قیام مردم ایران درحال گذار از کمیت ها می باشد. کمیت هایی که به یک نقطه کیفی بالغ خواهند شد و در مسیر تکامل خود، به نقطه بلوغ یعنی سرنگونی محتوم حکومت خامنه ای خواهند رسید. برای رسیدن حکومت ستمگر خامنهای به این مرحله، بهای بسیار سنگینی پرداخت شده است. مطابق اسناد و مدارک موجود بیش از ۱۲۰هزار از نیروهای انقلابی توسط حکومت در چهل سال گذشته اعدام شدند و تنها در تابستان ۶۷ به دستور خمینی بنیانگذار جنایت و شقاوت ۳۰هزار زندانی سیاسی قتل عام شدند. اینها بخش کوچکی از قیمت سنگین مردم ایران برای آزادی میباشد.
آغاز فصل زوال حکومت ستمگر خامنه ای
از اواخر شهریورماه ۱۴۰۱ به دنبال قتل فجیع یک دختر بیگناه تحت عنوان بدحجابی از طرف نیروهای سرکوبگر خامنه ای، انقلاب در شهرهای ایران مشتعل شد. آتشی که بعد از شش ماه هنوز خاموش نشده و یا همچون آتش در زیر خاکستر با کوچکترین نسیمی مجددا شعله میکشد. آنچه از واقعیت صحنه میتوان دید اینکه، حکومت با تمام سرکوبگریهایی که به عمل آورده است، نتوانسته قیام را خاموش کند.
تاکنون نزدیک به ۷۰۰رزمنده آزادیخواه جان پاک شان را نثار راه آزادی کردهاند و هم اکنون دهها هزار آزادیخواه دیگر در زندانهای خامنه ای زیر سرکوب و شکنجه قرار دارند. علی رغم همه سرکوبگریها نیروهای خامنه ای اما فصل جدیدی در مبارزات مردم ایران آغاز شده است. فصلی که زوال حکومت خامنه ای را نوید میدهد.
بیشتر بخوانید
آخرین دیدگاه حزب دمکرات کردستان ایران در مورد رضا پهلوی
قیام مردم ایران و بیرون ریختن حشرات
معمولا در جریان تمام انقلابها یک سری کنش و واکنشهایی صورت میگیرد. یک عده از خواب بیدار میشوند و با صورت نشسته سینه چاک حقوق مردم میشوند، در حالیکه هیچ هزینه و قیمتی نپرداخته اند، زود وارد گود میشوند که سهم خواهیشان را عرضه کنند و از قافله عقب نمانند. گویی انقلاب گوشت قربانی است که این جماعت هم باید سهمی داشته باشند.
اینها همان نیروهای مغلوبی هستند که یک عمر مثل انگل زیسته و تنها حرفه شان لفاظی و لغز خوانی است و هیچ دستی در امر پیشبرد انقلاب برای آزادی مردم نداشتند. اصلی ترین خصیصه و ویژگی این موجودات که به حشرات الارض شبیه هستند، به جای هدف قرار دادن جلاد به جان قربانی چهل ساله حکومت ستمگر افتاده و دلقکوار در سیرکهای سیاسی باب طبع شان هنرنمایی میکنند، که صد البته مضحک، نفرت انگیز و تهوع آور است.
یکی از این جریانات بی ریشه، بقایای سلطنت مدفون شده شاهی است که قصد دارد از دریای خون مردم ایران تاج سرنگون شده پدرش را صید کند. اما هوچی گیری، تاکتیکی نیست که برای این جماعت منفعتی داشته باشد. در این رابطه روزنامه الوطن چاپ بحرین مقالهای تحت عنوان «آیا پهلوی بوسه حیات به رژیم ایران میدهد» درج نموده است و در این مقاله به نقش این جماعت پوسیده در عیش و نوش چهل ساله میپردازد.
تحلیل روزنامه الوطن از جریان ضد انقلاب خارجه نشین
روزنامه الوطن ظاهر شدن پسر شاه در صحنه کنونی و صحبت کردن او بنام مردم ایران را زیر سوال میبرد و مینویسد «برخی ناظران را به شک و تردید حول نقش عملی او در صحنه ایران وا میدارد. به راستی آیا این یک نقش تکمیل کننده یا نقشی کاملا متفاوت میباشد؟».
تحلیلگر روزنامه الوطن سپس نتیجه گیری میکند که «به نظر من ظهور پسر شاه الان مناسب نیست بلکه آنرا منحرف کننده تلاشهای عظیم و برجسته گروه مجاهدین خلق در طول سالیان گذشته قلمداد میکنم و بعید نمیدانم که با وجود پهلوی بوسه زندگی به رژیم پا به گور آخوندی داده شود و پهلوی جبهههای جنگ را علیه گروه مجاهدین خلق باز نماید و بدینسان رژیم کنونی سودبرنده بزرگتر برای تحکیم قبضه خود بر ایران باشد و بتواند قیام مردم را از بین برده و همه فداکاریهایش را محو نموده و به هدر بدهد».
تا امروز از مواضع جماعت مفت خور و میوه چین در صحنه سیاسی اثبات شده که درحال رد و بدل کردن بوسه حیات به خامنه ای هستند و به همین دلیل است که بسیاری از مهرههای حکومتی دور و بر نوه رضاخان قلدر و پسر شاه خائن را گرفته اند و او را در یک محاصره سیاسی کامل قرار داده اند تا هر میزان که امکان داشته باشد به نفع خامنه ای او را شیره کش کنند و وقتی دیگر تفاله شد از خیرش بگذرند.
نکته جالب اینکه جلادی همچون پرویز ثابتی هم مثل اینکه بوی کباب را حس کرده باشد سر از گور درآورده و احتمالا دنبال داغ و درفش هست که مجددا بساط قبلی ساواک را راه بیندازند که باید گفت دیر آمدید لوطیان مست شاهزاده. ارابه تکامل را اراده های پاک و انقلابی پیش خواهند برد که تا امروز به قیمت پرداخت خون، متوقف نشده است.