، وزیر مستعفی دولت روحانی، به شکاف ساختاری بین مردم و نظام اذعان کرد. سایت حکومتی جماران از قول او نوشت: «او اعتقاد دارد اقتصاد و سیاست ایران دارای عدم قطعیتهای فراوانی است که از داخل و خارج تحمیل شده است و با توجه به این عدم قطعیتها هر گونه گام برداشتن، حرکت در تاریکی است. وی ریشه این عدمقطعیتها را شکاف اجتماعی میداند که از دهه ۸۰ تاکنون عریض شده است». (سایت جماران ۳ آبان ۹۷)
عباس آخوندی وزیر مستعفی دولت روحانی به «آتش زیر خاکستر» جامعه که نتیجه بلافصل سیاستهای رژیم در عرصه داخلی و بینالمللی است اشاره میکند و میگوید «اتفاقات حوزه سیاست همانند آتشزنه بود و آتش زیر خاکستر را شعلهور کرد. وقتی آتش شعلهور شد با توجه به مشکلات ساختاری هزینههای زیادی بر جامعه تحمیل شد «(سایت جماران ۳ آبان ۹۷) »
محمد فاضلی، یک کارگزار دیگر حکومتی هم نسبت به حتمیت تداوم قیام و نقش حاکمیت در تولید نارضایتی عمومی هشدار داده و میگوید: «اقدامات دولت و حکومت دائم گروههای نادیده و ناشنیده ایجاد میکند. زنان، جوانان، سلبریتیها، فقرای شهری، گروههای شغلی مختلف و همینطور الی آخر، بر شمار نادیدهگرفتهشدگان افزوده میشود. سیاستها، برنامهها و پروژههای دولتها هم همین نقش را ایفا میکنند». (روزنامه آرمان ۳ آبان ۹۸)
فریدون سلیمی: این افراد حق دارند که نسبت به نتیجه اعتراضات و خیزشهای مردمی برای نظام نگران باشند.
همانطور که در قیام دیماه ۹۶ و قیام مرداد ۹۷ شاهد بودیم حرکات و اعتراضات مردم آتشی بود که از زیر خاکستر جامعه شعله کشید و فراتر از اعترضات صنفی و گرانی راه به قیامها و اعتراضات سیاسی که تمامیت نظام را هدف قرار میدادند کشیده شد.
در این قیامها بود که شعارهای صنفی جای خود را به شعارهای سیاسی ساختارشکنانه نظیر «مرگ بر خامنهای و مرگ بر روحانی و اصلاحطلب، اصولگرا، دیگر تمام شد ماجرا و…» داد.
سردادن این شعارها توسط اقشار مختلف در قیامهایی نظیر قیام دیماه ۹۶، مرداد ۹۷ و سایر خیزشها توسط مردم معترض و بهجان آمده از حاکمیت آخوندی مبین این است که آنها دنبال انقلاب و نفی حاکمیت آخوندی هستند.
حمیدرضا جلاییپور، از پاسداران سابق که اکنون بهعنوان دانشگاهی معرفی میشود، میگوید: «به روحانی گفتم همه جوامع مستعد زلزله و انقلابند «حرکت جمعی، مدنی و اعتراضی مردم» ایران دارد تغییراتی را تجربه میکند. مثلاً در اعتراضات دیماه سال ۹۶ اعتراضات مردم با خشونت همراه شد، همینطور اعتراضات شهرها در سال ۹۷ در کازرون و خرمشهر با خشونت همراه شد». (روزنامه حکومتی ایران ۳ آبان ۹۷)
تغییرات در مورد خیزشها و حرکتهای اعتراضی مردمی نیز از این واقعیت ناشی میشود که جامعه ایران نیز «مستعد زلزله و انقلاب» است.
البته او هراس دارد که با صراحت اعتراف کند که استعداد زلزله و انقلاب در مورد مردم ایران از قوه به فعل تبدیل شده است و مردم در قیامها و خیزشهای پیدرپی این امر را نشان دادهاند.
آنچنانکه خودش نیز اذعان میکند که این روحیه انقلابی و ساختارشکنانه در قیام دیماه ۹۶، قیام کازرون و خیزش خرمشهر و سایر شهرها وجود داشت، اما روحیه انقلابی و ساختارشکنانه را تحت عنوان «خشونت» نام میبرد.
این روحیه انقلابی و ساختارشکنانه است که بهسرعت هر حرکت اعتراضی و صنفی را تبدیل به حرکتی سیاسی میکند و سردمداران رژیم و مهرههای ریز و درشت آن از جمله افراد نامبرده هم از آن وحشت دارند.
باید به یک نتیجهگیری مهم اشاره بکنم.
تا همینجا اعتصابهای سراسری برگزار شده توانستهاند از سد دیکتاتوری گذشته و موانعی مانند تهدید، سانسور، ارعاب، سانسور خبری، قطع ارتباطات و دستگیری را پشت سر بگذارند.
اقشار مختلف مردم ایران نشان دادند میتوانند اعتصاب را حتی در شرایط سرکوب و اختناق برگزار کنند. باید ایمان آورد که دیکتاتوری آخوندی در مواجه با اعتصاب سراسری اقشار مختلف ایران ناتوان است و قادر به مقابله با آن نیست.
صحبتهای اخیر حسن روحانی مؤید آن است که این رژیم رو به احتضار با «امید درمانی» و در واقع با «دروغدرمانی» خودش را به زحمت سرپا نگه میدارد و از این ستون به آن ستون دنبال فرج میگردد.
اکنون زمان آن است که اقشار مختلف دست به دست هم دهند و سرنوشت خود را در اتحاد و همبستگی هر چه بیشتر به هم گره بزنند. گام بالاتر پیوند اعتصابها به یکدیگر برای یک خیز بلند در راستای قیام سراسری است.