انقلاب مشروطه در ایران در حقیقت آغاز مبارزات مردم ایران برای رسیدن به آزادی و توسعه و رفاه بوده است. نخستین تلاش جدی اجداد ما در عصر نوین برای رهایی از سیستم ظالمانه شاهننشاهی و دستیابی به حاکمیت مردمی و عدالت بود.مبارزه وقفه ناپذیری که هنوز بعد از ۱۲۰ سال ادامه یافته است و دمی توقف نداشته است.
انقلاب مشروطه، مجموعه فعالیتها و رویدادهایی است که به امضای فرمان مشروطه توسط مظفرالدینشاه قاجار در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ (۶ اوت ۱۹۰۶) انجامید و تا دوره محمدعلی شاه قاجار برای تبدیل سلطنت استبدادی به حکومت مشروطه ادامه یافته و منجره به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب نخستین قانون اساسی ایران گردید.
زمینههای انقلاب مشروطه
از اوائل پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار ناخشنودی مردم از ستم حکومت و عوامل آن رو به افزایش بود. تأسیس دارالفنون و آشنایی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات جهانی، اندیشه تغییر و لزوم حکومت قانون و پایان حکومت استبدادی را در میان مردم گسترش داد.
احمد کسروی مورخ شهیر ایرانی در رابطه علت اصلی و ریشهی انقلاب مشروطه مینویسد: «در زمان قاجار، ایران بسیار ناتوان گردید واز بزرگی و جایگاه و آوازه آن بسیار کاسته شد و انگیزه این بیش از همه یک چیز بود و آن اینکه جهان دیگر شده و کشورها به تکان آمده، ولی ایران به همان حال پیشین خود بازمیماند».
نوشتههای روشنفکرانی مانند حاج زینالعابدین مراغهای، عبدالرحیم طالبوف، میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا ملکم خان و میرزا آقاخان کرمانی، سید جمال الدین اسدآبادی و دیگران، زمینههای مشروطهخواهی را فراهم آورد.
کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی که آشکارا انگیزهٔ خود را قطع ریشهٔ ستم ونتجهی تعلیمات سیدجمال الدین دانسته بود، به انقلاب مشروطه شتاب داد.
سخنرانیهای سیدجمال واعظ و ملک المتکلمین اندیشه آزادیخواهی را به میان توده مردم برد. نشریاتی مانند حبلالمتین، چهرهنما، حکمت و کمی بعد ملانصرالدین که همه در خارج از ایران منتشر میشدند نیز در گسترش آزادیخواهی و مخالفت با استبداد نقش مهمی ایفا کردند.
آغازانقلاب مشروطه
اگرچه از مدتی پیش شورشها و اعتراضات در شهرهای ایران علیه ستمگریهای حکومت آغاز شده بود، اما قیام اجتماعی از ماجرای گران شدن قند در تهران کلید خورد.
علاءالدوله حاکم تهران هفده تن از بازرگانان و دو تن دیگر را به جرم گران کردن قند در حیاط مسجد شاه تهران به چوب بست. این کار با تأیید عینالدوله صدراعظم مستبد انجام شد. به دنبال آن بازاریان، روحانیان مخالفت استبداد و روشنفکران دست به اعتراض زندند. اعتراضات و سخنرانی در مجالس و در مسجدها علیه استبداد و تأسیس عدالتخانه بالا گرفت. درخواست برکناری عینالدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران و … به خواست عمومی مردم تبدیل گردید. اعتصاب همه تهران را فراگرفت. عدهای از مردم و روحانیان مبارز بعنوان اعتراض به در شاه عبدالعظیم رفتند و در آن جا متحصن شدند. مظفرالدینشاه در وحشت از اوجگیری جنبش وعده برکناری عینالدوله و تشکیل عدالتخانه را داد.
تحصن متوقف شد. اما مظفرالدینشاه به وعدههای داده شده عمل نکرد. به دنبال آن دو تن از رهبران مذهبی سیدمحمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی بعنوان اعتراض به قم رفته و مظفرالدینشاه را تهدید کردند که اگر به خواست مردم پاسخ داده نشود کشور را ترک کرده و به نجف خواهند رفت.
همزمان بازاریان و عده زیادی از مردم در باغ سفارت انگلیس تحصن نموده و خواهان تشکیل عدالتخانه شدند… انگلستان در آن زمان برای گسترش نفوذ خوب و کاهش نفوذ روسیه در ایران از مشروطه خواهی حمایت میکرد.
