تأثیرات قیام عراق، روی تضادهای درونی حکومت آخوندی بگونهای عمل میکند که شاهد اوجگیری تضادهای درونی رژیم آخوندی، بین خامنهای و روحانی و در جبهه مردم هم، شاهد بالاگرفتن اعتراضات اجتماعی و رویارویی با نیروهای سرکوبگر هستیم. سئوالی که مطرح است اینکه: آیا مسائل قیام عراق و لبنان، ارتباطی با مسائل ایران دارد؟ و آیا اعتراضات اجتماعی و همینطور تضادهای درونی رژیم، به هم ربطی دارند؟
آقای حسین میرداماد، درگفتگویی با تلویزیون ایران آزاد به این موضوعات پرداخته وبه سئوالات پاسخ میدهد.
حسین میرداماد: از دیروز و امروز شاهد تحولات کیفی و نقطه عطفی در انقلاب و قیام مردم عراق شاهد هستیم، به این صورت که از اول اکتبر یک ماه و هفت و هشت روز پیش قیام عراق شروع شد و ادامه پیدا کرد تا روز جمعه گذشته ششم نوامبر بود که خبرها حاکی از این بود جلسهای بین قاسم سلیمانی، مقتدا صدر، پسر آقای سیستانی و عادل المهدی بوده،که خبرش را خبرگزاری فارس داده بود و برای قلع و قمع انقلاب عراق تصمیم گرفتند.
از روز جمعه بعدازظهر حملات بسیار وحشیانه بر روی پلها همراه با شلیک مستقیم شروع شد و شنبه هم ادامه داشت و به قول خودشان پلها را پاکسازی کردند و به خیابان رشید و سعدون آمدند و به چادرهای میدان تحریر چندین بار حمله کردند، در بصره و ناصریه و شهرهای مختلف حملات وحشیانهای کردند و در کربلاء تعدادی کشته شدند، این حملاتی که در واقع طرحی که خامنهای و قاسم سلیمانی با یک حمله وحشیانه داشتند و تهاجم گازانبری بسوی تظاهرات کنندگان که قیام و انقلاب را سرکوب کنند، بعد اعلام پیروزی و دستگیرها و در ادامه کارهای خودشان را بکنند.
منتهی حضور فعال دانشجویان و دانشآموزان و حضور مردم اقشار مختلف در این تظاهراتها طوری که خبرگزاریها گفتند موج جمعیت بر روی پلها و میدان تحریر و خیابان سعدون و مرکز بغداد برای حمایت از تظاهرات کنندگان میآمد. هر چه گلوله میزدند باز جمعیت میروئيد، هر چه فشار میآوردند باز از جوانب مختلف به این مزدوران حمله میکردند، به نحوی که نیروی سرکوبگر از بعضی از پلها عقب نشینی کردند و نتوانستند، دوباره میدان تحریر برگشت و این سرکوبها در روزهای جمعه و شنبه و یکشنبه بود.
حسین میرداماد: نقطه عطف در اینجا بود که بدلیل پایداری و استقامت اقشار مختلف مردم عراق حتی مادران به خیابانها آمدند، آشپزی کردند و لباس رزمندگان در صحنه را شستند و از جوانان شورشی حمایت کردند، هرچه مزدوران حشدالشعبی و مزدوران خامنهای حمله میکردند مردم از جوانان بیشتر حمایت میکردند تا بایستند، این پایداریها و مقاومتها باعث شد در جبهه مردم پیشروی ها زیاد بشود، این پیشروی ها هم در صحنه میدانی و در واقع نظامی بود و اماکنی را که مزدوران گرفته بودند را مجددا بازپس گرفتند، در صحنه سیاسی هم پیشروی های داشتیم که طی این دو روز بود، اینها نقطه عطف بود.
