برهان، فارغالتحصیل دکترای دامپزشکی دانشگاه ارومیه ۳۴ساعت با مرگ جنگید
ماشین سرکوب رژیم ایران در همان ۲ روز اول تظاهرات جان بیش از ۱۰۰۰ نفر از معترضین به افزایش قیمت بنزین را گرفت. رژیم اینترنت را بست و برق را قطع کرد که صدای کسی به خارج نرسد این سرکوب نه تنها بلحاظ کمی بلکه در روش کشتار نیز بی سابقه ترین جنایت قرن 21 بود به یک نمونه از این جنایت توجه کنید:
«بُرهان منصورنیا»،28 ساله یکی از شهدای سرکوب اعتراضات در کرمانشاه است. برهان، اهل مریوان در استان کردستان و فارغالتحصیل دکترای دامپزشکی دانشگاه ارومیه در حال گذراندن دوره سربازیاش در کرمانشاه بود و تنها دو ماه به پایان خدمتش باقی مانده بود و به گفته یکی از بستگان بُرهان، آرزویش تاسیس یک کلینیک دامپزشکی در مریوان بود.
یکی از دوستان او میگوید : برهان کسی بود که برای فردایش و برای لحظه لحظه های زندگی اش برنامه داشت او برای زمان ارزش زیادی قائل بود زمان از نظر وی فرجه ای برای تحقق تحولی نو برای آینده خود و دیگران بود. از مدتها قبل زندگی روتین و بدون تحول را از اندیشه اش کنار گذاشته بود. در یکی از این لحظات که اعتراض علیه فقر و بیکاری و گرسنگی مردم را دید بر انگیخت. گام جسورانه ای برداشت که از روحیه او ناشی میشد او جامعه و مشکلات آنرا از آن خود میدانست و مثل خیلی های دیگر نمیخواست فقط با تحصیل و تخصص زندگی خودش را سروسامان بدهد. وقتی چشمش به تجمع اعتراضی مردم در بلوار اصلی دولتآباد کرمانشاه افتاد، با شوق به آن نزدیک شد خود را به دریای اعتراضات رساند و به ندای اراده خود پاسخ گفت. او نمیدانست که برگی نوین در تاریخ زندگی او ورق میخورد ولی از قبل آگاهانه انتخاب کرده بود که بخشی از این تحول باشد
ادریس دوست برهان میگوید: بُرهان شنبه ۲۵ آبان، ساعت 4:30 عصر از خانه برادرش در محله دولت آباد بیرون میآید و به تجمع اعتراضی مردم میپیوندد.اما برخلاف بُرهان که از سر اتفاق آن لحظه آنجا بود، آنها که برای کشتن مردم برنامهریزی کرده بودند، «آماده» آمده بودند. یگانویژه بهصورت گازانبری به معترضان حمله میکرد و بدون هیچ هشداری حوالی ساعت ۵:۴۵ گلولهباران مردم شروع شد. بیشتر گلولهها به گردن، سر و قلب جانباختگان برخورد میکرد. همانجا از پشتسر، گلولهای به کمر بُرهان برخورد میکند بُرهان به زمین میافتد اما هنوز زنده بود.»
مردم کمک میکنند تا زخمیها را پیش از آنکه ماموران برسند و بازداشت کنند از آنجا منتقل کنند. یکی از اهالی همان منطقه، بُرهان را به منزل خودش میبرد و با تلفن همراه برهان، با برادر او تماس میگیرد و خبر را میدهد «آمبولانس و برادر بُرهان باهم میرسند. برهان را به نزدیک ترین بیمارستان یعنی بیمارستان فارابی میبرند اما بیمارستان فارابی از پذیرش او امتناع میکند. مدیریت بیمارستان دستور از بالا داشت که معترضین را قبول نکند . باور کردنی نبود ! بیمارستان از پذیرش مجروحی که باید بلافاصله به اتاق عمل منتقل شود خودداری میکند. به التماس میافتند. فایدهای ندارد. پس از یک ساعت آمبولانس دیگری میگیرند و عازم بیمارستان طالقانی میشوند.»
در بیمارستان طالقانی هم ابتدا بهانه میگیرند که نمیتوانند پذیرش کنند. با اصرار و التماس برادر بُرهان، او را میپذیرند و دستور اعزام به اتاق عمل صادر میشود: «ساعت ۸:۲۰ دقیقه شب، درحالیکه بُرهان خون زیادی ازدستداده بود و بدنش عملا سرد شده بود او را به اتاق عمل میبرند و جراحی میشود. جراحی تا ساعت ۱ بامداد طول میکشد.»
ادریس میگوید آنهایی که آنجا بودند تعریف کردهاند که در همان چند ساعت که بُرهان زیر عمل بود، هرچند دقیقه، یک مجروح جانباخته را از مجموعه اتاقهای عمل به سردخانه منتقل میکنند: «میگویند با بیرون آوردن هر جانباختهای، همه آن خانوادههایی که پشت اتاق عمل مانده بودند یکبار میمردند و زنده میشدند… هر بار فریاد یک خانواده بلند میشد. گویا آن شب ۸ مجروح جان میبازند..»
