انزوای بین المللی رژیم و سردرگمی وتناقض گویی درنظام ولایت فقیه چرا؟ گفتگو با اسدالله مثنی
انزوای بین المللی رژیم با پرتاب موشک میان برد اوج تازه ای گرفته و با محکومیت های جدیدی مواجه شده است . وزیر خارجهآمریکا، از یک آزمایش موشکی جدید سپاه، که ظاهراً مخفیانه صورت گرفته خبر داد، جان بولتن مشاور امنیت ملی امریکا گفت:« این رفتار تحریک آمیز را نمیتوان تحمل کرد،» مایک پنس معاون رئیسجمهور امریکا وزیرخارجه انگلیس دراین مورد موضع گرفتند و….
این سئوال مطرح میشودکه آیا این موج جدید محکومیت، تکرار و ادامة امواج قبلی است؟ یا دارای عناصر و ویژگیهای جدید می باشد؟ واکنش رژیم در قبال این وضعیت جدیدچه بوده است ؟درهمین رابطه آقای اسدالله مثنی طی گفتگویی با شبکه تصویری ایران آزادی به این موضوع پرداخته وبه سئوالات پاسخ میدهد
اسدالله مثنی: ببینید هم بصورت کمی و هم بصورت کیفی تفاوتهای وجود دارد، اولاً این بار این موج بدنبال یک اقدام اعلام نشده رژیم یعنی پرتاب موشک میانبرد بود، که با هشدار وزیرخارجه امریکا این موج شروع شد، بعد جان بولتن مشاور امنیت ملی امریکا، و بعد هم معاون رئیسجمهور امریکا موضع گرفت.
جان بولتن مشاور امنیت ملی امریکا روز گذشته در حساب توئیتر خودش گفت که این رفتار تحریک آمیز را نمیتوان تحمل کرد، معاون رئیسجمهور امریکا مایک پنس او هم در روز جمعه در ایالت فلوریدا با اشاره به تهدیدات مداوم رژیم ایران گفت وعده ترامپ در مورد با مقابله همه جانبه با این رژیم عملی شده و این افداماتی که تا به حال ما داشتیم تاکنون بخوبی پیش رفته است، او ضمناً به این نکته هم دست گذاشت که گروههای دستنشانده ایران در منطقه مربوط به رژیم را به آنها اشاره کرد و گفت آنها مهرههای ملاها هستند که در سالهای اخیر بیش از ۱۶ میلیارد دلار برای گسترش و اشاعه خشونت و خونریزی در خاورمیانه و جهان هزینه کردند، جیمز متیس وزیر دفاع امریکا او هم در رابطه با آزمایش موشکی رژیم موضع گرفت و گفت خطری که از سوی رژیم ایران وجود دارد، چند جانبه است، و قطعاً آنها با این آزمایش موشکی قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد را زیر پا گذاشتند، پیش از آن هم برایان هوک هماهنگ کننده اقدام علیه رژیم نمایشگاهی از سلاحهای رژیم برگزار کرد و هشدار داد و گفت ما در قبال رژیم ایران با وضوح بسیار گفتهایم اگر منافعمان مورد تهدید قرار بگیرند، در استفاده از نیروی نظامی تردیدی نخواهیم کرد، نکته مهم چیست؟ تاکید او بر روی گزینه نظامی و عنصر نظامی برای اولین بار در ماههای اخیر است که یک همچنین موضع و حرفی دراظهارات این مقامات آمده است.
سایت رسمی وزارت دفاع امریکا در یک گزارشی نوشت این تسلیحات به شبه نظامیان نیابتی (منظور نیابتی رژیم) در چند کشور از جمله لبنان، سوریه، عراق، بحرین و یمن ارسال شده است، غیر از امریکا وزیرخارجه انگلیس با آسوشیتدپرس هم موضعگیری کرد، و گفت عمیقاً از شلیک آزمایش موشکی بالستیک میانبرد ایران نگران است، این امر تهدید کننده و تحریک کننده و در مغایرت با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل است، پس این یک تفاوت.
تفاوت دوم، در شرائطی این موج انزوا علیه رژیم برخاسته، که حتی اروپا هم که قرار بود سپر رژیم در برابرتحریمهای امریکا باشد، خود اتحادیه اروپا صحبت از اعمال تحریمهای خاص علیه رژیم بخاطر موج اقدامات تروریستی شکست خوردهاش در خاک اروپا در میان است، یعنی رژیم خیلی حساب میکرد، که اتحادیه اروپا سپر این تحریمها باشد بار تحریمها را کم کند و راه برای او باز کند ولی الان این وضعیت تغییر کرده است، خود اتحادیه اروپا دنبال تحریمهای بیشتر بخاطر عملیات تروریستی شکست خورده در اروپا است که میدانید در ویلپنت میخواست این کار را انجام بدهد یا در دانمارک یا قبلاً در آلبانی این کار را کردند، این هم دومین تفاوت.
تفاوت سوم، توجه ویژه به تمامی دخالتهای رژیم است قبلاً فقط اتمی یا موشکی میگفتند الان میبینیم از جمله طرح جدید مجلس نماسندگان امریکا است که میگوید رژیم را بخاطر نفوذ در عراق مورد تحریم جدید قرار داده است، یعنی گستردگی زمینههای که بر اساس آن رژیم را تحریم میکنند، یعنی اتمی آمده وسط، موشکی هست، دخالتهای تروریستی، حقوق بشر، عراق منظور اینکه در این سه زمینه میشود تفاوتها را دید.
اسدالله مثنی: ببینید به قول معروف این حرف تقش در آمده است، نه که بیائیم تحلیل بکنیم، اول از خودشان، ابراز ناامیدی رژیم از سازوکار اروپا این روزها در همه جای رژیم بیرون زده است، منحصر هم به باند خامنهای نیست، که بگوئیم این باند است در باند روحانی دنبال همین هستند، از خود روحانی تا ظریف و عراقچی، همهاشان ابراز ناامیدی کردند، این ابراز ناامیدیهایشان یکی از خبرهای خبرگزاریهاست، و تیتر رسانههای حکومتی و سایتهاشان است، نمونه بگویم قاسم محب علی یک دیپلمات سابق از باند روحانی روز شنبه در روزنامه آرمان خیلی صریح صحبت میکند از همین داستان و همین مسئله، میگوید «از سازوکار اروپا برای رژیم آبی گرم نمیشود، اول این حرف را میزند» و بعد تاکید میکند «آنچه که باید برای ایران مهم باشد، این است که مجدد به شورای امنیت باز نگردد» و تاکید کرده «که بیش از اینکه دنبال مسائل اقتصادی برجام باشیم به عدم بازگشت به شورای امنیت بیندیشیم»، یعنی نه تنها فکر میکند آبی از اروپا گرم نمیشود، نگران این است که دوباره به شورای امنیت برگردد، برگردد بند هفتم و بعد تهدید یک بالای سر رژیم است، بنابراین هر دو باند رژیم امیدی به سازوکار اروپا ندارند، با این تفاوت که بخشی از باند خامنهای میگویند از برجام خارج بشویم و داستان با اروپا را بهم بزنیم و به سمت شرق برویم، در حالیکه باند روحانی میگویند حفظ برجام در همین حالت که هست با همین وضعیت هم که هست، یک حاشیه امنی برای رژیم ایجاد میکند، آنها هم خط نگاه به شرق را خامنهای مطرح کرده بود، مطرح میکنند و بعضاً تخطئه هم میکنند، مشخصاً دیروز روزنامه جهان صنعت روز ۱۱ آذر، اجازه بدهید بخوانم «حضور ولیعهد عربستان در این نشست این واقعیت را یکبار دیگرمشخص کرد که نگاه مسکو و پکن در قیاس منافع ملیاشان با منافع دوستان و همپیمانانشان تا چه اندازه فاصله دارد»، نگاه به شرق را زیر علامت سؤال میبرد، یا روزنامه حکومتی سیاست روز، این مربوط به باند خامنهای است، آن هم دیروز نوشته بود، «روسیه هم هر چند از تعامل میگوید اما در سوریه میبینیم که با فرانسه و آلمان و ترکیه مینشیند و حتی در زمانی که اسرائیلیها در سوریه میخواهند اقدامی انجام بدهند موشکباران و بمباران بکنند، به روسیه اطلاع میدهند اما ندیدیم که روسها به ایرانیها خبر بدهند، تا زمانی که پایگاهها هدف قرار میگیرند، حداقل تلفات انسانی کاهش یابد»، از این صریحتر، بنابراین چیزی که اینها مطرح میکنند نه این سازوکار اروپا و نه نگاه به شرق برای رژیم به مثابه تکیهگاه چیزی برای رژیم وجود ندارد، هر دوباند درحرفهایشان همین را تائید میکنند، تا الان هم که جلو آمده است، سرابی بیش نبوده و خودشان هم موضعگیریشان این است تا حالا هیچ ماده عملی نداشته و باید توجه کنیم ماده عملی یعنی راهگشایی اقتصادی باید داشته باشد، امر راهگشایی اقتصادی یعنی یک کشوری بپذیرد که این سازوکار جدید را دفترش را جایی باز کند و تا الان هیچ کشور اروپایی قبول نکرده ریسک آن را بپذیرد و پس زده، چون حاضر نیستند با تحریمهای امریکا روبرو شوند، بنابراین چه از آن طرف و چه خودشان هم گفتند اخیراً هم گفتند حتی الان تهدید هم میکنند، حالا که ماده ندارد ما برمیگردیم که البته اینها تهدید و بلوف است ولی خودشان هم میدانند تا بحال مادهای نداده و نداشته و به نوشته خودشان سرابی بیش نبوده است.
اسدالله مثنی: واکنشهای رژیم از یک طرف سروصدا و دود ودم برای مصرف داخلی و امیددرمانی و گفتار درمانی بوده و از طرف دیگر ابراز وحشت و نگرانی و دعوت به کوتاه آمدن است.
مثلاً ظریف و قاسمی سخنگوی وزارت خارجه رژیم در واکنش ضعیفی گفتهاند: هیچ قطعنامهای در شورای امنیت برنامه موشکی و یا آزمایشهای موشکی ایران را ممنوع نکرده است. این سر و صداها و دود و دمها بخاطر این است که آن زمزمههای پنهان که خامنهای ازش به عنوان تنزل بی پایان در خرداد در سخنرانیاش نام میبرد شنیده نشود و چیزهایی که در پشت پرده جریان دارد، دیده نشود. این دود و دمها را میکنند تا بگویند خبری نیست، جالب است که الان شاهد هستیم رسانههای باند خامنهای زمزمههای مذاکره را سر میدهند. خامنهای گفت مذاکره نمیکنیم جنگ نمیشود، رسانههای خودش الان این را میگویند، برای نمونه روز دهم آذر خبرگزاری سپاه پاسداران به نقل از یک کارگزار حکومتی از ضرورت پذیرش شرایط رییس جمهور آمریکا نوشته بود و تصریح کرده بود «امتیازهایی که ترامپ به ما میدهد نه اوباما هرگز به ما میداد و نه رییسجمهور بعدی آنها را خواهد داد… اگر تصمیم مقامهای عالیرتبه در ایران تغییر کرد و مساله مذاکره مجدد با آمریکا مطرح شد باید به این نکته توجه داشت که در دوره ترامپ این فرصت برای ما وجود دارد که توافق جدید را در قالب معاهده به تصویب سنا برسانیم»، روزنامة سیاست روز به نقل از یک دیپلمات سابق رژیم دیروز با اشاره به فضای انفجاری جامعه نوشته ««باید در خط مشی سیاست داخلی و خارجی خود بازنگریهایی داشته باشیم، وقتی انسان با این زمینهها مواجه میشود باید زمینههای ادعای طرح مقابل را خنثی سازد». مسائل داخلی و قیامهای داخلی پشتگردنشان را گرفته است، روز پنجشنبه گذشته روزنامه جوان از مذاکرات مخفی رژیم با اتحادیه اروپا بر سر مسائل منطقه خبر داده بود. دیروز روزنامه وطن امروز نوشته بود «ما به عنوان ملت ایران اما حق داریم بدانیم اگر قرار است در همان حالت سینهخیز هم مذاکره شود، طرف مذاکرهمان کیست و براستی چه چیزی در چنته دارد؟». خبرهای هست و یک چیزهایی در پشت پرده است، حاصل این زمزمهها در هر دو باند حاصلش تردید و تزلزل در تصمیم گیری است که در حرفهای مقامات از خود خامنهای تا پایین و نوشته رسانهها دیده میشود. همه اینها را باید در این شرایط در نظر بگیریم که بحرانهای اجتماعی روز به روز تشدید میشود، در خیزشهای اجتماعی اقشار مختلف روبرو هستیم و رژیم از پاسخگویی و مهار آنها عاجز است، نه میتواند قاطعانه سرکوب بکند و نه میتواند به خواستههایشان پاسخ بدهد،. ملاحظه میکنید فشارهای جهانی و اعتراضات داخلی رژیم را بین دو راه حل «انقباض یا زهرخوریهای مجدد» قرار داده است. در حالی که تحولات در داخل و خارج به سرعت دارد علیه رژیم رقم میخورد آخرش هم به نظر میرسد که هم چوب و هم پیاز خواهد بود. یعنی پیامدهای هردو راه حل بپذیرد و بر رژیم پیامدهای هر دو راه حل تحمیل خواهد شد. و این شرایط هر روزش که میگذرد، این واقعیت بیشتر اثبات میشه که پیروز این صحنه رژیم نیست بلکه مردم و مقاومت ایران است.
