جامعه ایران وتضادهای ماهوی نسل جوان با حکومت ولایت فقیه
«دوره ما تمام شده است» این سخنی است که برخی در درون ولایت فقیه این روزها بر زبان میرانند و البته این سخن نه از روی خوشی بلکه در پاسخ به نسلی شورشی و جوان است که در بیش از یک ماه اخیر نشان داده است که نسل جدید و انقلابی در ایران از حکومت ولایت فقیه گذر کرده است.
در این نمیتوان شکی کرد که در انقلاب سال ۱۳۵۷ به طور سنتی از نظام سلطنتی عبور کرد.
اما حکومت تباهی ولایت فقیه در طول بیش از ۴۳ سال گذشته چنان کارنامهی جنایتکارانهیی از خود به جای گذاشته است که برخی نادانسته از عقرب جراره به مار غاشیه پناه میبرند!
زمزمههایی در جامعه ایران به خصوص در بطن قیام سراسری مردم ایران شنیده میشود که نسلی که باعث و بانی انقلاب سال ۱۳۵۷ شد، «مقصر» وضعیت کنونی جامعه ایران است.
میتوانم به جرات بگویم که این سخن، اگر نگویم ناعادلانه بلکه از روی ناپختگی سیاسی است.
نگاهی به وضعیت جامعه ایران در انقلاب پیشین و طرح یک نکته
در آن روزهای ایران یعنی سالهای انقلاب ۱۳۵۷ جوانان و مردم ایران نظام سلطنتی را پس زدند به امید آنکه حکومتی دمکراتیک در ایران بر سر کار بیاید و مردم ایران روی خوشی، رفاه، آزادی، استقلال و پیشرفت را ببینند.
اما دیری نپایید که ملایان از عواطف و احساسات مردم ایران سوء استفاده کردند و انقلاب سال ۱۳۵۷ را دزدیده و حکومت ولایت فقیه را بر ایران چیره ساختند، سپس جنگ با عراق را برای ایرانیان به «ارمغان» آوردند و پس از سرکوب و قلع و قمع خونین همه مخالفان سیاسی و آوار کردن ایران در جنگ، حکومت تباهی را برای ایرانیان رقم زدند.
در سال شوم ۱۳۶۷ نیز بزرگترین قتل عام تاریخ ایران در عصر جدید را رقم زدند و حاکم بلامنازع ایران شدند و با چنین کارنامهیی در نگاه سطحی و صوری، البته میتوان این انگاره را مطرح ساخت که شرایط قبل از انقلاب ۱۳۵۷ بهتر از شرایط ایران دروان حکومت ملایان است.
اما آخر مگر خواست مردم ایران، ایران آخوندی با چنین کارنامهی فلاکتباری بود؟!
اگر قوم تاتار و مغولان آخوندی حرث و نسل ایران را بر باد داد و سیاهترین دیکتاتوریها را بر کشور حاکم کرد، آیا باید به عقب برگشت و حسرت شرایط قبل را خورد؟ یا آستین بالا زد و دست به کار طرحی نو شد و با تغییر شرایط فعلی دست به کار ساختن حکومتی جدید و دمکراتیک شد که در آن آمال و آرزوهای تمام ایرانیان برآورده شود؟
جامعه ایران و سناریوی اتاقهای فکر ارگانهای امنیتی حکومت ولایت فقیه
میتوان گفت تا چند سال پیش برخی با رویکردهای «منفعلانه» برای اینکه نخواهند هزینهیی بپردازند تنها و ندانسته سودای نظام سابق را بر زبان میآوردند غافل از این که اتاقهای فکر ارگانهای امنیتی نظام ولایت فقیه برای اینکه، مردم به فکر تغییر شرایط فعلی نباشند در این بوق میدمیدند که دیدید در انقلاب قبلی چه اتفاقی افتاد و اگر ملایان بروند وضعیت بدتر خواهد شد!