حسین میرداماد: مثلا فرض کنید در موضعگیری آمریکا اگر یادتان باشد از ابتدای قیام امریکا پشت عدل المهدی بود و در وهله اول قیام را تخطئه کردند و خشونت را محکوم کردند و مدتی سکوت کردند و مدتی گفتند پشت همین دولت باید رفت، اما بدلیل ایستادگی مردم و رشادتها و دلیریهایشان و دو شعار اصلی که ازروز اول داشتند مثل:« الشعب یرید اسقاط النظام» یعنی مردم سرنگونی این نظام را میخواهند، «رژيم آخوندی بره بره،» یعنی باید برود گمشود، در عراق خامنهای و قاسم سلیمانی را نمیخواهیم باید بروند گم شوند، مزدوران خامنهای هر کس در عراق است باید دمش را روی کولش بگذارد و از عراق برود.این دو خواسته اصلی مردم عراق از نظر سیاسی بود، به همین دلیل وقتی مردم ایستادند و امریکا هم دید انقلاب و قیامی نیست که مردم کوتاه بیایند، دیروز کاخ سفید بیانیه داد و اولا حمله به تظاهرکنندگان و رسانهها را محکوم کرد، بستن اینترنت را محکوم کرد و در آخر گفت از انتخابات آزاد حمایت میکنیم، اهمیت این بیانیه در این است که معنای آن در واقع این است دیگر پشت عادل المهدی نیستیم، عادل المهدی مردم عراق را نمایندگی نمیکند، ما از مردم در شهرهای مختلف از بغداد و بقیه شهرها که تظاهرات میکنند و این رژيم را نمیخواهند حمایت میکنیم.
تا الان رژيم آخوندی دوجا یی خوری میکرد، هم شعار ضد امریکایی میداد و هم از مواهب امریکا در عراق بهرهبرداری میکرد، امریکا هم دستش بسته بود، از یک طرف سیاست مماشات نمیگذاشت وارد کاری بشود، از طرف دیگر رژيم اینطوری به همه القاء کرده بود، بجزء مقاومت ایران که میدانست همه حرفهای رژيم کشک و پوشال است، گویا رژيم ایران شیعه عراق را نمایندگی میکند، شیعیان عراق که اکثریت مردم هستند طالب رژيم آخوندی هستند و حامی رژيم ایران هستند، تنها مقاومت ایران بود که گفت ژئوپلتیک منطقه، جغرافیای سیاسی منطقه بدلیل تجاوزکاری رژیم اینکه میخواهد در امور داخلی کشورها مداخله کند این در دراز مدت علیه رژيم هست و نمیتواند مردم را جذب بکند، بر عکس مجبور است هر روز فشار و سرکوب و غارت را پیش بگیرد.
دیدیم قیام مردم علیه فساد شروع شد که به این نقطه کشیده شد، دیدند شاقول همه این فسادها رژيم آخوندی است. بنابراین این موضوع یک پایه سیاسی حمایت امریکا از دولت عراق را زده است، بعد پشت بند این قضیه آقای سیستانی موضعگیری کرد و استعفای عادل المهدی را خواست و نماینده سازمان ملل به نزد آقای سیستانی رفت، کلا از نظر سیاسی این فضاء علیه دولت عراق عمل میکند و این همان پیشروی سیاسی است. شما باید در نظر بگیرید که گل کار نظامی باید در کار سیاسی چیده شود، در زمان شاه وقتی شاه در ۱۷ شهریور نتوانست با قتلعامی که کرد و نتوانست با حکومت نظامی بعدی نتیجه سرکوب را بگیرد لذا مجبور شد مستمر نخست وزیر عوض کند تا به شاپور بختیار و فرار شاه رسید. این ضعف و سستی است که وقتی در حاکمیت دیکتاتورها اشتباه محاسباتشان برملاء میشود و میبینند نمیتوانند ادامه بدهند، از نظر سیاسی در این قضیه شکست رژيم برجسته است، طرح رژیم آخوندی و خامنهای برای سرکوب قیام مردم عراق شکست خورد.