با گسترش ناآرامیها به شهرهای دیگر عینالدوله استعفا کرد و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله صدراعظم شد. در آغاز جنبش خواست مردم تشکلی عدالتخانه بود، اما رفته رفته با اوجگیری جنبش، به تشکیل پارلمان و محدود کردن اختیارات شاه نیز ارتقاء یافت.
تشکیل مجلس اول
به این ترتیب در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ فرمان مشروطه توسط مظفرالدینشاه امضا گردید و انقلاب مشروطه در گام نخست خود پیروز شد.
رهبران مبارز مذهبی و سایرین که به حضرت عبدالعظیم و قم رفته
بودند بازگشتند و تحصن در سفارت انگلیس پایان یافت.
مردم صدور فرمان مشروطیت را جشن گرفتند.
دو ماه بعد مجلس اول در ۱۴ مهر ۱۲۸۵ (۷ اکتبر ۱۹۰۶) در تهران گشایش یافت. نمایندگان به تدوین قانون اساسی پرداختند و در آخِرین روزهای زندگی مظفرالدین شاه این قانون نیز به امضای او رسید.
بر پایهٔ قانون اساسی، مجلس وظایف مالی زیر را بر عهده داشت.
- تهیهٔ بودجه و نظارت بر اجرای بودجهٔ کشوری
- تصویب انتقال یا فروش منابع زیر زمینی و تصویب قراردادهای صنعتی و کشاورزی
- تصویب تغییر مرزهای کشور
- تصویب قراردادها و عهد نامهها با دولتهای خارجی
- تصویب تشکیل کمپانیهای ملی
- تصویب هر گونه قرار دادهای دولتی
- تصویب اعتبار و وامهای دولتی
- تصویب ساختن راهها و راهآهن
استبداد صغیر
با مرگ مظفرالدینشاه در ۱۸ دیماه ۱۲۸۵ ۵ماه پس از امضای فرمان مشروطه، محمدعلی میراز به سلطنت رسید. او از همان ابتدا بنای مخالفت با مشروطه را گذاشت و در مراسم تاجگذاری خود نمایندگان مجلس را دعوت نکرد. روسها که از ابتدا با انقلاب مشروطه سر مخالت داشتند، شاهِ تازه را در دشمنی با مجلس و مشروطهخواهان تشویق کردند.
محمدعلی شاه سه ماه پس از اینکه به قدرت رسید ابتدا در فروردین۱۲۸۶ مشیرالدوله را از صدارت برکنار کرد و امین السلطان (اتابک اعظم) را جایگزین او کرد. در ۲۲ اردیبهشت ۱۲۸۶مجلس موسیو نوز بلژیکی سرپرست اداره گمرک کشور که از عوامل روسیه بود را اخراج کرد.
سپس متمم قانون اساسی که در آن بهطور مفصل حقوق مردم و تفکیک قوا و اصول مشروطیت وارد شده و توسط مجلس به تصویب رسیده بود امضا نکرد. وی با همراهی شیخ فضلالله نوری و از طریق چماقدارانش درگیریهای را با نمایندگان و محافظین مجلس به راه انداخت.
روز هشتم شهریور ۱۲۸۶ امین السلطان (اتابک اعظم) که در مجلس برای معرفی هیأت دولت شرکت کرده بود، پس از خروج از مجلس توسط «عباسآقا تبریزی» یک جوان مشروطه خواه به قتل رسید و خودش هنگام دستگیری در محله سرچشمه با یک گلوله خودکشی کرد. بسیاری از مردم تهران در
مراسم تشیع وی شرکت کردن، بهاءالواعظین، ملکالمتکلمین و سیدجمال واعظ در این مراسم او را منجی ایران نامیدند.
در هشتم اسفندماه ۱۲۸۶ از جانب یاران حیدرخان عمواوغلی یک بمب دستساز به سمت خودوری حامل محمدعلی شاه پرتاب میشود که وی از این سوء قصد جان سالم به در میبرد. به دنبال این واقعه کار بین شاه و مشروطهخواهان بالا میگیرد و محمدعلی شاه در ۱۴خرداد ۱۲۸۷ به بهانه هوای گرم به باغشاه میرود و همراه خود نیروهای قزاق و ادوات جنگی را هم منتقل میکند. شاه طی نامهیی به مجلس مینویسد:
«جناب اشرف مشیرالسلطنه، چون هوای تهران گرم و تحملش بر ما سخت بود از اینرو به باغشاه حرکت فرمودیم، پنجشنبه ۴ جمادیالاولی، عمارت باغشاه». در حقیقت شاه مرکز فرماندهی کودتا علیه مجلس را به باغشاه منتقل کرد.
