اعدام نوید افکاری؛ جبهه بندی بین شقاوت و انسانیت را روشتر کرد: اعدام قهرمان ملی قیام، نوید افکاری در ۲۲ شهریور ۹۹ یک باره در صدر خبرهای ایران قرار گرفت. واکنش ایران و جهان به این اعدام شقاوت بار، خشم آلود،شورشی و همراه با شگفتی بود. ابتدا میلیونها ایرانی در فضای مجازی این خبر را به صدر ترند جهانی رساندند.
بعد جوانان شورشی در خیابان ها و کوچه پسکوچه های تهران و مشهد و کرمانشاه و اصفهان و.. نامش را فریاد کردند و با او همپیمان شدند که انتقامت را می گیریم. کم کم جهان چشم گشود و در ایران، خامنه ای را دید که قهرمان مردم را به دار کشیده است. شرافتمندان جهان خشمگین از این همه وقاحت و بیشرمی به سخن در آمدند. عفو بین الملل آن را سخره گرفتن انسانیت خواند. وزیر خارجه آمریکا آن را ظالمانه و خبیثانه خواند. وزرای خارجه سوئد و دانمارک و نروژ گفتند شوکه شدیم.کمیته جهانی المپیک از این اعدام خشمگین شد و یک قهرمان ورزشی در آمریکا برنامه زنده اش را در اعتراض به این اعدام ترک کرد و هزاران واکنش دیگر
نیازمند اعدام مثل ضحاک
در اساطیر ایران زمین، پادشاهی می زیست به نام ضحاک. هر ایرانی با این نام آشناست. ضحاک افسانهایی ایران، خون آشامی است که دو مار بر شانه های او روئیده اند و شرط بقای ضحاک آن است که هر روز مغز انسانی به مارها خورانده شود.
تشابه وضعیتی که الان خامنه ای به آن گرفتار است، بیش از هر زمانی او را به ضحاک مار به دوش نزدیک کرده است. او برای بقای خود به اعدام نیاز دارد. نوید افکاری پیش از اعدام این را خوب فهمیده بود:« فهمیدم که آنها برای طناب شان به یک گردن نیاز دارند» بله این نیاز واقعی خامنه ای است. چیزی که دنیا را در بهت فرو برد همین بود.
از یاد نمی بریم که در سال۶۰، خمینی هزار هزار کشت و اعدام کرد و تن و روان هزارها و هزارها را در شکنجهگاههایش سلاخی و مثله کرد، صدایی از جهان برنخاست. در سال۶۷، سیهزار زندانی دست و پا بسته را در زندانهایش قتلعام کرد، اما باز هم صدایی برنخاست؛ اما امروز بر سر یک اعدام طوفانی در جهان برخاسته است.این انعکاس وضعیت تراژیک خامنهای است.
چرا خامنهای این قدر برای اعدام شتابزده است؟
راستی چرا خامنه ای بهچنین موج عظیم جهانی توجه نکرد؟ چرا با شتابزدگی بسیار، آن چنان که حتی از فرط عجله آخرین دیدار زندانی محکوم به اعدام را با خانوادهاش برنتافت؟
هر عقل سلیمی و هر منطق سیاسی، حتی در یک نظام دیکتاتوری، حکم میکند رژیمی که بهآینده خود امیدوار است، این میلیونها و این چهرههای ورزشی را که از محبوبیت جهانی برخوردارند از خود زخمی و منزجر نکند و نشان بدهد که برای افکار عمومی ارزش و احترام قائل است تا بتواند بهاتکای کسب سمپاتی از این رهگذر، با تحریمها و با انزوای خود مقابله کند.خامنه ای این را خوب می داند، اما این ملاحظات در برخورد با نیاز فوری اش با خطری که بقایش را همین امروز تهدید میکند، رنگ میبازد.
انتخابهای حکومت
یک گزینه این بود که بگذارد این موج رد شود، اجرای حکم را بهیک بررسی قضایی دیگر موکول کند و وقتی آبها از آسیاب افتاد، قصد خود را عملی سازد؛ اما خامنه ای نگران آن است که اگر همین امروز اعدام نکند، فردا ممکن است خیلی دیر شده باشد.
خامنهای همچنین خوب میداند که اعدام یک چهره محبوب ورزشی چه تأثیرات و پیامدهای گسترده منفی هم در داخل و هم در خارج کشور برایش دارد، اما در عینحال حساب میکند که اعدام چنین چهرهیی میتواند تأثیرات بازدارندهیی بر نیروهای قیام، داشته باشد.
وحشت خامنه ای
خامنهای همچنین یک ملاحظه فوریتر هم دارد و آن نیروهای خودش است. خامنهای در موارد متعدد نشان داده بههیچ قیمتی، حاضر نیست نیروهای جنایتکار وفادار بهخودش را تضعیف یا متزلزل کند.
سرکوبگرانی که هماکنون از احاطه شدن توسط مردم خشمگین بهستوه آمده و وحشتزده و در حال ریزشاند. خامنهای باید بهاین نیروها اطمینان بدهد که هوایشان را دارد. آنها نباید در جنایت علیه مردم ذرهیی احساس نگرانی کنند.
خامنه ای با این محاسبات دستور اعدام فوری نوید را داد اما حالا همه دنیا، حتی آنها که خیلی با سیاست و معادلات سیاسیکاری ندارند در عمل دیدند توحش و شقاوت این حکومت حد و مرز ندارد و مهمتر از آن جهان دریافت که این رژیم وحشی در عینحال بسیار ضعیف و بیثبات است و از مردم میترسد. الکساندر کراس مشاور ارشد سیاسی پارلمان اروپا در توئیت خود نوشت: «رژیم جنایتکار تهران نوید افکاری را بهقصد گسترش ترس و مهار میلیونها نفر اعدام کرد که روزانه با سرکوب این رژیم مستبد میجنگند».
این شناخت و این انزجار از رژیم در شرایط سیاسی کنونی مستقیماً بهکفهٴ مردم و مقاومت ایران میریزد و از کفهٴ رژیم و حامیان بینالمللیاش که هنوز بهرابطه و معامله با این رژیم و بهرهمند شدن از خوان یغمای ایران چشم دوختهاند، میکاهد و دست آنها را هر چه بیشتر در یاری رساندن بهاین هیولا میبندد.
جبهه بندی شقاوت و انسانیت
اعدام نوید افکاری خط سرخی میان جبهه شقاوت وانسانیت کشیده است. همه آنها که در اردوی منافع مالی و ملاحظات سیاسی و مماشات گیر کرده اند، اکنون بی تعارف در جبهه شقاوت و سبعیت ثبت نام کردند. خون شوخی بردار نیست. آنهم خون قهرمانی مثل نوید افکاری. آنان که نتوانستند منافع حقیر تجاری و سیاسی خود را رها کنند و در صف انسانیت قرار گیرند، شایسته سرزنش تاریخند.
نوید در قیام مردم ایران به قهرمان ملی تبدیل شده است و بی شک الهام بخش هزاران جوان شورشی و جنگنده خواهد شد. آن چیزی که در نهایت تعیین تکلیف کننده این صحنه نبرد است خیابانهای ایران است که به زودی با فریاد انتقام خون نوید فتح خواهد شد.