حسین میرداماد: تجربه مقاومت ایران در باره امریکا این است که امریکا هیچوقت نمیخواهد خودش شخصا قیمت بدهد، از منافع خودش میچیند، مگر آن نیرو آن قدر مقاومت بکند تا او مجبور به دادن قیمت بشود، همین کاری که تا الان امریکا کرده باید قیمت زیادی بپردازد، چون تمام سرمایهگذاری امریکا هم تغییر پیدا میکند، مجبور است گام جلو بگذارد یا باید خودش را قفل رژیم آخوندی بکند، یعنی با رژيم آخوندی به ته جهنم برود و یا باید برای کنار کشیدن از رژيم آخوندی قیمتی هم بدهند. اینکه امریکا وارد بشود و جلوی سرکوب را بگیرد الان نیروی در عراق ندارد در آن زمان همه را تحویل المالکی دادند، آن چه را پشتش میآیند نیروی سیاسی است، موضعگیری سیاسی است. بنابراین باید گفت در چشمانداز جلو باید دید چه اتفاقی خواهد افتاد و امریکا چقدر حاضر به دادن قیمت برای قیام مردم عراق است، و از سوی دیگر مردم عراق چقدر قیامشان پیشروی میکنند که امریکا را مجبور میکنند هر روز حمایتش را بالا ببرد.
حسین میرداماد: حتی در مسابقات ورزشی که دو نیرو با همدیگر مبارزه ورزشی را پیش میبرند، مربیان تلاش میکنند آرایش را طوری بچینند تا مسابقه را ببرند، قاسم سلیمانی و خامنهای تمام سرمایه گذاری این بوده که عراق را به استان خودش تبدیل بکند. اما با تودهنی مردم مواجه شده، عکسهای خامنهای را آتش زدند و کنسولگریش را آتش زدند، حملات متوجه سفارتش در منطقه سبز بغداد است، این شکست خورد، بادکنکش ترکید این به داخل ایران بر میگردد، آنقدر دروغ به خورد مردم ایران داده که مردم شعار میدهند «سوریه را رها کن فکری به حال ما کن!!» به مردم میگوید ماباید فکر مستضعفین باشیم بعد معلوم شده کدام مستضعف همه را به غارتگرهای خودش در آن کشورها داده، نه تنها مردم ایران را در فقر نگه داشته بلکه پولهای آن مردم را هم غارت کرده است.
بنابراین تقش در میآید، بادکنکش میترکد، حرفها و صداهای اعتراضی علیه او بالا میرود، کما اینکه دیدم بعد از ایستادگی مردم عراق اولین کسی که صدایش در آمد روحانی رئيس جمهور خودش بود، دیروز روحانی در یزد دو و سه موضعگیری جدی علیه خامنهای کرد، اولا دستگاه تبلیغاتی که با آوردن رئيسی جلاد راه انداخته بود را گفت برای انتخابات است و تبلیغاتی است.
یعنی در واقع جنگ درون رژیم را شعلهور کرد، به نحوی که مجتبی ذالنور که الان رئيس کمیسیون امنیت ملی مجلس آخوندی است گفته وظیفه من به زیر کشیدن آقای رئیس جمهور است. حرفهای روحانی بیانگر حرفهای بنیصدر در سال ۵۹ بود، اما اگر من زورم برسد یقه رئیس جمهور را میگیرم تا ایشان را به اینجا بکشانم. بدنبال این هستیم، رئيسی هم موضعگیری کرده که فقط این نیست برادر ترا بگیریم همه را میگیریم، که اینها همه پوشال است، روحانی در یزد گفت بروید آنهایی که میلیاردی دزدی میکنند را بگیرید، بنابراین دزد بازاری سرش باز شد، این تاثیرش در راس سیاسی رژيم است. تازه یک خنجری به چشم خامنهای زد برای آخوند خاتمی دعا کرد که او هم الان مغضوب خامنهای است، سرباند اصلاحطلبان است البته مردم جواب اینها را دادند که اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا، مردم اینها را به زباله دان تاریخ پرت کردند اما روحانی او را درآورد و به صورت خامنهای پرتش کرد، از نظر سیاسی جنگ بین باندها در درون رژیم را شعلهور کرده است.
