انقلاب ایران و درسهایی برای نسل قیام و شورش
با شروع قیام سراسری مردم ایران، قطعا معترضان در برخورد با نیروهای سرکوب باید آمادگی داشته و روز به روز بر تجربیات خود بیفزایند. سایت اکسپرس در روز ۷ آذر ۱۴۰۱ در مطلبی با عنوان «روزگار آخوندها تمام شده، آنها یا به آرامی یا با خشونت برچیده خواهند شد» به تجربیات و مشاهدات یک زن جوان ایرانی در طول بیش از ۷۰ روز که انقلاب ایران در جریان است پرداخته و دیدگاهها، خواستهها، تجربیات و… را منتشر کرده است.
از شروع انقلاب ایران زندگی من تغییر کرده است
اکسپرس به نقل از این زن جوان مینویسد از ۱۶سپتامبر شروع انقلاب ایران، زندگی من کاملاً تغییر کرده است و به ابزارهای دیگر و مجموعه مهارتهای دیگر عادت کردهام. امروزه کوله پشتی ضروری است و من در استفاده از وسایلی مانند دستگاههای خنثی کننده گاز اشکآور که هنگام شرکت در تظاهرات با خود حمل میکنم، تسلط پیدا کردهام.
من در ۲۵سالگی یکی از زنان جوان ایرانی هستم که در بیش از دو ماه گذشته در خیابانها مبارزه کرده و سعی در سرنگونی حکومت دینی و ایجاد یک جمهوری دموکراتیک داشتهام. آنچه در ایران در حال وقوع است یک انقلاب است.
من به عنوان عضوی از واحدهای مقاومت وابسته به سازمان مجاهدین در اکثر عصرها با دوستانم در جنوب شهر شیراز تیم خودمان را شکل میدهیم. [قیام مردم در ۷۲مین روز گسترش بیشتری یافت]
بسته به آنچه در دستور کار داریم، ممکن است راهپیماییها را سازماندهی کرده و شرکت کنیم، آن تجمعات را تبلیغ و هدایت کنیم، نوشته با شعارهایی مانند «مرگ بر خامنه ای» یا «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشد چه رهبر» منتشر کنیم. یا بیلبوردهای حاوی عکس خامنهای یا قاسم سلیمانی را به آتش بکشیم.
عضوگیری جدید برای به ثمر رساندن انقلاب ایران
این عضو مقاومت ادامه میدهد صبحها هر موقع وقت خالی داشته باشیم افراد جدیدی را برای یگانهای مقاومت جذب میکنیم.
ایران به سادگی تغییر کرده است. من الان مدتی است که عضو واحدهای مقاومت مجاهدین خلق هستم.
برای مقاومت همیشه همدردی وجود داشت، اما اخیراً روحیه عمومی کاملاً تغییر کرده است. هالهیی از همبستگی و وحدت برای یک هدف وجود دارد: آزادی.
مردم به یکدیگر کمک میکنند. آنها سعی میکنند کسی را تنها نگذارند. آنها درب خانههایشان را باز میگذارند تا معترضان پناه بگیرند.
حکومت ایران سالها تلاش کرده است که مردم را بر اساس قومیتهایشان تقسیم کند. اما این استراتژی شکست خورده است. زمانی که حکومت در استان فقیر سیستان و بلوچستان هموطنان ما را در زاهدان قتل عام کرد، مردم در شهرهای دیگر به خیابان ها ریختند و شعار دادند: «از زاهدان تا کردستان تا خوزستان جانم فدای ایران».
مردم مصمم هستند ایران را آزاد کنند و وطن خود را پس بگیرند.
من توان توصیف ظلم و وحشیگری آخوندها را ندارم، هر چند گاهی احساس کردهام که تهدیدها علیه جان خودمان بسیار نزدیک است.
افشاگری در مورد جنایات سپاه و بسیج
طی یک راهپیمایی در یک روز عصر، نیروهای سپاه و بسیج از هر طرف به ما حمله کردند.
سپاه با گلولههای ساچمهای شلیک کردند و نیروهای بسیج با هر چه در دست داشتند از جمله باتوم و چاقو حمله کردند.
آنها بیرحمانه و با تمام قدرت شروع به کتک زدن مردم، زن و مرد، پیر و جوان کردند.
در حالی که داشتیم مردم را سازماندهی میکردیم تا زمین خود را حفظ کنند، یکی از بسیجیها میخواست بازویم را بگیرد که یکی از دوستانم شجاعانه به او حمله کرد و یک ثانیه به من فرصت داد تا فرار کنم. هنوز نمیتوانم تصور کنم اگر دستگیر می شدم چه چیزی در انتظارم بود. مردم در جریان انقلاب ایران، شجاعت و شهامت بیبدیلی از خود نشان دادند.
عصر همان روز مردم در برابر وحشیگری سپاه و بسیج کوتاه نیامدند. آنها نترسیدند. با آنها مقابله کردند. این چیز جدیدی است. ترس در حال محو شدن است.
هر روز که اعتراض میکنیم، میبینم مردم دیگر از سپاه نمیترسند و از آنها فرار نمیکنند. آنها عقب نشینی نمیکنند، بلکه در مقابل مقاومت میکنند.
به زبان ساده، سرکوب حکومت دیگر مؤثر نیست. من دیدهام که یگانهای مقاومت و مردم با چه شجاعتی مراکز بسیج را آتش زدند.
بلوغ سیاسی نسل جوان در بطن انقلاب ایران
در پشت این خیزش، بویژه در میان جوانان، احساس بلوغ سیاسی وجود دارد. آنها در مورد آرزوهای خود چشمانداز روشنی دارند. آنها خواهان ادامه انقلاب تا سرنگونی حکومت هستند.
آنها خامنهای و شاه را نمیخواهند. آنها به سادگی هیچ شکلی از دیکتاتوری را نمیخواهند. آنها خواهان آزادیهای واقعی در یک جمهوری دموکراتیک هستند.
ایران مانند آتش است و ملتی متحد مصمم و آماده برای پذیرش دموکراسی و آزادی، میخواهد ریشه همه ظلمها را بسوزاند.
غرب نباید در مقابل انقلاب ایران فقط تماشاگر باشد
این آزادی است که با زحمت و خون خود به دست خواهیم آورد. این اعتقاد ماست. اما در این لحظه، به نظر میرسد که غرب میخواهد فقط نظارهگر باشد و تماشا کند.
غرب تا این لحظه به حرف حکومت ایران گوش میداد و سعی میکرد با آن سازش کند، اما این امر محقق نشد. این حکومت مایل یا قادر به مذاکره نیست و حالا مردم در خیابانها هستند و دارند تاریخ را میسازند. غرب باید نه تنها با حرف، بلکه با عمل در کنار مردم ایران باشد.
غرب باید انقلاب ایران و حق مشروع ما برای مقاومت و دفاع از خود را به رسمیت بشناسد.
تنها خواستهی ما این است که حقوق مشروع ما به رسمیت شناخته شود. چگونه انتظار دارند امثال من با دست خالی در مقابل نیروهای مسلح سپاه و بسیج بایستند؟!
درخواستهای نسل انقلاب ایران از غرب
تحریم سپاه به عنوان یک نهاد تروریستی؛ بستن سفارتخانههای حکومت ایران؛ دسترسی بدون مانع ما به اینترنت را تضمین کنید.
غرب باید این اقدامات را انجام دهد و ما خود آخوندها را سرنگون میکنیم. این دیگر یک رویا نیست. ما آن را احساس میکنیم و به تلاش برای آن ادامه خواهیم داد.