اسدالله مثنی: بله به نظرم سؤال جدی است ببینید خود این کارشناسان رژیم میگویند رژیم فاقد هر گونه استراتژی و راهبرد است. فقط در زمان «حال» زندگی میکند، اینکه همین امروز را از سر بگذراند و بهقول معروف «چو فردا رسد کار دگر کنیم فکر فردا کنیم». در یک جمله بی راه حلی جواب شماست، رژیم راه حل ندارد، مواضع متناقض از خامنهای بگیرید تا روحانی و تا پایینتر مبین همین واقعیت است، نمونه مواضع خامنهای در مورد FATF، خامنهای چند ماه پیش سر موضوع FATF آمد و گفت: برای چی چنین معاهداتی که میآورند شما میآیید روی آنها کار میکنید ما خودمان معاهدات را بنویسیم صراحتاً با آن FATF مخالفت کرد اما درست بعد از مدتی لاریجانی آمد در مجلس گفت ما از ایشان سؤال کردیم گفتند نه منظورم این نبود و شما ادامه بدهید، این دوگانگی برای چیست؟ چون خوب حالیش است، امضاء نکند یکطور، امضاء بکند یکطور، یا روحانی همین هفته قبل صحبت کرد و گفت: ما میدانیم مردم مشکلاتی دارند اما در بودجه سال آینده بخش مهم این مشکلات را حل میکنیم! حالا باید از این شیخ شیاد پرسید چگونه حل میکنید، اما نمیگوید چگونه!؟ در حالی که بودجه سال ۹۸ به اعتراف منابع خود رژیم، بودجه رژیم با یک کسری بودجه عظیم که این کسری نسبت به کسری بودجه سال قبل ۱۰۵ درصد افزایش پیدا کرده، مواجه است. تازه این بودجهای است که بر اساس درآمد نفت بنا شده است! در حالی که صادرات نفت بدلیل تحریمها ماهبهماه و روزبهروز دارد کاهش پیدا میکند و به موازات آن قیمت نفت هم دارد پایین میآید. این مربوط به اقتصاد است که تناقضات آن با عدد و رقم مشخص است؛ در همه زمینهها دیگر هم همین طور است، نمونه دیگر، روحانی در حرفهای چهارشنبه قبل ۸ آذر از یک طرف ادعا کرد که وضع خیلی خوب است، بعد یکی دو جمله آنطرفتر ابراز امیدواری کرد که با کمک و همیاری بتوانیم انشاءالله از این مقطع عبور کنیم، پس لابد یک چیزی هست، لابد این مقطع و این مرحله نامطلوب و بحرانی وجود دارد و بر وفق مراد نیست که میخواهد از مردم که با همیاری از آن عبور کند، یا وعدههایی که اینجا و آنجا در مورد اقشار محروم میدهد، یا امیدواریهایی که درباره مناطق محروم میدهد و حتی میبینیم که صدای معاونش (نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه) را هم درمیآید که آقا این وعدهها که میدهید و این انتظاراتی که ایجاد میکنید، از آنجا که منابع ما محدود است، باید از یک جای دیگر کم کنیم تا این را تأمین بکنیم». این را نوبخت گفته، خوب این واقعیت بنبست است باید به روحانی گفت که اگر تو راه حل داری، و وعده میدهی، با بودجه حل میشود، و راه حل در دستت هست، آن هم راه حل اقتصادی، پس چرا مسئله کارگران فولاد اهواز را حل نمیکنی؟ چرا الان مسئله کاسپین را حل نمیکنی؟ چرا بازنشستهها را که همین دیروز و پریروز آمده بودند و ۴ ماه است پولشان را نگرفتهاند حل نمیکنی؟ چرا همین بولبرینگسازی تبریز را حل نمیکنی؟ این وعده و عیدها برای چیست؟! میخواهد بگذارند، میخواهد بماند، ولی واقعیت این نیست، بنابراین شما میگویید چرا این همه دوگانگی!! بفرمایید دلیلش همین است راه حلی ندارند در بنبست هستند بنابراین مجبور است به این تناقضگوییها ادامه بدهد.
اسدالله مثنی: واقعیت این است که حاکمیت در داخل کشور و در رابطه با اقشار بهجان آمده، یا باید مطالباتشان را بدهد که نه میتواند و نمیخواهد، چون حقوق یک قشر را که بدهد، بقیهرا هم باید پاسخ بدهد و بقیه اقشار هم به میدان میآیند یا باید سرکوب کند که باز نمیتواند و سرکوب عریان مثل نفت بر روی آتش است، یا از یک طرف صحبت از افزایش ۲۰ درصدی حقوق میکند که هیچ دردی را دوا نمیکند، از طرف دیگر با هزینههای هنگفتی که صرف سرکوب و صدور تروریسم میکند، بیش از این نمیتواند، یکی از اقتصاددانان رژیم در روزنامه حکومتی جهان صنعت (۶ آذر) نوشته بود: « اگر دولت بهدنبال افزایش ۲۰ تا ۳۰ درصدی دستمزدها باشد، هیچیک از مشکلات معیشتی خانوارها قابل حل نخواهد بود و جلب رضایت عمومی را بهدنبال نخواهد داشت. بر این اساس تزریق پول به اقتصاد از یک طرف افزایش نقدینگی و تورم و بالا رفتن قیمت ارز را بهدنبال خواهد داشت و از طرف دیگر دولت را در معمای چگونگی تأمین آن گرفتار خواهد کرد» ببینید این وضعیت است و در ادامه اضافه کرده بود: «اگر دولت بهدنبال جلب رضایت مردم در سطوح داخلی نباشد، باید همزمان تنشهای داخلی و بینالمللی را بپذیرد، بنابراین از آنجا که بیتوجهی دولت به مشکلات، وی را در یک وضعیت برزخی قرار داده، مجبور است بین بد و بدتر تنها یکی را انتخاب کند»، اینها که من دارم میگویم اقتصادی است، در سیاست خارجی و منطقهای هم اگر بخواهد به سمت توافق با اروپا و آمریکا برود، باید از موشکهای خود و از دخالتهای منطقهای دست بردارد، یعنی باید از مزدوران برون مرزی خودش دست بکشد و از عمق استراتژیک و رؤیای بسط ولایت سفیانیاش باید خداحافظی کند که این بهمعنای خواندن فاتحه سپاه پاسداران است که طبعاً آثار اجتماعی خودش را دارد. اگر هم بخواهد در برابر جامعه بینالمللی گردنکشی کند و بایستد که با خفگی اقتصادی و چشمانداز نزدیک شعله کشیدن قیام ارتش گرسنگان مواجه میشود، بنابراین واقعیت این است که در هر زمینهای ۲ راه بیشتر پیش پای رژیم وجود ندارد که هر کدام برایش بدتر و مرگبارتر از آن یکی است، اگر خاطرتان باشد این همان مطلبی و حرفی است که رهبر مقاومت برادر مسعود در پیام شماره ۱۱ خود تاکید کردند در آخرگفتندکه هر کدام از دوراهی را که رژیم برود نتیجهاش سرنگونی است.
اسدالله مثنی: مرگ خامنهای قطعاً یک تغییر کیفی در رژیم ایجاد خواهد کرد، ببینید الان خودشان خامنهای را قبول ندارند نه در حوزه قبولش دارند و نه در خیلی از جریانات رژیم . جایگزین هم برای او ندارند، کی را میخواهند بگذارند و شک نکنید که اگر داشتند تا الان نوکش را داده بودند، نه جایگزین دارند و نه این را قبول دارند که بعدیاش را قبول داشته باشند، قطعاً جنگی که شما میگویید بالا میگیرد، ولی تحول بسیار کیفیتر از این است و رژیم در برابر شرائط خاصی قرار میگیرد که حالا بگذارید تا آن موقع بشود تا ببینیم چی میشود
اسدالله مثنی: فکر میکنم در سؤال و جواب شما من این را جواب دادم ببینید رژیم بر سر دوراهی است، دوراهی که هر دوی آن برایش جام زهر است، سرکوب بخواهد بکند بنزین میریزد روی آتش و این را میداند، بنابراین نمیتواند و دستش این میزان باز نیست، نه که نخواهد میتواند دستش باز نیست، بخواهد خواستهها را بدهد یکی دو تا نیست، از کجا میخواهد بیاورد، از حلقوم سپاهش میخواهد در بیاورد، میخواهد از عمق استراتژیکیش بزند، رژیم این کاره نیست، چون دست کشیدن از سرکوبش، از صدور تروریسمش، از دخالتهایش در منطقه معنا دارد، بنابراین بر سر دوراهی است . بین بد و بدتر گیر است.
