به قلم عبدالرحمن گورکی، نویسنده و تحلیگر سیاسی
با نزدیک شدن سرنگونی دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران، مماشاتگران غربی به تکاپو افتاده تا در مسیر ننگین مماشات با دیکتاتور، «فرزند دیکتاتوری سابق» را بر کرسی «وکالت»ِ مردم(!) نشانده و نوع دیگری از دیکتاتوری را بر مردم ایران تحمیل نمایند! رسانههای فارسی زبان وابسته به سیاست مماشات هم برای تبلیغ و پیشبرد این پروژه ارتجاعی-استعماری بسیج شده تا وانمود کنند که مردم ایران گزینهیی جز انتخاب دیکتاتوری ندارند!
پاییز دیکتاتوری در ایران فرا رسیده است!
بانیان و حامیان سیاست مماشات در اتحادیه اروپا به این امر بسنده نکرده و در یک اقدام شرمآور، از نامگذاری تروریستی سپاه پاسداران در لیست تروریستی این اتحادیه جلوگیری کردهاند که بر خلاف خواست اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان پارلمان اروپاست.
قبل از این نیز شاهد اظهارات سخنگوی وزارت خارجه امریکا بودیم که با اشاره به قیام سراسری مردم ایران گفته بود: «ایرانیان خواهان اصلاحات(!) هستند» و نه سرنگونی فاشیزم حاکم!
صحنههای تماشایی سیاست مماشات با دیکتاتور و صحنههای تماشاییتر آن، که در آیندهیی نزدیک دور از انتظار نیست، قبل از هر چیز، حکایت از پیشروی قیام مردم ایران برای سرنگونی حکومت آخوندی دارد و از علائم نزدیکشدن سرنگونی فاشیزم مذهبی در ایران است. بنابراین، پیدایش پدیده «وکالتخواهی فرزند دیکتاتوری سابق» و «اقدام مماشاتگران اروپایی»، دو روی سکه یک پروژه «ارتجاعی ـ استعماری» علیه مردم ایران و برای استمرار بخشیدن به «دیکتاتوری در ایران» است.
در فرهنگ مماشاتگران، «منفعتطلبی» جایگزین خوبی برای «شرافت» و «عدالت» و «حقوق بشر» است. به همین دلیل، از جنایات «تروریسم» و «بانکدار تروریسم در جهان» به راحتی چشمپوشی کرده و سپاه پاسداران ولایت فقیه حاکم بر ایران را سزاوار «نامگذاری تروریستی» نمیدانند!
سیاست مماشات همپیمان دیکتاتوری مذهبی!
بر همگان روشن است که سیاست «مماشات با دیکتاتور» بسیار زیانبار و ناپسند است و علیه تمدن بشری و جامعه بشریت است. زیرا در هماهنگی و همکاری با دیکتاتور، سعی دارد جامعه انسانی را از حرکت، پیشرفت و ترقی باز دارد. مخالفت و جلوگیری اتحادیه اروپا از نامگذاری تروریستی سپاه پاسداران، مماشات با دیکتاتوری است که فاقد مشروعیت مردمی بوده و با همین ارگان تروریستیاش، سراسر خاک ایران (و نیز بسیاری از کشورهای منطقه و جهان) را غرق به خون مردم کرده است. بیجهت نیست که دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران، در جامعه بینالملل به عنوان «بانکدار بزرگ تروریسم در جهان» و مهمترین عامل ناامنی در منطقه و جهان شناخته شده است.
