سراب اقتصاد دیجیتال بر روی خرابههای سیستم چرخ و چاهی!
در حالی که اقتصاد ورشکسته حکومت ایران به گاری در گل فروماندهیی میماند که چرخهای آن نیز شکسته و قدرت حرکت و پیشرفت از او سلب شده است، اما جالب است که در درون حکومت ایران، برخی صحبت از اقتصاد دیجیتال و رقابت با کشورهای پیشرفتهی جهان به میان میآروند.
وقتی اعتماد به نفس، بدون تکیه بر پایههای اساسی و واقعیات موجود بر روی زمین و در مورد پدیدهیی بالا باشد، در ادامه قطعا راه به توهمات توخالی و ادعاهای پوچ خواهد برد، در این هیچ شکی نیست.
حال و روز حکومت ولایت فقیه در زمینه اقتصادی به مردهیی میماند که از بیکفنی زنده است و در این وانفسای زندگی کردنش! میخواهد نقش واقعی زندهها را در زمینههای مختلف بازی کند، هر بار با مضحکهیی و این بار با سراب اقتصاد دیجیتال!
نیاز به علم چندانی درباره علوم اقتصادی نیست تا بتوان در مورد اقتصاد ورشکستهی ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه نظر داد.
آنچه در کف بازار و خیابان میگذرد گویای همه چیز است و شهروندان عادی نیز از بستر آنچه که روزمره در زندگی اقتصادی خود تجربه میکنند، میتوانند بیکفایتی و ناکارآمدی اقتصاد حکومت ولایت فقیه را لمس کنند.
اقتصادی که بالاترین نرخهای تورم را هر روزه پشت سر میگذارد و قیمت ریال در مقابل ارزهای خارجی در ماهها و هفتههای اخیر به پایینترین میزان ممکن در تاریخ کشور رسیده است.
تاثیر اقتصاد ورشکسته در معیشت مردم ایران
حاصل بلافصل این آشفتگی در بازار ارز و سایر بازاهای موازی مانند طلا و مسکن، تورم و گرانی بی حد و حصری است که زندگی و معیشت شهروندان ایرانی را احاطه کرده است.
این وضعیت نیز حاصل کار این دولت و یا آن دولت و آمد و رفت دولتها در حکومت ولایت فقیه نیست و عقربههای زمان هر چه به جلوتر میرود بر آشفتگی اوضاع اقتصادی افزوده میشود.
اما در حالی که دولت رئیسی در اداره امور حداقلی اقتصادی کشور و معیشت شهروندان ایرانی وا مانده است، برخی در درون حکومت ایران و یا رسانههای آن صحبت از اقتصاد دیجیتال به میان میآورند!
با این وجود نمیتوان منکر این واقعیت شد که به موازات پیشرفتهای علمی و انقلاب ارتباطات، گسترش شبکههای مجازی و فضای آنلاین، مردم ایران نیز در همسویی با این پیشرفتها، علاقمند و شریک در مبادلات تجاری دیجیتال و آنلاین شده و هستند اما این موضوع را نمیتوان به توانایی و یا خواست حکومت ولایت فقیه و دولتهای منصوب آن در رابطه با اقتصاد دیجیتال تعمیم داد.
به دیگر سخن آنچه که به حکومت ولایت فقیه برمیگردد در سالهای اخیر نشان داده که در ردیفهای بالایی اولویتهای «دشمنان» خود، شبکههای اجتماعی و فضای مجازی را قرار داده است، محلی که بستری مناسب برای کسب و کار شمار قابل توجهی از شهروندان ایرانی است، اما بحث برای حکومت ولایت فقیه، نه رونق اقتصادی در بستر اقتصاد دیجیتال که «اوجب واجباتش» یعنی حفظ نظام است و این موضوع در اولویت یک تا صد حکومت قرار دارد. [حکومت ایران چه بلایی سر کسب و کار اینترنتی آورده است؟]
از این رو در سالیان اخیر شبکههای اجتماعی و فضای مجازی همواره از سوی حاکمان ایران به عنوان «دشمن» حاکمیت معرفی شده و میشود و حکومت هر جا مجالی پیدا کرده و یا اضطراری برایش پیش آمده در قطع و یا کندی اینترنت که ارتباطات و اقتصاد دیجیتال در این وادی انجام میشود، کوتاهی نکرده و نمیکند!