نام سیدجمالالدین واعظ به همراه ملکالمتکلمین، میرزاجهانگیرخان، سید محمدرضا مساوات، بهاالواعظین و میرزا داود خان در لیست هشت نفری بود که محمدعلی شاه قبل از به توپ بستن مجلس، درخواست تبعید آنها را از ایران کرده بود. جمالالدین واعظ همراه با ملک المتکلمین رهبریِ گروههای بزرگی از مشروطهگرایان را به عهده داشتند. ولی مجلس با درخواست شاه برای تبعید برخی از مشروطهخواهان مخالفت کرد.
سرانجام در دوم تیرماه ۱۲۸۷ بر اثر ایستادگی مجلس، به فرمان محمدعلی شاه کلنل لیاخوف فرمانده بریگاد قزاق حمله به مجلس را آغاز کرد. لیاخوف با نیروهایش مجلس را محاصره کردند و ساختمان مجلس و مدرسه سپهسالار را به توپ بستند. وکلا از مجلس پراکنده شدند و عده زیادی از مدافعان مجلس در این حمله کشته شدند. محمدعلی شاه لیاخوف را به حکومت نظامی منصوب کرد و به تعقیب نمایندگان و دیگر آزادیخواهان پرداخت. ملک المتکلمین و میرزا جهانگیرخان و قاضی ارداقی را در باغشاه پس از شکنجه در برابر محمدعلی شاه کشتند.
شعلههای قیام سراسر ایران را فرا میگیرد
پس از به توپ بسته شدن مجلس توسط نیروهای قزاق و پخش خبر آن، شورش و قیام شهرهای ایران را فرا گرفت. مردم تبریز به هواداری از مشروطه و مخالفت با محمدعلی شاه برخاستند. انجمن تبریز عملاً جایگزین مجلس ملی شد. شاه نیروهای دولتی را به سرکردگی عینالدوله و نیروهای قزاق از جمله رضا ماکسیم (رضاشاه پهلوی) برای سرکوب قیام مردم به تبریز فرستاد. علی موسیو، ستارخان، باقرخان و حیدرخان عمواوغلی درتبریز به بسیج مردم و سازماندهی نیروی مسلح (مجاهدین مشروطه) برای مقابله با نیروهای دولتی کمک میکردند. در مدت یازده ماه یعنی از ۳۰خرداد۱۲۸۷ تا ۹ اردیبهشت ۱۲۸۸مردم تبریز به فرماندهی ستارخان در مقابل بیش از سی هزار نیروی مهاجم به سرکردگی عین الدوله، صمد شجاع الدوله و شجاع نظام مرندی مقاومت کرد. گروهی از ایرانیان قفقاز نیز به مردم تبریز پیوستند و به مجاهدان قفقاز معروف شدند. علی موسیو، حاج علی دوافروش و حاجی رسول صدقیانی مرکز غیبی را تبریز را تشکیل دادند.
تبریز کانون انقلاب مشروطه شد
محمدعلیشاه از تزار روسیه نیکلای دوم درخواست کمک کرد و تبریز به محاصره نیروهای روس و نیروهای دولتی درآمد. سردار یارمحمدخان کرمانشاهی که از فعالان مشروطه بود به یاری ستارخان و باقرخان شتافت. در آذربایجان، در پی بسته شدن راه تبریز – جلفا، و محاصره کامل تبریز از طرف قوای شاه، گرسنگی و قحطی هولناکی بر مردم روی آورد و کار بر آزادی خواهان سخت شد. پس از حدود ۱۰ ماه محاصره و در شرایطی که آذوقه شهر به پایان رسیده و بسیاری از مردم از گرسنگی جان میباختند، با همت ۱۵۰ نفر از جوانان شهر که بیشترشان از دانشآموزان مدرسه مموریال بودند، به رهبری هوارد باسکرویل که یکی از معلمهای آمریکایی همان مدرسه بود، گروه فوج نجات تشکیل شد. در سحرگاه روز ۳۰ فروردین ۱۲۸۸با حمله به لشکر محاصرهکنندگان، هوارد باسکرویل فرمانده گروه به ضرب گلوله کشته شد. عدهٔ دیگری از آنها نیز کشته شده و پیشروی کمی حاصل شد.
اردیبهشت ۱۲۸۸ دولتین روس و انگلیس موافقت کردند که قشون روس به بهانه شکستن خط محاصره و حمایت از اتباع بیگانه، و رساندن خواربار به آنان وارد تبریز شود. با ورود سپاهیان روس محاصره تبریز شکست و نیروهای شاه از شهر دور شدند.
در این اوقات کمیته «ستار» در گیلان تشکیل شده بود. یپرمخان با مشروطهخواهان هم پیمان شد و جوانان ارمنی را برای نهضت بسیج کرد. در همین هنگام محمدولی خان تنکابنی از تبریز بازگشته بود. کمیته ستار با او مذاکره کرد و او را راضی کرد با نیروهایش برای پیروزی جنبش مشروطه به مبارزه برخیزد. در روز ۱۹ بهمن ۱۲۸۷ انقلابیون به کمک محمدولی خان تنکابنی ویپرمخان حاکم رشت آقابالاخان را کشتند و شهر را تسخیر کردند. پس از آن تمام گیلان به تصرف آزادی خواهان درآمد. صدای انقلاب رشت به گوش شهرهای دیگر ایران و کشورهای آزاد جهان رسید و باعث دلگرمی مجاهدان تبریز شد. ستارخان و باقرخان تلگرافهای مهیجی ارسال کردند و متحصنین سفارتهای عثمانی و انگلیس به جشن پرداختند.
انقلاب مشروطه بار دیگر پیروز شد!
از سوی دیگر لرهای بختیاری به رهبری سردار اسعد بختیاری به پا خواستند و از مناطق بختیاری و همچنین از اصفهان با سواران زیادی راهی تهران شدند تا در پایتخت به نبرد با استبداد بپردازند. در حالی که در تبریز مجاهدین در محاصره قوای دولتی و همدستان خارجی آن بودند، در اصفهان اعتراضات به بستنشینی عدهای انجامید و قوای لر بختیاری که در آن هنگام توسط صمصام السلطنه بختیاری بسیج شده و به سوی اصفهان حرکت کردند. با پیوستن قوای لر بختیاری کار بالا گرفت. نجف قلی خان صمصامالسلطنه ایلخان لر بختیاری با نیروی مسلح زیادی وارد اصفهان شد.
در تهران هم دوباره کوششها بالا گرفت. در پیشروی به سوی پایتخت، اردوی شمال و جنوب نجف قلی خان صمصامالسلطنه ایلخان لر بختیاری در بیست و چهار کیلومتری تهران به هم ملحق شدند. در این موقع نیروی روس، از انزلی وارد شده بود، به قزوین رسیده بود و اردوی انقلابی را از پشت سر تهدید میکرد. نیروهای مجاهدین گیلان و بختیاری در ۲۸ تیر ۱۲۸۸ وارد تهران شدند و شاه و اطرافیانش به سفارت روس پناه بردند. انقلابیون مجلس عالی تشکیل دادند و محمدعلی شاه را از سلطنت خلع کردند و ولیعهد او احمد میرزا را به تخت نشاندند که علیرضاخان عضدالملک رئیس ایل قاجار به نیابت سلطنت او برگزیده شد. بار دیگر مجلس شورای ملی تشکیل شد و ظاهراً دوره استبداد به پایان آمد و مشروطه خواهان پیروز شدند.
طنز تلخ
اگرچه انقلاب مشروطه تأثیرات شگرفی در تاریخ آینده ایران گذاشت و نسلی نو اندیش را در دامان خود تربیت کرد اما نسل تربیت شده در انقلاب نوپای مشروطه توسط رضاخان میرپنج به مسلخ رفت.
احمدکسروی، تاریخنگار نامدار انقلاب مشروطه در کتاب معروفش به اسم «انقلاب مشروطه» به این واقعه تاریخی و حضور رضاخان در حمله به آزادیخواهان تبریز اشاره کرده و نوشته:
«از آنسوی، دستههای قزاق چند شصتتیر «مسلسل» میداشتند که آنها را نیز از فرانسه خریده بودند و گویا نخستبار میبود که در ایران شصتتیر بکار میرفت. از چیزهای شنیدنی آنکه فرمانده این شصتتیرها، رضاخان سوادکوهی میبود که سپس به پادشاهی ایران رسید و خاندان پهلوی را بنیاد گذاشت».
به این ترتیب از طنز تلخ تاریخ رضاخان قزاق وارث انقلابی شد که خود در سرکوب و کشتار انقلابیونش نقش فعالی داشت و این مبارزه برای ازادی همچنان ادامه دارد…