حسین میرداماد: مردم ایران حداقل طی ۱۰ سال اخیر و ۲۰ سال قبل که قیام ۷۸ را داشتیم، قیام ۸۸ و ۹۶ را داشتند، قیام کازرون و قیام تهران را داشتند و قیام گوهردشت و بسیاری از شهرهای دیگر را داشتند، قیام اهواز و خرمشهر را پارسال داشتیم، رژيم اینها را سرکوب کرده و الان جوانان مترصد هستند لحظه مناسب را شکار کنند و سر رژیم بریزند و حساب اطلاعاتیها و مزدوران و سپاه را برسند و ایران را از چنگ آخوندها آزاد کنند.
اما فضاء همچنان فضای اختناق است، ولی رژیم بقدری وحشتزده است که این فضاء را میفهمد، الان میداند جوانان آماده هستند و او نباید دست از پا خطا نکند و کاری نکند که انفجار اتفاق بیفتد، نمونه حرکت اعتراض بازنشستهها را داشتیم از اول صبح نیروی سرکوبگرش جلوی مجلس آمد و شروع به دستگیری کرد و موبایلهایشان را گرفت و توهین و هل دادن به سمت مترو و چند ون هم از بازنشستهها دستگیر کردند، اما نتوانستند ادامه بدهند، بازنشستهها که جای پدر و مادران ما هستند و بدلیل غارت اینها را هر روز به خیابان کشانده، کوتاه نیامدند، شعار میدادند«سوریه را رها کن فکری به حال ما کن» یا« زندانی سیاسی آزاد باید گردد»،« ای داد و بیداد از این ظلم فریاد»، در واقع در این صحنه شکست خورد و نتوانست آنها را در زندان نگه دارد و آزاد کرد چون سریع تبدیل به اعتراض بزرگتر میشود.
حسین میرداماد: رژیم با سرکوب وحشیانه بر سر پا است، با زندان، اعدام، شلاق و شکنجه بر سر پا است، اینها را کی سر پا نکه میدارد؟ پاسداران و شکنجهگران و آخوندها و قضائیهش سرپا نگه میدارد. در جریان انقلاب ضد سلطنتی همان ساواکیهای که تا ۵ یا ۶ ماه قبل الدروم و بلدورم داشتند، مردم را میترساندند و مردم از آنان میترسیدند، همین که قیام شکل گرفت سوراخ موش برایشان گران بود، جرات ماندن در شهر و دیار خودشان را نداشتند و اغلب رفتند.
وقتی قاسم سلیمانی فرو ریخت و مردم عراق برای او پشیزی ارزش قائل نیستند، او را لگد میکنند و در زباله دان میاندازند، بنابراین هیمنه فرو میریزد.
از دیشب که خبر شهادت حسن حیدری آن جوان خوزستانی در شادگان پیچید، مردم و جوانان بلند شدند و تظاهرات کردند و خیابانها را بستند و بسیاری از وسائل را آتش زدند تا صبح هم ماندند و صبح به کوت عبدالله رفتند و آن تظاهرات عظیم را انجام دادند. ببینید رژيم چقدر وحشت زده است که نمیتواند جنازه شهید را به مردم بدهد تا برای دفن ببرند و خودش مخفیانه دفن میکند.
این یک نمونه از شدت ضعف و استیصال رژيم است، خامنهای میگوید خواب به چشماهایتان راه ندهید، واقعا وحشت زده هستند، نقطه نقطهای است که جوانان و مردم از هر فرصتی برای برپا خاستن، برای خیزش و قیام استفاده میکنند.
اجازه بدهید قسمتی از پیام شماره ۱۵ ارتش آزادیبخش ملی را برای شما و بینندگان عزیز بخوانم که فرمانده کل آقای مسعود رجوی این پیام را دادند و میگویند:
«با جوشش خون شهیدان به پشتوانه قیام خلق و کانونهای شعلهور شورش و انقلاب اکنون میتوان لرزههای سرنگونی در داخل و خارج از مرزهای ایران را به عیان دید، همزمان طوفان انقلاب دمکراتیک، عمق استراتژیک رژیم ولایت فقیه را در عراق و لبنان در مینوردد».
