تخم دو زرده نظام ولایت
از همان روزی که آقا روح الله، آن امام قبلی، به ایران وارد شد و پا بر گرده مستضعفین گذاشت عالم شاهد است که آنچه یکدم خاموشی نگرفت توطئههایی بود که یا خودش فاعلشان بود و یا آنرا که ما کار داریم او سوژه اش بود. از شرق و غرب و بیرون مرزهایمان همه اش توطئه وارد می شد. مثلا مجاهدین به ماموریت از طرف دولت بورکینافاسو آمدند و رودخانه های ایران را خشک کردند و آنرا به گردن نظام لایت انداختند و زاینده رود را هم که باقی مانده بود چند زن بی حجاب آوردند به آنها خیره شدند و خشک شد. یا همه اش این و آن غر زدند که پول مملکت را چرا همه اش خرج جنگ می کنید. .نه آقاجان خرج خیلی جا های دیگر هم کردند شما خبر ندارید. شایعه پراکنی می کنند که آن امام و این آقاولی فعلی تولیدات را نابود کرده اند. دروغ است. نظام این همه تولیدات داشته : حزب الله، حوثی، حشدالشعبی، داعش، عصائب، سردار سلیمانی، سردار لاجوردی، سرلشگر مالکی،بشار، ونزوئلا و … اگر اینها تولیدات نیست پس چیست؟ پول مملکت را که همینطوری خرج نکردیم. آدم عصبانی می شود.
می گویند رییس جمهور اسلامیمان آقای روحانی کاری ندارد نان گران شد و بنزین نیست .ویروس آمد یا رفت. تخت داریم یا نداریم ایشان در عالم خودش اوراد خودش را می گوید.خوب این روح طبیعت است که در ایشان جاری است. بلبل را بنگرید کاری ندارد عزاست یا عروسی اصلا نمی فهمد، چهچه خودش را می زند. یا گاو یا ان حیوان نجیب ، چه صاحبش سرحال باشد یا بیمار در ریتم و عرعر خود تغییری نمی دهد.آن هم آقای ٰرییس جمهور که شاخه های لرزان را به از ما می بیند.
یکی دیگر از عجايب نظام ولایت ما، که از خود امام بجا مانده، تخم های دوزرده و حتی سه زرده است. مثلا آنجا که مصالح نظام در خطر می افتد سه تا خدابنده آزدیخواه برای نجات اسلام عزیز، بدون چشمداشت، وسط گود می آیند. هر چقدر هم که به مسابقه فینال نزدیک می شویم نظام الهی تخم های بیشتری می گذارد. مثلا همین اخیر که تخم دوزرده یغمایی، پدر و پسر در آمد. این هم از عجایب نظام است که ما سر در نمی آوریم که بلبل و مرغ و پرندگان و خزندگان روزها یا هفته هایی می کشد تا جوجه از تخم بدر آید اما جوجه این تخم اخیر نظام بیست سال کشید تا بدر آمده است و نمی دانیم زیر کدام بالین خوابیده بود. و باز اسباب تعجب که نه، ما درکش نمی کنیم، اینکه کودکان در خرد سالی نیازمند مامان خود هستند حال آنکه این یکی در گنده سالی مامان می خواهد. آخر مگر مامان بیکار است؟ آنقدر در جوانسالی تو را گفت بیا تا حفظت کنم نیامدی تا به دام خوک افتادی.
بگذریم، باز عده ای، هیبت نظام ناشناخته، می گویند آقا جنگ طلب است. آیا نمی بینند اینها که حواریون آقا ،و خودش، با پهلویون در صلح و صفا و دوستی آمده اند؟ کدام جنگ؟ اصلا رسم اخوت و ابوت را باید به جای اورد. آن زمان ها که امام به ترکیه وبعد هم به عراق رفتند چقدر اعلیحضرت مرمت احوالات ایشان را به سران آنجاها توصیه نمود و رسم پرداخت هم همین بود که بعد از ۵۷ نظام بسا از مامورین وزارت کشور قبلی را که حالا بیکار شده بودند برایشان کار جور کرد و الان هم هر کدام چرخی را می چرخانند. و اصلا خود آقا زاده اعلیحضرت داوطلب است که فرماندهی سپاه یا اگر نشد کارهای جزئی تر را به عهده بگیرد. فقط مانده اند یک عده مجاهدینی که در بیست سال گذشته هیچکس اسم آنها را نشنیده.
در پایان اما یک تذکر کوچک به تخم های دوزرده و …. ، زمستان سختی در پیش داریم. طوفان های سهمگینی در راه است. آغوش مادر یک بار باز بود بصورتش زدید. در روزگاران قدیم «آقا»یانی بودند که پای بر پشت بردگان خود می کوبیدند و بر اسب می خزیدند و جدیدی هاشان هم پای فرار بر جسم دلیلی در اشرف می گذارند …… طوفان سهمگین در راه است.
بیشتر بخوانید: