اسرار به خون آغشته – قسمت چهارم
کشتار۶۷- جنایتی علیه بشریت که همچنان ادامه دارد!
اکثر زندانیانی که کشته شدند، در حال سپری کردن احکام بلندمدت حبس خود بودند، مجازاتهایی که به دلیل عقایدسیاسی و فعالیتهای صلحآمیزی نظیر پخش کردن روزنامهها و جزوههای گروههای سیاسی مخالف، شرکت در تظاهرات، جمعآوری کمکهای مالی برای خانوادههای زندانیان، یا مراوده با فعالان سیاسی به آنها تحمیل شده بود. تعداد دیگری از زندانیان سالها بدون محاکمه در حبس به سر میبردند، یا این که دورهی محکومیت خود را سپری کرده بودند و قرار بود به زودی آزاد شوند.
بعضی از آنها دورهی محکومیت خود را تمام کرده بودند، اما به آنها گفته شده بود تا به راستی«توبه» نکنند، آزاد نمیشوند. در تمام این موارد، خانوادههای زندانیان باخبر بودند که بستگانشان در کجا حبس شدهاند و امکان ملاقات با آنها تا اوایل مرداد ۱۳۶۷ وجود داشت.
گروه دیگری از اعدام شدگان چندین سال قبل از زندانها آزاد شده بودند، اما در هفتههای منتهی به حمله مسلحانه سازمان مجاهدین خلق در ۳ مرداد ۱۳۶۷ یا مدت کوتاهی پس از آن دوباره دستگیر شدند. مقامها و مسئولان بسیاری از آنها را بلافاصله پس از دستگیری قهراً ناپدید کردند و از ارائهی هرگونه توضیحی در مورد سرنوشت این افراد یا محل نگهداریشان سر باز زدند.

قتل عام ۶۷ چه زمانی طراحی شده بود؟
تا به امروز، تعداد دقیق کشتهشدگان نامعلوم مانده است اما، بنا به برآوردهای حداقلی، این تعداد به حدود ۵هزار نفر میرسد. تعداد واقعی اعدام شدگان ممکن است بیش از اینها باشد، از جمله به این دلیل که اطلاعات چندانی دربارهی اسامی و مشخصات کسانی در دست نیست که در سال ۱۳۶۷ دوباره دستگیر شده و مدت کوتاهی بعد از دستگیری، مخفیانه و به شکل فراقضایی، اعدام شدند.
بسیاری از بازماندگان بر این باورند که کشتارهای سال ۱۳۶۷ مدتها قبل از حمله مسلحانه سازمان مجاهدین خلق برنامهریزی شده بود. برای مثال، این بازماندگان اشاره میکنند که از اواخر پاییز۱۳۶۶رویه مشخص جدیدی در خصوص بازجویی برای طبقهبندی مخالفان سیاسی دربند برقرار شده بود.
زندانیان با بازجوییهای غیرمنتظرهای مواجه میشدند که تأکیدشان بر بازپرسی از عقاید سیاسی آنها بود.
بازجویان و مسئولان زندانها مکرراً زندانیان را تهدید میکردند که آنها را «تعیین تکلیف» و زندانها را «پاکسازی» خواهند کرد.
بعضی از زندانیان، بدون هیچ توضیحی، از زندانها و بازداشتگاههای نزدیک زادگاهشان به مکانهای دیگری منتقل میشدند.
فایل صوتی منتظری
یک سند مرتبط دیگر در خصوص ادعای برنامهریزیشده بودن کشتارهای ۱۳۶۷ در سال ۱۹۹۵ به دست آمد، زمانی که فرزند حسینعلی منتظری نوار صوتی جلسهای را منتشر کرد که با اعضای «هیات مرگ» تهران در ۲۳یا ۲۴ مرداد ۱۳۶۷برگزار شده بود. حسینعلی منتظری در آن جلسه به اعدامهای در جریان اعتراض کرده بود. در نوار ضبطشده شنیده میشود که اعضای «هیات مرگ» تهران درباره اعدامهای گسترده در زندانهای اوین و گوهردشت بحث و از ماهیت محرمانه و عجولانهی این اقدامات و معیارهای خودسرانه خود برای تعیین این که چه کسی باید اعدام شود، دفاع میکنند.
در نوار همچنین شنیده میشود که حسینعلی منتظری به اعضای«هیات مرگ» میگوید که وزارت اطلاعات از حمله سازمان مجاهدین خلق به عنوان بهانهای برای به اجرا درآوردن اعدامهایی استفاده کرده که چندین سال در فکر عملی کردن آن بوده است.
پنهانکاری در مورد سرنوشت زندانیان اعدام شده
در فاصلهی مرداد تا شهریور ۱۳۶۷، با رواج شایعاتی دربارهی اعدامهای گسترده، خانوادههای مستأصل برای دریافت اطلاعاتی در محل ورودی زندانها تجمع کردند، اما فقط با سکوت و بدرفتاری مواجه شدند. در بعضی موارد، به دروغ به خانوادهها گفته میشد که زندانیان به مکانهای دیگری منتقل شدهاند و خانوادههای زندانیان، در تلاش بیفایدهای، عازم زندانهای واقع در نقاط دور میشدند.
از اوایل آبان ۱۳۶۷ به بعد، مقامها و مسئولان به خانوادههای زیادی اطلاع دادند که عزیزانشان اعدام شدهاند. با این حال، این اطلاعرسانی به شکلی سنگدلانه و ناگهانی و عموماً بدون ارائهی هیچگونه اطلاعاتی دربارهی دلایل و شرایط اعدامها صورت گرفت. اکثر خانوادهها را به زندانها یا دفاتر دولتی احضار کردند؛ یک ساک دستی که گفته میشد حاوی متعلقات شخصی بستگان درگذشتهشان است را به آنها تحویل دادند؛ و به آنها دستور دادند که مراسم یادبودی برگزار نکنند.
بعضی از خانوادهها همین آخرین یادگارها را هم دریافت نکردند. به بعضی از خانوادهها ابتدا گفته شد که عزیزانشان اعدام شدهاند و متعاقباً گفته شد که آن افراد زندهاند. بعضی از خانوادهها هیچ اطلاعاتی دریافت نکردند و ماهها بعد، از طریق زندانیان سابق یا تماسهای غیررسمی با کارمندان دولتی، از اعدام عزیزانشان باخبر شدند.
با گذشت سی سال، خانوادههای قربانیان داغشان هنوز تازه است و زندگیشان با بلاتکلیفی و بیعدالتی گره خورده است. بعضی از اعضای این خانوادهها، به ویژه مادران سالخورده، هنوز مرگ عزیزانشان را باور نمیکنند، یا احساس میکنند که عزیزانشان هنوز در جایی بین مرگ و زندگی گرفتار ماندهاند. خانوادههای قربانیان همچنان به دنبال کشف حقیقت در این بارهاند که عزیزانشان چرا و چگونه کشته شدند.
در لحظات آخر چه بر آنها گذشت و اجسادشان را کجا پنهان کردهاند. حق دریافت گواهی فوتی که حاوی اطلاعات موثق دربارهی زمان و مکان و علت مرگ قربانی باشد از این خانوادهها سلب شده است. این خانوادهها همچنین از حق نبش قبر گورهای انفرادی یا جمعی که گمان میرود یا مشخص شده است که اجساد قربانیان در آنجا هستند، محروم ماندهاند.
بیشتر بخوانید
اقدام بیسابقه اپوزیسیون ایران، اعلام اسامی ۲۲۷۳ تن از زندانیان سیاسی
پنهان کردن اجساد
مقامهای مسئول ایرانی اجساد هیچیک از قربانیان را به خانوادههای آنان تحویل ندادند و از اعلام محل دفن اجساد به اکثر خانوادهها نیز سر باز زدند. سازمان عفو بینالملل فقط پنج شهر (اهواز، اردبیل، ایلام، مشهد و رودسر) را به عنوان مکانهایی شناسایی کرده است که مسئولان در آنجا نهایتاً به بعضی از خانوادهها شفاهاً اطلاع دادند که عزیزانشان در گورهای جمعی دفن شدهاند و محل دفن اجساد را اعلام کردند. با این حال، مقامها و مسئولان هرگز علناً و رسماً به وجود این گورهای جمعی اذعان نکردهاند و این مکانها نیز مورد بیحرمتی و تخریب قرار گرفتهاند.
بنا به اطلاعاتی که سازمان عفو بینالملل به دست آورده، دست کم در هفت شهر نیز (بندر انزلی، اصفهان، همدان، مسجدسلیمان، شیراز، سمنان و تهران)، مسئولان محل تعدادی از گورهای انفرادی را به عدهی کمی از خانوادهها اطلاع داده و به آنها اجازهی نصب سنگ قبر دادهاند، اما بسیاری از خانوادهها بیمناکاند که ممکن است مسئولان فریبشان داده باشند و آن گورها خالی باشند.
در مورد تهران، که بیشترین شمار قربانیان را در کشور داشت، این نگرانیها با یافتههای سازمان عفو بینالملل در این باره تقویت میشوند: ۹۹ درصد از قبرهای انفرادی بهشت زهرا که بر اساس اطلاعات سازمان عفو بینالملل متعلق به افرادی هستند که مقامها و مسئولان ایرانی آنها را از قربانیان کشتارهای سال ۱۳۶۷ شمردهاند، در سامانه متوفی سازمان بهشت زهرا ثبت نشدهاند. سازمان عفو بینالملل به تصاویر ۳۵۵ مورد از اینگونه قبرها دسترسی پیدا کرده است. این سازمان اسامی و دیگر مشخصات درجشده بر روی این سنگ قبرها را در سامانه جستجوی متوفی سازمان بهشت زهرا جستوجوکرده و به این نتیجه رسیده است که فقط ۳ مورد از آنها ثبت شدهاند….