در لبنان امروز یکی از روزنامههای سپاه نوشته بود رئیس جمهور لبنان از سعد الحریری درخواست کرده که یک کابینه تکنوکرات که در آن هیچکدام از احزاب رژيم نباشند تشکیل بدهد، گفته اگر چنین اتفاقی بیفتد به معنی فروپاشی کامل نظامی است که رژیم در آنجا راه انداخته است، این هم عواقبش معلوم است، در ادامه اطلاعیه شماره ۱۵ ارتش آزادیبخش آمده: «اخراج و پایان رژيم در عراق در حکم پایان ولایت فقیه است، موتور ژئوپلتیک روشن شده است، آتشفشان قیام با خمینی و خامنهای و رژيم آخوندی سرکردگان و دستنشاندگانش سر سازگاری ندارد»، موتور ژئوپلتیکی معنایش این است که بدلیل مداخلات وحشیانه، غارتگرانه، ضدبشری خامنهای و قاسم سلیمانی و پاسداران قدس و اطلاعاتیها در این کشورها تمام موحودیت و هویت و حیثیت آنان را زیر علامت سوال بردند.
امروز یک انقلاب دمکراتیک برای اعاده حیثیت از شر این آخوندهای پلید و غارتگر بلند شده، این را موتو ژئوپلتیک میگویند. یعنی جغرافیای سیاسی منطقه امروز خودش را با این وضعیت تنظیم میکند، در ادامه میگوید: «موضوع چیست، دشمن واحد، جبهه واحد، مبارزه واحد و مشترک از ایران و عراق تا یمن، سوریه و لبنان مسئله این است!! صورت مسئله اشغالگری رژيم آخوندی بعنوان اختاپوس و پدر خوانده ارتجاع و بنیادگرایی است، حقیقتی که از تکرار و گفتن آن خسته نمیشویم».
سالها است مقاومت ایران گفته و در نهایت هم گفته «ما باید در جمیع جهات خود را برای تهاجم حداکثر و جنگ صدبرابر آماده کنیم، سپاه چهل و جنایت و بیتالعنکبوت باید در هم کوبیده شود، شبکه اطلاعات و تروریزم رژیم آخوندی با مزدوران و سگهای زنجیری آن باید در ایران و منطقه و سراسر جهان ریشهکن بشود».
به همه جوانانی که کمریندها را سفت و سفتتر میکنند از قیام انقلاب شکوهمند مردم عراق و لبنان درس میگیرند، آموزش میگیرند، از نحوء مقابله با جنایتکارانی که مربوط به سپاه قدس هستند و تاکتیکها را از آنان یاد میگیرند، که چگونه با همبستگی با همدیگر میتوانند بر چنین رژيم جهل و جور جنایت پیروز بشوند، آن چیزی که پیروزی را ببار میآورد همان «اصل کسنخارد» است، اتحاد و همبستگی در صحنه عمل است و همه اینها درسهای است که انقلاب عراق برای ما دارد کما اینکه انقلاب ما برای مردم عراق داشت.
مگر مرگ بر اصل ولایت فقیه و مرگ بر خامنهای از ایران بلند نشد و به کشورهای دیگر رفت، شعار نه غزه، نه لبنان همه این شعارها از ایران بلند شد، مردم ایران با جنگ و رویارویی به مردم دنیا نشان دادند که مردم ایران هم این رژيم را نمیخواهند.
الان در نقطهای هستیم که یکی از حساسترین دوران انقلاب مردم ایران، انقلاب دمکراتیک مردم ایران علیه رژيم ضدبشری آخوندی است و همانطور که رهبر مقاومت اعلام کردند کانونهای شورشی و شوراهای مردمی پاسخ چنین رژیمی هستند که باید آمادگیاش را کسب کرد و لحظه مناسب اقدام مناسب را انجام داد.
درهمین زمینه: