اعتراضات اخیر در ایران و انزوای حکومت ایران در جبهه بینالمللی
قیام سراسری مردم ایران که از اواخر شهریور ۱۴۰۱ در شهرهای ایران در جریان است، باعث شده است که حکومت ایران علاوه بر انزوا در زمینه حقوق بشری، در زمینهی سیاست خارجی از جمله در مورد پرونده برجام نیز در انزوای بینالمللی قرار گیرد.
بدیهی بود که با روی کار آمدن بایدن در کاخ سفید، سران حکومت ایران دچار شوق وصفناپذیری شدند و به زعم خود میپنداشتند که به زودی پرونده برجام به فرجامی خواهد رسید و حکومت ایران خواهد توانست از مزایای بادآوردهی آن استفاده کند.
۱۷ ماه تلاش بیحاصل
از این رو حکومت ایران از روز ۱۳ فروردین ۱۴۰۰، که نخستین دور مذاکرات هستهیی در دور جدید، به صورت مجازی برگزار شد همواره در استراتژی و تاکتیک این سیاست را پیش میبرد که با دست بالا داشتن، امتیازات بیشتری از غرب و به خصوص از آمریکای بایدن بگیرد.
این سیاست چیزی در حدود ۱۷ ماه ادامه پیدا کرد و حکومت ایران به ادامه آن اصرار داشت تا خود را از انزوا خارج کند، تا اینکه پارامتری وارد معادلهی برجام شد که خارج از تصور حکومت ایران و کشورهای غربی بود؛ قیام سراسری مردم ایران.
روزهای پایانی شهریور ۱۴۰۱ بود که پس از ناامیدی آمریکا و تروئیکای اروپایی در مرداد ۱۴۰۱ و در جریان مذاکرات برجام، شعلههای قیام سراسری مردم ایران زبانه کشید.
شاید در ابتدا هم حکومت ولایت فقیه و هم کشورهای غربی این پندار را در سر داشتند که این اعتراضات به زودی به خاموشی خواهد گرایید و بازیگران میز برجام به دور میز مذاکرات برخواهند گشت.
استمرار قیام و چرخش سیاست غرب در قبال حکومت ایران
اما در صحنهی عمل، ماجرا طور دیگری رقم خورد؛ قیام سراسری مردم ایران روز به روز گسترش یافته و بر دامنه کمیت و کیفیت آن افزوده شد، این امر کابوسی پیشبینی نشده برای حکومت ایران وانزوای بیشتر بود.
در حال حاضر اعتراضات سراسری در ایران، سومین ماه خود را سپری میکند و این در حالی است که کشورهای غربی به طور خاص آمریکا و تروئیکای اروپایی، در روزهای پایانی ماه اول اعتراضات، به این امر پی بردند که آتش اعتراضات کنونی، قصد خاموشی ندارد.
در نتیجه در صحنه سیاست خارجی و پرونده برجام، ورق علیه حکومت ایران برگشت، مقامات ارشد آمریکایی در روزهای پایانی ماه اول قیام سراسری به وضوح بیان داشتند که از تمرکز بر روی پرونده برجام، به تمرکز بر روی اعتراضات در ایران، تغییر سیاست دادهاند. [ارابه برجام باز هم در گل فرو رفت!]
توهم زمستان سخت برای اروپا
اما حکومت ایران کماکان در خیال خام پیشین خود به سر میبرد و در فقدان دستیابی به نتیجهیی ملموس در مذاکرات برجام، غرب را از «زمستان سخت در راه» و بحران انرژی و گاز میترساند.
ماههای شهریور، مهر و آبان نیز سپری شد و مشخص شد که زمستان سخت نه در انتظار اروپا، بلکه در انتظار حکومت ایران است. بر خلاف توهمات و تصورات واهی مقامات حکومت ایران، اروپا نه تنها دچار بحران انرژی و گاز نشد، بلکه قیمت جهانی نفت و گاز کاهش چشمگیر و بیسابقهیی را تجربه کرد.
