اعتصاب بازار تهران چهرهی دیگری از قیام ایران بود که خود را نشان داد. اعتراضات ۳ و ۴ تیر در بازار تهران چگونه شکل گرفت؟ شعارهای محوری آن چه بود؟ دامنهی آن تا کجاها گسترش یافت؟ و چه چشماندازی برای آن متصور است؟
وقتی هگل از روح تاریخ سخن میگفت آنرا بهمثابه پدیدهای میدانست که در مراحل و پلههای متکاثف شوندهی تاریخی هر بار در چهرهای حلول میکند و نمایی نوین از خود عرضه میکند؛ اکنون اما در ایران این روح قیام است که پس از دیماه ۹۶ هربار به شکلی و هر بار در قسمتی از کشور یا همهی آن خود را عرضه میکند؛ بیآنکه حاکمان بدانند پردهی بعدی این اپرا چیست و بیآنکه آفرینندگان آن یعنی همین شهروندان شهر و روستا از عظمت خلق بعدی او خبر داشته باشند؛ قیام اینگونه در ایران به پیش میرود و طومار سلطنت خامنهای اینگونه به سمت بسته شدن خود نزدیک میشود.
انفجارِ بازار
سرانجام بازار تهران بهعنوان قلب تپندهی داد و ستد در کشور به نقطهی انفجار رسید. بازی صاحبان قدرت با نرخ دلار و افزایش شتابان آن در برابر سقوط بیمحابای ریال [صعود دلار و احتضار ریال؛ زمینهها و چشماندازها] بهخصوص پس از اعلام نرخ دستوری ۴۲۰۰ تومان در ۲۱ فروردین ۹۷ از جانب معاون اول روحانی، کار را به صحنههای انفجار و اعتراض عمومی بازاریان کشاند.
بهای دلار به بیش از دوبرابر نرخ رسمی دولتی صعود کرد و آنچنان که در ۳ تیر در بازار ارز مشاهده میشد در مرزهای ۹ هزار تومان پرسه میزد هرچند بازاریان معترض در شعارهایشان از وجود دلار ده هزار تومانی سخن گفتند؛ امری که از واقعیتهای بیشتری در پس پردهی بازار ارز خبر میداد؛ «دلار ده تومانی نمیخوایم نمیخوایم».
کانون اعتراض در ۳ تیر پیرامون چهارراه حافظ – جمهوری بود یعنی در کوتاهترین فاصله به بازار چارسو و پاساژ علاءالدین؛ دو مکانی که اعتراض و اعتصاب از همانجاها آغاز شد. هرچند در ادامه امتداد اعتراضات در خیابان جمهوری منتشر شد.
رکود بازار در ذیل سیاستهای اقتصادی دستهجات حکومتی، کمر بازار تهران را در آستانهی شکستن قرار داده است. این سیاست قدیمی و شناخته شدهایست که مناسبات تیولداری سلطنت ولایت فقیه در عرصهی اقتصاد اجازه رشد و نمو به کسب و کارهای مستقل را نمیدهد و در دورههای مختلف با روشهای متناسب به نحوی به آنها ضربه وارد میکند تا مبادا بخش خصوصی واقعی در برابر خصولتیها، پاسدارها و دولتیها قد راست کنند. سلطنت ولایت مطلقه فقیه برای همهی اجزای جامعهی ایران نقشهای دارد که هدف آن تضعیف و پا نگرفتن هر یک از این اجزاء است و اکنون آنچه واضح است اعمال رکود جان فرسا بر بازار تهران است با دلاری که معلوم نیست سقف رشد آن در کجا متوقف خواهد شد.
سوریه را رها کن
شعار محوری در تظاهرات ۳ تیر این بود: «سوریه را رها کن فکری به حال ما کن»؛ آنچه به روشنی نشان دهندهی به چالش کشیدن عملکرد سپاه از طرف بازاریان تهران است. عمق بصریت انسان معترض ایرانی در این روزگار شاید در همین شعار متجلی شده است؛ شعاری که مفهوم بیواسطهی آن پیوند جدا نشدنی رکود و سرکوب در داخل کشور با آنچه سپاه در بیرون مرزها انجام میدهد را آشکار میکند.
از تهران تا حلب و دمشق مردم قربانی یک نیرو هستند؛ سپاه پاسداران. و تنها با نفی آن است که خلقهای منطقه میتوانند به رهایی دست یابند.
سازمانیافتگی
۴ تیر ادامهی تظاهرات ۳ تیر است اما اینبار تظاهرات از خیابان جمهوری فراتر میرود و راه خود را در بازار بزرگ تهران باز میکند. علی فاضلی، رئیس اتاق اصناف ایران به خبرگزاری تسنیم گفت: «جمع محدودی که روز گذشته هم در بین معترضان بازار موبایل علاالدین بودند و با سرو صدا کردن به دنبال تعطیل کردن مغازهها بودند امروز به صورت سازمان یافته وارد بازار بزرگ تهران شدهاند و به دنبال تکرار رویداد روز گذشته بودند». [تسنیم ۴ تیر ۹۷]
او ندانسته به سازمانیافتگی این اعتراض اذعان کرد؛ امری که در این مرحله از قیام بهمثابه شاه کلید عمل میکند. اعتصاب بازار تهران را در مینوردد و به شهادت شاهدان و براساس فیلمهای منتشر شده، بازار تهران بزرگ یا بخشهای قابل توجهی از آن به اعتصاب میپیوندند.