برهان بیهوش اما زنده از اتاق عمل بیرون میآید، انتظار داشتهاند بُرهان را به بخش مراقبتهای ویژه، آیسییو، منتقل کنند، اما او را به بخش داخلی منتقل میکنند: «کسی جوابگو نبوده، داخل بخش هم تخت خالی پیدا نمیشود. بُرهان را روی همان برانکارد اتاق عمل ۸ ساعت در راهروی بخش نگه میدارند. پرستاران رفتاری انسانی تر از کادر مدیریت بیمارستان داشته و مرتب به بُرهان سر میزنند؛ اما بُرهان که به هوش آمده از درد شدید ناله میکند و خونریزیاش دوباره شروع میشود.»
کادر مدیریت بیمارستان دستور داشت که از معترضین کسی را به بخش مراقبتهای ویژه راه ندهد.
با اعتراض خانواده بُرهان به بخش مراقبتهای ویژه منتقل میشود بدن بُرهان سرد شده بود و دیگر کاری برای او نمیشد کرد.
چند دقیقه پس از انتقال بُرهان به آیسییو، مرگ قطعی بیمار اعلام میشود.
بُرهان منصورنیا ۳۴ ساعت در بیمارستان بستری بود. ۳۴ ساعت جنگیدن برای زندگی. بیمارستان طالقانی هم دفترچه بیمه نیروهای مسلح که به سربازان داده میشود و بُرهان هم داشت را نپذیرفت. مساله دفترچه نبود. نمیخواستند بگویند افسر وظیفه که در ساعات خدمتی و مرخصی قانونی هم باید مشمول حمایت سازمان محل خدمتش باشد، اصلا ربطی به آن سازمان دارد.»
پس از مرگ بُرهان، بیمارستان زیر فشار نهادهای امنیتی حاضر به تحویل جنازه به پزشکی قانونی نشدند. و بیمارستان پیکر بُرهان را پس نمیداد. بسیاری از اقوام برهان از مریوان، سنندج، سقز، دهگلان و کرمانشاه مقابل بیمارستان آمده بودند، و تجمعی شکل دادند که موجب ترس مقامات بیمارستان شد. کاغذبازیهای بین دادگاه و کلانتری سرعت گرفت و اجازه صادر شد و بیمارستان با دریافت ۵ میلیون و ششصد هزار تومان بابت هزینههای پزشکی، جنازه را تحویل داد و سهشنبه ۲۸ آبان، خانواده توانستند جنازه را برای انجام مراحل قانونی به پزشکی قانونی منتقل کنند.»
کالبدشکافی انجام شد و پیکر سهشنبهشب تحویل خانواده شد تا برای خاکسپاری اقدام کنند: ماموران امنیتی، خانواده را تهدید کردند که اگر در خصوص جانباختن فرزندشان خبررسانی کنند با آنان برخورد جدی خواهد شد.و تعهدی کتبی از آنان گرفتند که سکوت کنند و شکایتی نکنند و خاکسپاری را کاملا خانوادگی و بیسروصدا برگزار شود
سهشنبه شب. خانواده پیکر او را به مریوان منتقل میکنند: «جو سنگین امنیتی در مریوان حاکم بود و هنوز هم حاکم است و ماموران امنیتی دنبال بهانهای بودند برای ربودن پیکر بُرهان و بهانهای برای آزار بیشتر خانواده. ۲ بامداد چهارشنبه، تنها چند ساعت پس از رسیدن پیکر بُرهان به مریوان او را شبانه به خاک سپردند.»
ادریس میگوید در جریان کالبدشکافی در پزشک قانونی، پیکر او را عامدانه متلاشی کرده بودند. بُرهان منصورنیا ۳۴ ساعت پایان زندگیاش را زیر نظر خانواده بستری بود و آنها میدانستند چه قسمتهایی از بدن او آسیب دیده است: «بُرهان از ناحیه کمر گلوله خورده بود و اعضای داخلیاش آسیب دیده بود اما در جریان بهاصطلاح کالبدشکافی از ناحیه گوش، گردن، سر، دستها و پاهایش را کامل شکافته بودند. دماغش هم شکسته شده بود. ممکن است ایجاد این آسیبهای عمدی غیرعادی به پیکر بُرهان در حین کالبدشکافی برای این بوده باشد که دلیل مرگ او چیزی غیر از اصابت گلوله و درمان ناکافی ذکر کنند.
نهادهای امنیتی در قبال دادن گزارش به خانواده برهان در این مورد گفتند آنها مسوولیتی در قبال گلوله خوردن بُرهان ندارند و گلوله برخورد کرده به ایشان غیرسازمانی بوده است و بُرهان قربانی یک نزاع خیابانی شده است.»
آنها خانواده را زیر فشار کامل گذاشتند تا ثابت کنند او قربانی سرکوب تظاهرات نشده است