در این بین و در اثر خصومت و لجاجت حکومت ایران بر سر خواستههایش در پرونده برجام، تروئیکای اروپایی نیز عملا نشان دادند که تمایل دارند در کنار آمریکا قرار بگیرند تا در طرف حکومت ایران.
اعتراضات، عامل اصلی در تعیین سیاست درباره ایران
این یک معادله یک پارامتری و تنها مختص به برجام نبود، عامل تاثیرگذار دیگری که میتوان آن را عامل اصلیتر نیز نامید قیام سراسری مردم ایران بود که باعث شد تروئیکای اروپایی، همگام با آمریکا، از تمرکز بر روی برجام، به تمرکز روی اعتراضات سراسری در ایران تغییر تمرکز دهند.
عملا مذاکرات برجامی به محاق رفت و اکنون در چهارمین ماه محاق به سر میبرد. نقض فاحش حقوق بشر در ایران و سرکوب عریان معترضین از جمله موضوعاتی بود که تروئیکای اروپایی را به هم سویی با آمریکا و علیه ایران کشاند و کار انزوای رژیم تا بدانجا پیش رفت که آلمان، پیشتازی و سردمداری نشست اضطراری شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد را به همراه ایسلند بر عهده گرفت که نتیجه این نشست انزوای هرچه بیشتر حکومت ایران و تصویب قطعنامه محکومیت حکومت ایران و دستور به تشکیل یک کمیته حقیقتیاب بینالمللی شد.
پیامد عدم همکاری حکومت ایران با کمیته حقیقتیاب
یکی از پیامدهای عدم همکاری حکومت ایران با کمیته حقیقتیاب بینالمللی مصوب شورای حقوق بشر، در صورتی که حکومت ایران با آن همکاری نکند، ارجاع پرونده نقض حقوق بشر حکومت ایران به شورای امنیت میباشد؛ امری که قطعا انزوای بیشتر و وحشت حکومت ایران را به دنبال داشته و دارد.
اما این تنها موضوع احتمالی ارجاعی درباره حکومت ایران به شورای امنیت ملل متحد نیست، چنانچه هم سویی تروئیکای اروپایی با آمریکا و رسیدن به این نتیجه که مذاکرات برجامی فایدهیی ندارد، استمرار یابد، هر یک از سه کشور تروئیکای اروپایی، بر خلاف آمریکا که این امکان را ندارد، میتواند مکانیسم ماشه را در پرونده برجام چکانده و در صورت عدم حل اختلافات که احتمال آن با توجه به پروسهی تشریحشده زیاد است، پرونده اتمی حکومت ایران را نیز به شورای امنیت ملل متحد بکشاند؛ این نیز بخش دهشتناک دیگری از انزوای بینالمللی خامنهای میباشد.
دخالت در جنگ اوکراین و برنامه موشکی؛ درد افزون خامنهای
افزون بر دو جبهه یاد شده یعنی استمرار اعتراضات در ایران و کشیده شدن پای جامعه جهانی به موضوع آن و پرونده برجام، همچنین نباید از دو موضوع دیگر که به طور جدی گریبانگیر خامنهای است غافل ماند؛ دخالت و حمایت نظامی حکومت ایران از تجاوز نظامی روسیه به اوکراین که محکومیت بینالمللی را به همراه انزوای بیشتر برای حکومت ایران به همراه داشته و همچنین پرونده برنامه موشکی حکومت ایران، برخلاف قطعنامه شورای امنیت که خود مقولهایست که دست کمی از پرونده برجام ندارد.
مخلص کلام آنکه حکومت ایران در حالی که پیش از قیام سراسری مردم ایران با این پروندهها دست به گریبان و در انزوای بینالمللی قرار داشت، افزوده شدن پارامتر قیام و خیزش انقلابی مردم ایران به مقولات پیشین، کار را بیش از پیش برای حکومت ولایت فقیه و خامنهای دشوار کرده و این مقوله را در راس موضوعات مورد بررسی کشورهای غربی قرار داده است؛ انزوا و بنبستی کشنده برای حکومت ایران.
به نظر میرسد زمستانی سخت در راه است اما نه برای اروپا و آمریکا و بحران انرژی و گاز، بلکه برای حکومت ایران و بحران بود و نبودش.