در دوران انقلاب هیچ امری نیرومندتر از سقوط زندان و مظاهر ارتجاع نیست
ماجرای فتح زندان قرون وسطایی باستیل به چنین روزهایی در تابستان ۱۷۸۹ بر میگردد و یکی از مهمترین حوادث منتهی به انقلاب فرانسه است. باستیل قلعه ای بود متعلق به فرانسه قرن چهاردهم با دیوارهایی به ضخامت یک ونیم متر که ۸ برج بلند آن را به هم وصل می کرد. مدت ها بود که دیگر دژی نظامی محسوب نمی شد. فقط از زندان آن برای حبس زندانیان سیاسی خاص استفاده می کردند. باستیل نماد ستمگری شاهان بوربون به حساب می آمد.
در بحبوبه ناآرامیها و اعتراض پاریس که نتیجه ورشکستگی اقتصادی دولت بود. چند هزار سرباز سلطنت طلب به بهانه پایان دادن به ناآرامیها اما در واقع برای سرکوب مردم آماده می شدند. مردم هم به فکر مقابله و دفاع ازخود افتادند و مشغول تجهیز خودشان شدند. ابتدا یکی از هتل های متعلق به ارتش را اشغال کردند. از آنجا حدود ۳۰ هزار تفنگ و چند توپ جنگی به غنیمت برداشتند. اما در این هتل از باروت و گلوله خبری نبود. از این رو شورشیان با فریاد «به سوی باستیل! به سوی باستیل!» راهی دژ چند صدساله شدند. زیرا خبر رسیده بود که در آن قلعه انباری پر از باروت وجود دارد.
زندان باستیل تسخیر می شود
فرمانده دژ باستیل تسلیم شورشیان نشد. و با گفتن این جمله که «تا سرحد مرگ از دژ دفاع خواهم کرد» راه ورود شورشیان را بست. چنانکه انتظار می رفت کار به درگیری کشید و نزدیک ۱۰۰ نفر از مردم عادی کشته شدند اما دژ سرانجام سقوط کرد. فرمانده هم به اسارت افتاد و به دست مردم خشمگین کشته شد. فتح باستیل اهمیت نظامی چندانی نداشت اما به نماد خیزش مردم و انقلاب فرانسه تبدیل شد. زیرا مرتجعین و سلطنت طلبان را به وحشت انداخت. آنان را عملاً فلج و پراکنده کرد و جبهه «مدافعان وضع موجود» را در هم شکست.
لویی شانزدهم که در ورسای بود، صبح روز بعد که خبر سقوط باستیل را شنید، پرسید: «این شورش است؟». کسی که خبر را آورده بود پاسخ داد: «نه اعلیحضرت، این انقلاب است». لویی آنقدر ترسیده و نگران بود که در دو سه روز بعدی مدام درباره مرگ او حرف می زدند. «تصرف باستیل که به حق ۱۴ ژوئیه را به روز ملی فرانسه بدل کرده است بر سقوط استبداد قرون وسطایی صحه نهاد و در سراسر جهان به منزله سرآغاز آزادی گرامی داشته شد».
انقلاب فرانسه یکی از انقلاب های مادر و فتح باستیل یک نماد انقلاب است که اثرات مهمی در تاریخ جهان گذاشت.
بیشتر بخوانید
درسهایی از قیام ایران درس دوم: چرا سازماندهی مهم است؟
فتح زندانها، اوج انقلاب
در رویارویی با خیانت بزرگ تاریخی خمینی به انقلاب، یک مقاومت گسترده انقلابی نیز آِغار شد. مقاومتی که بعد از دوسال و نیم، در فردای ۳۰ خرداد۱۳۶۰ به بلوغ خود رسید و به مقاومت مسلحانه انقلابی در برابر رژیم نامشروع و ضد خلقی آخوندها ارتقا یافت.
اکنون ۴۱ سال است از خرداد خونین گذشته. مقاومت و حماسهیی بس شگفت و عظیم، در تاریخ میهنمان رقم خورده است و امروز ادامه همان را در شهرهای بپاخواسته میتوان دید. با تسخیر زندانهای مخوف و آزادی قهرمانان در زنجیر، «آنان که با تسلیم نشدن در برابر دژخیمان ثابت کردند، خورشید در اسارت هم خورشید است»، این مقاومت به اوج انقلاب و به پیروزی میانجامد.
«پشت دیوارهای بلند و قطور زندانها، سالهاست مادران، با نگاههای خود در پی عزیرانشان، به درون زندانها، چشم میگردانند. سلول به سلول، بند به بند، با زبان دل، رازهای سر به مهری که هرگز جانیان نشنیده و نخواهند شنید بین زندانیان مقاوم زمزمه میشود. رمز مقاومت و ایستادگی. جانیان آموزش دیدهاند که چگونه قلبی را از درون سینه درآورند و چشمی را از خانه چشم خالی کنند و زبان را در کام ببرند. زندان چرخهایست که آزادگان را به بند کشیده است. اینک زمان آن رسیده که این چرخ بدکردار آدمخوار از حرکت باز ایستد.»
فتح باستیل سمبل قیام فرانسه شد و صحنه را به نفع انقلابیون چرخاند امروز هم شهرهای میهن صحنه رویارویی انقلابیون جوان ایران با دیکتاتوری پیر و فرتوت ولایت فقیه است. تنها سلاح حکومت برای مقابله با مردم زندان و زنجیر است. پس میتوان با فتح زندانها این سلاح زنگ زده را از دست دشمن خارج کرد.
منبع: کتاب انقلاب فرانسه نوشته «فیلیس کوزین»