این اتاقهای فکر به همراه این القائات منفی، بر شعار بیهزینه «رضا شاه روحت شاد» نیز میدمیدند و برخی نیز ندانسته با مقایسه شرایط اقتصادی و اجتماعی دوران کنونی و نظام سابق، نظام گذشته را نظام «مطلوبتری» معرفی میکردند.
برآیند و خروجی این سناریوی اتاقهای فکر ارگانهای امنیتی و اطلاعاتی این میشد که با همین شرایط بسازید و در فکر انقلاب و تغییر حکومت نباشید چرا که ممکن حکومت آینده در ایران نیز مانند انقلاب قبلی بدتر از حکومت فعلی باشد.
گذر جامعه ایران از شاه و شیخ
اما با گذشت نسلها در ایران جامعه ایران امروز شاهد نسلی است که چیره بر این گونه ترهات و فریبها شده است.
نسل جدید جامعه ایران که بیپروا، جسور، انقلابی و تراز با ارزشهای نوین جامعه جهانی هستند به یمن وجود و پیشرفت شبکههای اجتماعی و عبور از دیوارهای سانسور و اختناق ملایان، به خوبی دریافته است که نه مجبور است عقرب جراره کنونی را تحمل کند و نه مجبور است مار غاشیه پیشین را در ترس از عقرب جرارهی فعلی بپذیرد. [نسل زد یا نسل شورش؟!]
نسل شورشی امروز با فراست و آگاهی بر سناریوسازیهای اتاقهای فکر ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی نظام غلبه کرده و به روشنی خواست آزادی جامعه ایران را بر روی میز مردم ایران گذاشته و با حضور مستمر در کف خیابان نه تنها حاکمان ایران با تمام جناحبندیهای درونی را در گوشه کرنر قرار داده است بلکه در حال باوراندن انقلاب نسل جدید و دمکراتیک ایران به کشورهای خارجی هستند که بیش و پیش از این در فکر مماشات با ملایان ایران و به فکر منافع کلان اقتصادی خود بودهاند.
عجز و لابه حکومتگران فعلی در برابر انقلاب نسل جوان جامعه ایران: «دوره ما تمام شده است»
«دوره ما تمام شده است» این اصطلاحی از فیاض زاهد یکی از مهرههای اصلاحطلبان کذایی در ایران است که در روزنامه اعتماد آنلاین حکومت ایران درج شده است.
وی با صراحت بر روی این جمله انگشت تاکید میگذارد که «دوره ما تمام شده است».
زاهد وضعیت این روزهای حکومت خامنهای و قیام سراسری مردم ایران را با اصطلاحاتی چون «راه رفتن بر روی طناب»، «سیلاب بیصدای مردم ایران»، «حمله به اندیشه امکان مجدد گفتگوی ملی»، شرایط برای حکومت «سخت شده است» نه «تمام شده است»، «حکومتی که خود را به دست باد داده است»، «مسئول این وضعیت بیش از همه جمهوری اسلامی است»، «سیستم فعلی با بیتدبیری منحصر به فردی به نابودی خویش همت گماشته است»، «جامعه از ما گذر کرده است» و… توصیف میکند.
سخنان زاهد البته نه از روی دلسوزی برای مردم ایران که در وهله اول دلسوزی برای حکومت ولایت فقیه و چارهاندیشی برای وضعیت بحرانی کنونی ولایت فقیه است.
اما زاهد دیرهنگام اما به درستی دریافته است که دوره ولایت فقیه دیگر تمام شده است و مردم ایران به خصوص نسل جوان و نواندیش جامعه ایران از پدیدهی پوسیدهیی به نام ولایت فقیه با تمام توان عبور کرده و در پی درافکندن طرحی نو برای ایرانی نو میباشند.
به اظهارات زاهد باید افزود که اکنون دیگر نه بحث بر سر سوخت و سوز بلکه تنها بحث بر سر دیر یا زود پایان دیکتاتوری ولایت فقیه است.