چگونه زن ایرانی تاریخ میهناش را تغییر خواهد داد؟
قیام مردم ایران علیه دیکتاتوری ولایت فقیه از شهریور ۱۴۰۱ یک جهش عظیم در تاریخ جنبش زنان ایران بوده است. قیامی که بنام ژینا یا مهسا امینی نامگذاری شده بود به سرعت این را در چشم همه ایران و دنیای مردسالار فرو کرد که اینک این زن ایرانی است که در مقابل استبداد ولایت فقیه قد علم کرده است.
زنان به پا خاستهیی که هزینه انقلاب دموکراتیک ایران را با تحمل رنج و شکنجه بسیار پرداخته و میپردازند؛ آنهایی که دستگیر و شکنجه شدند یا مورد تعرضهای رذیلانه قرار گرفتند، آنهایی که چشمهایشان نابینا شد و آنها که در زیرشکنجه به شهادت رسیدند.
سیمای حقیقی زن ایرانی؛ جنگاور و به پا خاسته که زندگی خود را فدا کرد تا زندگی یک خلق اسیر را نجات دهد.
میبینیم که اینک بیت خامنهای در حال انتقام گرفتن از دختران ایران است که در قیام ماههای اخیر نقش تعیینکنندهیی داشتند و میخواهد آنها را مرعوب کند.
۸مارس و تولد دوباره زن ایرانی
امسال از این نظر با تمام سالهای گذشته متفاوت است. زیرا حقیقت بزرگی را آشکار کرده که آن نقش ویژه زنان در تعیین سرنوشت جامعه بشری است. یادمان نمیرود یک قرن پیش زنان در پی به دست آوردن حق رأی بودند، اما حالا در پی تغییر جهانند. تغییر دنیای بربریت و تبعیض به سوی دنیای آزادی و عدالت و برابری.
اکنون در ایران انقلابی در کار است که تمام جبهه خلق در برابر حکومت آزادی کش و زنستیز استبداد دینی قد علم کرده است. این یک خیزش سراسری است که حاکمیت کنونی و گذشته را تماماً نفی میکند و برای استقرار یک جمهوری دموکراتیک خیز برداشته است.
براساس آمارهای موجود در قیام و خیزش سراسری جاری در ۲۰۴ دانشگاه در اکثر موارد دختران دانشجو جلودار و پیشرو بودند. از ۱۷۷۶ مدرسه که دانش آموزان در آن به قیام دست زدند، ۱۱۸۶ مدرسه، دخترانه بوده است. به این ترتیب قیام و قهرمانی زن ایرانی، دنیایی را مسحور خود کرده است.
در همین رابطه
۸مارس روز زن؛ برای زنان بخون خفته و نابینا شده!
تفاوت دو دوره تاریخی
اگر تا دیروز نقش زنان سربدار ایران در اوین و گوهردشت و بیش از ۱۰۰شکنجهگاه خمینی نادیده و ناشنیده باقی میماند و نقش زنان تیرباران شده در سال۱۳۶۰، یا دخترانی که در ۳۰خرداد همان سال حتی از گفتن اسمشان به دژخیمان خودداری میکردند و تیرباران میشدند، به سکوت برگزار میشد، اما امروز به دنیای نوینی پا گذاشتهایم.
اگر این جنایات سالیان سال در مورد زن ایرانی در سایه سنگین سکوت و مماشات فرو رفته بود، اکنون خوشبختانه جهان، به آن چشم باز کرده است.
آنقدر که خانم وزیر خارجه کانادا بهدرستی گفت: «ما انسانیت خود را در زنان ایران میبینیم» و لوپوئن در سرمقالهاش نوشت: «این شورشی است که از شجاعت باورنکردنی زنان الهام گرفته است»
زنان قیام در امتداد راه زنان پیشتاز، تفسیر تازهیی از زیستن را ارائه کردهاند و در یک عمل مشخص اجتماعی خود را اثبات کردهاند.
یادمان نمی رود که نسرین قادری از فرزندان مردم مریوان، دانشجوی دکترای فلسفه قبل از شهادت نوشت: «از مرگ نترسانید، ما آن را زیستهایم».
و شماری از آنها که در زیر شکنجه شهید شدند، همچون عاطفه نعامی در کرج یا آیدا رستمی، پزشک انسان دوست شجاعی که قیامکنندگان مجروح را در تهران مداوا میکرد و توسط پاسداران وحشی به شهادت رسید، اما مرگ هرکدامشان هزاران چشم دیگر را بینا کرد.
حقیقت سرسخت در مورد زنان بخصوص زن ایرانی این است که وقتی زنان در مسیر مبارزه و مسئولیتهای جدی قرار میگیرند، به دلایل تاریخی باید چند برابر مردان قیمت بدهند، تا بتوانند نقش شایسته خود را ایفا کنند و این همان کاری است که زنان ایران کردند.
به این ترتیب زن ایرانی از لحظه ورود خود به قیام و انقلاب دمکراتیک ۱۴۰۱ به تولد جدیدی دست یافته است که بر سرنوشت کل جامعه ایران تاثیر خواهد گذاشت. این انقلاب محکوم است که صلح و برابری و دمکراسی را با رهبری زنان برای ایران به ارمغان بیاورد و ۸ مارس امسال را با همین ایمان و یقین گرامی می داریم.