علی ربیعی مهره وزارت اطلاعات و رهنمودهایی برای بحرانهای خامنهای
علی ربیعی، سخنگوی دولت حسن روحانی و وزیر کار وی، که سابقه «معاون حقوقی و پارلمانی» وزارت اطلاعات حکومت ایران در دهههای گذشته را نیز در کارنامهی خود دارد، ضمن اشاره به بحرانهای لاعلاج زمامداری خامنهای سعی کرده است تا برای آنها راهکار ارائه دهد.
«آغاز تحول از سیاست داخلی است»؛ این عنوانی است که علی ربیعی، سخنگوی دولت حسن روحانی و وزیر کار او که سابقه فعالیت در سطوح بالای وزارت اطلاعات حکومت ایران را نیز داشته است برای مطلب خود در روزنامه اعتماد در روز چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۲، برگزیده است.
علی ربیعی در این مطلب به تشریح وضعیت نابسامان حکومت ولایت فقیه و بحرانهای لاعلاج خامنهای پرداخته و به موازات تلاش کرده است تا برای آنها راه حلی ارائه دهد؛ راه حلی از جنس تقسیم قدرت توسط خامنهای و بازگرداندن اصلاحطلبان حذف شده به سر «سفره انقلاب» در حکم دلسوزان ولایت فقیه.
علی ربیعیضمن اشاره به شروع سال جدید نوشته است که با پایان سال ۱۴۰۱، پرونده آن بسته نشده و پیامدهای آن، سال جدید و گاها یک نسل و در مواردی بر تاریخ ملت تاثیر خواهد گذاشت.
علی ربیعی و تاکید بر فوران مجدد قیام و اعتراضات
وی با برشمردن روزشمار کلی قیام و اعتراضات اخیر مردم ایران افزوده است که علل شروع این اعتراضات کماکان بر جای خود باقی است و در صورتی که حکومت خامنهای به آن خواستهها، پاسخ مناسبی ندهد، احتمال بروز مجدد و فورانی آن بسیار خواهد بود.
وی سال ۱۴۰۲ را آخرین روزنههای امکان دستیابی به جایگاه، در جغرافیای اقتصادی و شاهراههای تجاری جهان برای حکومت خامنهای توصیف کرده و افزوده است در مسئله برجام و مذاکرات، خامنهای و جناحش که مخالفان سرسخت برجام بودند امروز دیگر چنان خود را بر حکومتگران تحمیل کرده که استفاده از راهکارهای مختلف و مراعات الزامات نیل به آن را اجتنابناپذیر ساخته است.
ربیعی دیگر بحران لاعلاج حکومت خامنهای را فضای مجازی عنوان ساخته و افزوده است که از شروع سال ۱۴۰۱، زمزمههای فیلترینگ و کاهش پهنای باند، با توجیهات امنیتی و «فرهنگی» به گوش میرسید اما شروع اعتراضات به مثابه خطری برای سرنگونی حکومت، باعث تصمیمگیری نهایی و اجرای طرح موسوم به «صیانت» شد که آثار اقتصادی زیانباری بر روی معیشت مردم و اقتصاد کشور گذاشت، حداقل ۳۰ میلیون نفر از این محل متضرر شدند و آثار و تبعات روانی و اجتماعی اجرای «طرح صیانت» بسیار گسترده بوده و نارضایتی افزونی را در پی خواهد داشت.
علی ربیعی در ادامهی مطلب خود با اشاره به گسترش روزافزون فقر مطلق در کشور افزوده است طبقه متوسط در ایران سقوط کرده و کشور با یک فقر گسترده وارد سال جدید شده است و وضعیت فعلی فقر در کشور با توجه به تابآوری جامعه قابل تحمل نیست که این میتواند برای خامنهای عاملی بحرانزا باشد.
ربیعی سپس با برشمردن سیاستهای سانسور در رسانههای حکومتی از جمله در صدا و سیمای خامنهای و بیاعتبارشدن آنها در نزد مردم افزوده است عدم تجدید نظر در سیاستهای رسانهیی، افکار عمومی را در معرض برنامهریزی «دشمنان نظام» قرار میدهد. [علی ربیعی از چه می ترسد؟!]
علی ربیعی و ارائه راهکار از نوع اصلاح طلبان قلابی!
ربیعی در ادامه و با برجسته کردن شمار دیگری از بحرانهای خامنهای، ذیل عناوین مختلف، در مقام چارهجویی از نوع «اصلاح طلبی» برای حکومت ولایت فقیه برآمده و تحت عنوان «جمعبندی» با اشاره به بازگشت ناپذیری شرایط حکومت ولایت فقیه به قبل از قیام و اعتراضات، افزوده است بدون تردید جامعهی پس از «بحران» همانند قبل آن نخواهد بود و سران حکومت ولایت فقیه که اصرار به بازگشت به گذشته و عقب را داشته و دارند، سالهای یک ملت را تباه کرده و با زوال روبرو میسازند.
پس برای عبور از شرایط فعلی، تحول و «اصلاح» در ۳ حوزه سیاست خارجی، سیاست داخلی و حوزه اقتصادی اجتنابپذیر بوده و نتیجه میگیرد که خامنهای باید اصلاحطلبان تاریخ در رفته را در قدرت سهیم کند.
وی در پایان مطلبش میافزاید تغییر وضع موجود اقتصادی کشور بدون تغییر در زمینه سیاست خارجی، امکانپذیر نبوده و تنها راه تغییر در زمینه سیاست خارجی نیز نه از طریق دیپلماسی، بلکه از طریق «اصلاح» سیاست داخلی بوده و این یکی زمینهساز آن یکی میباشد و به صراحت اصلاحطلبی موهوم را نقطه آغازین «تحولخواهی و اصلاحگری» در سیاست داخلی و در حوزههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بر میشمارد.
اظهارات علی ربیعی در قسمت نخست که بر شمردن بحرانهای لاعلاج خامنهای را شامل میشود بخشی از بحرانهای خامنهای را برجسته میسازد و به دیگر بیان نوک کوه یخ بحرانهای خامنهای را به نمایش میگذارد، اما در قسمت دوم و ارائه راه حل مشکلات مردم ایران، نسخه هزار بار تجویز شده و بینتیجهی «اصلاحطلبی» را تجویز میکند به امید این سراب که از خشم مردم ایران کاسته شود.
اما ربیعی گویا فراموش کرده است بسیار پیش از قیام و اعتراضات گستردهی سال ۱۴۰۱، مردم ایران در قیام و اعتراضات دی ماه سال ۱۳۹۶، پایان کار کلیت ولایت فقیه، در ورای هر دو جناحش را، با شعار محوری و دهشتناک برای ولایت فقیه، یعنی شعار «اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تموم ماجرا» ترسیم کردند و اعلام کردند که دیگر امیدی به تغییر در حکومت ولایت فقیه ندارند و تنها چارهی اصلاح و تغییر به معنای واقعی آن را در رفت حکومت ولایت فقیه و آمد یک دولت مردمی و برخاسته از بطن جامعه و مردم ایران میدانند و برای تحقق آن میکوشند هر چند بهای آن سنگین باشد.