دولت رئیسی و وعدههای بیسرانجام!
از زمانی که خامنهای خیز آن را برداشت که در ترس از اعتراضات گستردهی احتمالی پیش رو که در تقدیرش بود و بعد از اتمام دوران کرونا، حکومتش را یکپایه کند، به این میاندیشید که یکپایگی و انقباض در راس قوا، میتواند راه نجاتی برای حکومتش باشد، اما آن مهندسی امروز نتیجه عکس داده است و کوزهیی که مردم و بعضا خود حکومت بر روی سر جناح مغلوب حاکمیت میشکست، دیگر وجود ندارد و خامنهای و رئیسی در مقابل هجوم اعتراضات سراسری و ایضا در مقابل نیش و کنایههای رسانههای حکومتی و جناح مغلوب تنها ماندهاند و پاسخی برای ارائه به جامعه ندارند.
«دولت جوان و حزب اللهی» را خامنهای از چند سال پیش چارهی کار بیچارهی حکومتش میپنداشت، بر اساس این تئوری، خامنهای اقدام به قبض و یکپایگی در راس قوای حاکمیتی کرد و مقننه و مجریه را یکدست و «ولایی» کرد، قضائیه هم که به طور سنتی تیول خامنهای بوده و هست.
نتیجه معکوس مهندسی خامنهای
اما خامنهای هرگز نمیپنداشت که این بار و این مهندسی نتیجهیی معکوس خواهد داد.
خامنهای تنها و تنها به دوران پسا کرونا و تشدید اعتراضات ناشی از نارضایتی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران میاندیشید و هم و غم خود را بر پیشگیری از بروز اعتراضات گذاشته بود.
اما مهندسی خامنهای این بار یک حفره و کمبود جدی در بطن خود داشت و آن اینکه وقتی قوای حاکمیتی منقبض و یکپایه شوند، دیگر سپر بلایی وجود نخواهد داشت تا در زمان اضطرار، در مقابل راس هرم قدرت قرار گیرد و در مقابل هر گونه حسابرسی و حقخواهی جامعه شهروندی ایران، سران قوای حاکمیتی از جناح خامنهای، مستقیما آماج حملات شهروندان ایرانی قرار نگیرند.
در مورد پهنههایی که این حملات را میتواند شامل شود موضوعات مختلفی اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و… قرار دارند.
اکنون اندکی بیش از یک سال از در دست گرفتن تصدی امور در مجریه ولایت فقیه توسط رئیسی میگذرد.
در ابتدای روی کار آمدن رئیسی وقتی مطالبهگران، مطالبات خود را از دولت رئیسی سوال میکردند، از آنجا که رئیسی و شرکاء چیزی در چنته نداشتند تا ارائه کنند، مهرههای رسانهیی خود را به میدان میفرستادند تا موضوع را رفع و رجوع کنند.
دولت رئیسی و بادمجان نارس
از جمله مواردی که البته مضحک هم مینمود ادعای یک نفر از مهرههای جناح خامنهای بود که در مقابل پرسشگری مردم از رئیسی، مدعی شده بود که «آیا میدونید اگر ۵ ماه پیش بادمجون را کاشته بودین هنوز هم وقت برداشتش نشده بود؟ خواستم بگم حداقل به اندازهی رشد یک بادمجون به دولت رئیسی وقت بدید!».
حال بیش از ۱۵ ماه از تکیهزدن رئیسی بر منصب مجریه حکومت ولایت فقیه میگذرد، آنچه که از پدیدهیی به نام دستاورد رئیسی میتوان بر روی دایره ریخت نه تنها چیزی برابر با صفر نیست که چیزی کمتر از صفر میباشد.
به بیان دیگر نه بعد ۵ ماه که بعد از ۱۵ ماه از روی کار آمدن رئیسی، عملکرد و کارکرد دولت وی چیزی کمتر از صفر بوده است. [دولت رئیسی دچار خزان زودرس شده است!]
وحدت قوای حاکمیتی یا سکوت مرگبار در مقابل عملکرد دولت رئیسی؟!
اما نکته جالب در اینجاست که حامیان رئیسی از همجناحیهایش، که قبلا در جنگ جناحی مدعی دولت روحانی بودند اکنون، دچار سکوتی مرگبار شدهاند و فکر حسابرسی از دولت رئیسی گویا اصلا به مخیلهشان خطور نمیکند.
به عنوان مثال زمانی در هنگامهی دولت روحانی، باقر قالیباف (هم مسلکی رئیسی) خروش وافریادا بر میآورد که «مرغ ۲۹ هزار تومانی ربطی به تحریم ندارد و این اوج بیعرضگی دولت (روحانی) است»، اما گویا باقر قالیباف و مجلس تحت امرش در مورد عملکرد دولت رئیسی چیزی جز اختیار کردن سکوت ندارند.
دولت رئیسی؛ سقوط بورس، دلار ۳۵ هزار تومانی و اصولگرایان منکوب!
یا در نمونهیی قاضیزاده هاشمی، معاون فعلی رئیسی، پیش از این فریاد میزد که معضل بورس قابل حل است و ۳ روزه میشود مشکل حاد بازار سرمایه را حل کرد و به یک دستور حکومتی از رئیس جمهور نیاز دارد»، اما وی اکنون که معاون رئیس جمهور است خود را ملزم نمیداند به این سوال پاسخ دهد که اگر مشکل بازار سرمایه با یک دستور ریاست جمهوری قابل حل بود چرا از رئیسش، رئیسی نمیخواهد که چنین بوالعجب و معجزهیی را با یک دستور اجرایی کند؛ اوضاع اسفناک بازار بورس تهران و وضعیت قیمت ارز که تاریخیترین رکورد خود را در روزهای اخیر به جای گذاشته است بینیاز از توضیح و گویای همه چیز است.
با سیاههیی که گذشت به نظر میرسد بادمجان دولت رئیسی نیز مانند اسلافش، نه به این زودیها که هرگز فصل رسیدنش نخواهد رسید؛ واگویه بهتر آنکه دولت رئیسی خود بادمجان نارسی است که این روزها مردم ایران دست به کار از ریشه درآوردن بوتهی آن شدهاند.