ممانعت از لیستگذاری سپاه پاسداران توسط اتحادیه اروپا، نه تنها از نظر مردم ایران مهوع است، بلکه علیه روند متمدنانه و انسانی افکار عمومی مردم جهان و به ویژه مردم اروپاست و دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران را جریتر و خونآشامتر خواهد کرد. این اقدام نشان میدهد که حمایتهای لفظی دولتهای اروپایی از قیام مردم ایران علیه دیکتاتوری «عوامفریبانه»، ایستادنشان در کنار مردم ایران «صوری» و منوطکردن نامگذاری تروریستی سپاه پاسداران به دادگاه «مشمئزکننده» و ناصحیح است. زیرا در موارد متعدد دیگر، این اتحادیه و این دولتها بدون مراجعه به دادگاه، اقدام به چنین نامگذاریهایی علیه «اپوزیسیون ایران» کرده و اتفاقا، این دادگاههای اروپایی و غربی بود که عدالت علیه مماشات و معامله برگزیدند و دولتهای مماشاتگر را وادار به ابطال نامگذاری اپوزیسیون ایران کردند!
در همین رابطه
ایران؛ قیام مردم و مماشات با دیکتاتور!
همزمانی معکوس در حمایت از جریانات مشکوک
آنچه بر شرم و ابعاد آن در این اقدام اتحادیه اروپا میافزاید، «همزمانی معکوس» با قیام مردم برای سرنگونی دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران و «همزمانی همسو» با پروژه ارتجاعی- استعماری برای نجات ولایت فقیه است. همانطور که مردم بپاخاسته در داخل ایران، به کمتر از سرنگونی دیکتاتور رضایت نداده و نخواهند داد. در خارج ایران نیز، با «حمایتهای لفظی» و «محکومکردنهای غیرعملی و صوری دیکتاتور و «تحریمهای قطرهیی» فریب نخواهند خورد و به کمتر از نامگذاری و انحلال و در هم کوبیدن تام و تمام سپاه پاسداران و وزارت بدنام اطلاعات و تمامیت رژیم خونریز ولایت رضایت نخواهند داد!
تجارب مردم در طول تاریخ گواه این حقیقت است که مردم بر دیکتاتوری پیروز، و دیکتاتورها به زبالهدانی تاریخ افکنده خواهند شد. سرنوشت افراد و جریاناتی که در مماشات و در خدمت دیکتاتوری بودهاند بسیار دردناک خواهد بود! نخستین استنتاج از اقدام اتحادیه اروپا جز این نیست که مماشاتگران از انقلاب و دگرگونی در ایران میترسند. زیرا منافع خود را در بقای دیکتاتوری جستجو کرده و در طلوع و ثبات آزادی و دمکراسی مرگ سیاست شرمآور خود را میبینند.
لیست گذاری سپاه پاسداران یک خواسته همگانی
آگاهان سیاسی و محافل کارشناسی در رابطه با ایران بر این باور هستند که طیف وسیعی از جامعه جهانی، با اتکاء به کارنامه سیاه حکومت آخوندی در دو سوی مرزهای ایران، خواهان نامگذاری و انحلال سپاه پاسداران هستند. خانم مریم رجوی در این رابطه اعلام کردهاند: «کمتر جنایتی در داخل ایران است که منشأ آن سپاه پاسداران نبوده باشد. هیچ جنگافروزی و جنایت تروریستی بزرگ در منطقه صورت نگرفته که پاسداران عامل مستقیم یا پشتیبان آن نبوده باشند».
دیکتاتوری حاکم بر ایران میخواهد القاء کند که در نقطه مقابل آن، «آلترناتیو دموکراتیک» وجود ندارد و «سرنگونی»اش به منزله بازگشت به «دیکتاتوری سابق» و یا «هرج و مرج» خواهد بود. اما واقعیتهای صحنه این ترفند رسوای دیکتاتوری را به شدت رد میکند. اتحاد مردم و عزم جزم آنها برای تغییر در ایران، کمااینکه استمرار قهرآمیز و چندین ماه قیام آنها تا سرنگونی دیکتاتوری، گواه این حقیقت است که این قیام برای سرنگونکردن دیکتاتور از رهبری، سازماندهی و هدفداری مشخص برخوردار بوده و مماشاتگران غربی بیهوده در تلاشند به دیکتاتوری حاکم بر ایران امداد رسانی بکنند.
❊ مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است.