علیه اعتصابشکن
افزون بر ویژگی سازمانیافتگی در اعتصاب بازاریان، اینبار نیز همچون اعتصاب سراسری رانندگان کامیون، [درسهای اعتصاب سراسری رانندگان کامیون] اعتصاب شکنها مورد اعتراض و مقابله از طرف اعتصاب کنندگان قرار میگرفتند. اگر کسی اعتصاب شکنی میکرد؛ بازاریان در برابر مغازهاش جمع میشدند و با شعارهای جمعی از او میخواستند که تعطیل کند و اگر او همراهی نمیکرد با شعار بیغیرت مواجه میشد تا در برابر همکارانش تواضع پیشه کند و به جمع بپیوندد.
این یکی از مهمترین گامهای قیام ایران برای به شکست کشاندن سپاه و سلطنت خامنهایست؛ در این مرحله به تدریج صفوف قیامآفرینان از هر عنصر سازشکاری پاکیزه میشود؛ اگر کسی به همکاران و همصنفان خود از پشت خنجر بزند و در حالی که آنها حتی برای حقوق و آیندهی او دست به اعتراض زدهاند، پشت آنها را خالی کند، با اعتراض و خشم همکارانش مواجه میشود؛ چنین روحیهای عنصر ترس از نیروی سرکوب؛ سپاه را به عقب میراند و عنصر اتکا به نیروی خودی را صیقل زده و درخشان عرضه میکند.
گسترش
کار اعتصاب و اعتراض در بازار تهران به زد و خورد با نیروهای سپاه نیز کشیده شد. از آن طرف گاز اشکآور بود و باتوم و از این سو مقاومت و گاهی پاسداران به سختی از دست مردم نجات پیدا میکنند؛ هر چند مانند همیشه بهای اعتراض و ایستادگی در برابر سپاه در صفوف مردم جراحت بود.
اعتصاب و اعتراض از تهران فراتر رفت و در شهریار، کرج، قشم، بندرعباس و مشهد گسترش پیدا کرد. پاسدار محسن همدانینسج، معاون امنیتی و انتظامی استاندار تهران که در برابر این خیزش سردرگم شده بود درباره آخرین وضعیت اعتراضات بازار تهران گفت: «در حال کنترل اوضاع هستیم. همچنین مقرر شد؛ نیروی انتظامی همچنان در محدوده بازار تهران حضور داشته باشد.» او افزود: «برخی از افراد قصد سوءاستفاده از این شرایط را دارند که با این افراد برخورد خواهد شد.» [ایلنا ۴ تیر ۹۷]
او البته اشتباه میکند زیرا هیچکس قصد سوءاستفاده از شرایط را ندارد بلکه در اساس همه میخواهند از این شرایط استفاده کنند و به کار نهادی که پاسدار همدانینسج از اجزای آن میباشد پایان دهند و معنی این کار نه «سوءاستفاده» بلکه «حداکثر استفاده» از شرایط قیام است.
مریم رجوی
در همین رابطه مریم رجوی در توئیترش نوشت: «عموم جوانان و #بازاریان #تهران را به پیوستن به معترضان فرا میخوانم. بحران ارزی و گرانی بیسابقه كه مردم را كمر شكن كرده حاصل سیاستهای آخوندهای حاكم است كه صدها میلیارد اموال مردم را در سالهای اخیر سرقت و یا صرف سركوب داخلی و كشتار در سوریه و دیگر كشورهای منطقه كردهاند.» [توئیتر مریم رجوی ۳ تیر ۹۷]
او در توئیت دیگری ادامه داد: «با درود به اعتراض و خیزش #بازاریان غیرتمند به گرانی و هدر دادن سرمایهها و پشتوانههای ملی و مالی در جنگ افروزی و صدور تروریسم و ارتجاع و پروژههای اتمی توسط رژیم آخوندی. عموم اصناف و کسبه را در سراسر کشور به حمایت از بازاریان معترض و به پا خاسته #تهران فرا میخوانم. #بازار_تهران» [توئیتر مریم رجوی ۴ تیر ۹۷]
وای به روزی…
همهی ماجرای تظاهرات ۴ تیر بازاریان تهران را شاید بتوان در شعارهایی که سر داده شده جستجو کرد و عملکردی که در پیش گرفته شد. آتش زدن کیوسک نیروی انتظامی و موتور نیروهای سرکوب در کنار شعارهای «وای به روزی که مسلح شویم»، «مرگ بر اصل ولایت فقیه» و … همه و همه حکایت از آن دارد که روزها برای سپاه و خامنهای سختتر خواهد شد؛ آنها میدانند که اینبار با دست زدن به قهر عریان، خیابانها خالی نخواهد شد بلکه از طرف مردم پاسخی درخور دریافت خواهند کرد؛ امری که خامنهای و سپاه را در میان لبههای دو تیغ قرار داده است؛ سرکوب یا کوتاه آمدن موقت؛ در هر صورت قیام اوج خواهد گرفت و اشکال بعدی آن طور دیگری خواهد بود؛ آنقدر متفاوت که همه را غافلگیر خواهد کرد.
در همین زمینه:
اعتراضات تناسخی و آکاردئونی؛ سمینار در «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری»
اعتصاب سراسری رانندگان کامیون؛ قانون جرقه و حریق
تراکتورهای کشاورزان ورزنه به کدام سمت باید حرکت کنند؟
مردم کازرون در «نماز جمعه» میگویند: «وای به روزی که مسلح شویم»
روایت یک شکست نظام؛ سخنرانی خامنهای دربارهی قیام ایران