به بیان دیگر اقتصاد دیجیتال در قاموس حکومت یا حکومتهایی، محلی از اعراب دارد که پایههای سیاسی مشروع در میان تودههای مردمی داشته باشد و در بستر این مشروعیت، پهنه اقتصادی کشور را باز کرده و خود مشوق مردم برای پیشرفت و رویآوردن از سیستم کهنه اقتصاد سنتی به اقتصاد دیجیتال باشد.
اما قطع یقین در مورد حکومت ولایت فقیه چنین امری مصداق واقعی ندارد و اقتصاد سنتی ایران نیز در گرو بند و بستهای دستوری و «اقتصاد مقاومتی» قرار گرفته است!
تحمیل جامعه و گریز حاکمیت از جهانیشدن
با این توصیفات در ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه با وجود اینکه طبق آمار رسمی نزدیک به ۱۰ میلیون نفر، به کسب و کار دیجیتال و فعالیت در استارتآپها و گذران معیشت از طریق شبکههای مجازی هستند اما این امر مانع از آن نشده که حکومت ولایت فقیه در سر بزنگاههایی مانند قیام و اعتراضات ششماههی اخیر که بود و نبود حاکمیت را به چالش جدی کشیده است، دست به قطعی یا کندی اینترنت و فیلترکردن بسیاری از شبکههای اجتماعی مانند توئیتر، واتساپ، اینستاگرام یا سایتهای مرجعی مانند گوگلپلی نزند و معیشت و زندگانی این ۱۰ میلیون نفر را با چالشهای جدی روبرو نکند.
این در حالی است که در سطح جهانی کشورهای پیشرفتهی جهان، نظیر آمریکا و چین به ترتیب ۲۶ و ۲۴ درصد از اقتصاد دیجیتال جهانی را در اختیار خود دارند.
در همین زمینه برخی اقتصاددانان حکومت ولایت فقیه از جمله فرشاد مومنی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه در این باره به حکومت ولایت فقیه هشدار داده است که اگر حکومت افق دید خود را در مورد اقتصاد دیجیتال تغییر ندهد و از مشارکت دادن انسانها اجتناب کند، هزینهی زیادی خواهد پرداخت.
اشاره مومنی به مشارکت سرمایههای انسانی و بکار گرفتن آنها در عرصه اقتصاد دیجیتال، در حالی صورت میگیرد که بخش عمدهیی از نخبگان کشور و نیروها و سرمایههای با ارزش انسانی، به دلیل سیاستهای ورشکستهی ولایت فقیه، جلای وطن کرده و رنج غربت را به ماندگاری در کشورشان که سرمایههای عظیم انسانی آنها را نادیده میگیرد، ترجیح میدهند.
این امر موجب شده است که مردم ایران که در قالب تابع بزرگتری به نام اقتصاد حکومت ولایت فقیه به سر میبرند با وجود تمایل به شرکت در فعالیتهای اقتصاد دیجیتال، بیشتر به مصرفکننده تبدیل شوند تا تولیدکنندهی این عرصه.
با این توصیفات قطعی به نظر میرسد که تا زمانی که حاکمیت قرون وسطایی ولایت فقیه، در ایران بر سر کار است، نه تنها در زمینهی اقتصادی که در همه امور و زمینهها، پیشرفتی برای مردم ایران متصور نیست و از این روست که مردم ایران در سالهای اخیر، اولویت مطالبات خود را تغییر سیاسی در ایران و براندازی حکومت ولایت فقیه اعلام کرده و میکنند.