اسدالله مثنی: عرض کنم سر حرکت عاشوراگونه که سازمان مجاهدین امتحان پس داده است، در سی خرداد ما وقتی وارد آن شرائط شدیم و همه آزادیها سرکوب شد و خمینی ما را بین ذلت و ایستادگی مخیر کرد، ما نه جایی داشتیم و نه خانهای داشتیم، چیزی نداشتیم و سازمان فقط با حرکت عاشوراگونه وارد فاز نظامی شد، که تاریخ هست و همه هم میدانند، یا در فروغ که جلویمان آمد با همه چیزمان رفتیم، که الان جای بحثش نیست، یا در اشرف قهرمانانی که آنجا ایستادند و آن کشتاری که میدانید، پس بنابراین سازمان مجاهدین تا آنجا که به تاریخچهاش برمیگردد، نشان داده هر کجا لازم بوده از فدای حداکثر هیچ کم نگذاشته است، اما اینکه شما الان این را میگویید وقتی حرکت عاشوراگونه بکار گرفته میشود که یک بنبستی باید شکافته شود، راه دیگری به غیر از آن وجود ندارد، اما عزیزی که سؤال کردید، این رژیم است که در بنبست است، مردم و مقاومت ایران که الان در اوج هستند، رژیمی که الان از هر سو در انزوا است، از هر سو گلویش فشار داده میشود، در منطقه شما نگاه کنید، دردنیا نگاه کنید، داخل نگاه کنید، این رژیم است که در بنبست است، بنابراین از هر طرف که نگاه کنیم مردم و مقاومت ایران در اوج هستند، نیازی نیست قطعاً هر موقع نیاز بشود و رهبری مقاومت تشخیص بدهند باز هم چنانچه تاریخچه مجاهدین نشان داده، مجاهدین برای رهایی مردمشان هیچ ابائی ندارند، و به این مسشئولیتشان اقدام میکنند .
اسدالله مثنی: واقعیت این است شرائط و دوران فرق کرده است، ما نباید به این کم توجه و بی توجه باشیم این شرائط و دوران هم این نیست که صرفاً سیاستهای بینالمللی فرق کرده است، بلکه این وزن و ایستادگی و فعالیتهای بسیار بسیار فداکارانه مقاومت و مردم ایران در مقابل رژیمی که در پایه به اینجا رسانده که آنها میبینند که رژیم در ایران پایگاه و خواهانی ندارد، ببینید قیام دیماه ۹۶ در چشم دنیا و کشورها کرد، که مردم ایران چه میخواهند و میدانند مردم چکار کنند، فقط لطفاً از رژیم پشتیبانی نکنید، لطفاً منافع خودتان را در مماشات با این رژیم بر علیه مردم ایران بکار نگیرید، و آن چیزی که ما در بیرون میبینیم، فراموش نکنیم این قبل از هر چیزی برمیگردد به وجود یک مقاومت سازمانیافتهای که ۴۰ سال با پشتیبانی مردمش از هرنظر این رژیم را به جای رسانده که جامعه بینالمللی به نقطهای رسیده است، که این رژیم، رژیمی نیست که پایگاه مردمی داشته باشد این رژیم سرکوبگر است، این رژیم پدرخوانده تروریسم است، این رژیم ضدحقوق بشر است، این رژیم علیه منافع منطقه و مردمش عمل میکند، اینها چیزهای هست که کلی رنج، زحمت و خون پایش رفته تا به اینجا رسیده است، بنابراین علیرغم اینکه میگویید رژیم به چیزی میآویزد ولی بدانید چیزی عوض شده و آن هم بدلیل همین پایه و مبنایی هست که در مقاومت ایران و در مردم ایران پایهاش گذاشته شده و بیرون را مجبور کردند که به این چیزها اذعان کنند و اعتراف بکنند.