مصاحبه بی بی سی با خانم شادی امین از سازمان عدالت برای ایران
کمپین وکالت اساسا یک اقدام غیر دمکراتیک است. این اقدام در حالتی که ۲۰ هزار نفر از فعالین سیاسی که صاحب نظر هستند و قیمت مبارزه را دادند زندانی هستند، این اقدام در حالتی که کودک ده ساله خودکشی میکند به دلیل اینکه اینترنت ندارد که درسهایش را در شرایط کرونا دنبال کند، یعنی بخش وسیعی از مردم قادر نیستند در چنین رای گیری غیر دمکراتیکی شرکت کنند، یک اقدام غیر دمکراتیک است.
این اقدام در حالی صورت میگیرد که کسی که قرار است به او وکالت داده شود، معلوم نیست برنامهاش چیست. شما زمانی میتوانید از یک انتخابات دمکراتیک حرف بزنید که افراد و سازمانها و جریانات سیاسی برنامه شان به صورت شفاف و با جزییات روی میز باشد. شما نمیتوانید با چهار اصلی که در همان اصول هم نقض حقوق بخشی از جامعه به چشم می خورد، بخواهید که به شما وکالت بدهند. بر چه مبنایی؟ سوال بسیاری مهمی است.
در عین حال این وکالت دادن نگرانیهایی را در فضای سیاسی ایران دامن زده، سوال دیگر این است که این وکالت برای چه مدتی است؟ چه موازینی را در نظر دارد؟ و ایشان قرار است بعنوان چتر روی چه کسانی عمل داشته باشند و با چه اتوریته؟
البته اقدامی است که به نظر من جامعه ایران از آن عبور خواهد کرد. ما در انقلاب زن، زندگی، آزادی قرارمان بر این بوده که موازینمان درباره حقوق زنان، در رابطه با حقوق بشر در رابطه با درکمان از آزادی بیان و آزادی سیاسی مشخص و شفاف باشد. جامعه برای این دارد هر روز هزینه می دهد. این اقدامی که طرفداران پهلوی دارند انجام میدهند باعث نگرانیهای بسیاری در جامعه سیاسی ایران شده است.
من سابقه سیاسی مشخصی دارم و مبارزه سیاسی مشخصی علیه جمهوری اسلامی داشتم. اتفاقا من از جانب مردمی حرف میزنم که هزینه دادند؛ شعار مرگ بر دیکتاتوری سر دادند. شعار زنده باد آزادی سر دادند و شعار زن زندگی آزادی را درخیابان های کردستان سر دادند و از جانب مردم بلوچستان میگویم که شعار دادند: نه سلطنت نه رهبری دمکراسی برابری. اینها شعارهایی است که در جامعه دارد داده میشود. یعنی اگر هم حرف ایشان درست باشد، خوشبختانه ما با یک جامعه دارای وحدت نظر مواجه نیستیم. جامعه ایران بسیار سیاسی شده است. جامعه ایران به دلیل ۴۰ سال سرکوب مجبور است دنبال راه حل بگردد.
در همین رابطه
سنگسار در کلاب هاوس
دو جبههگیری سیاسی رو در روی هم
به همین دلیل دو راه حل امروز دارد در جامعه ایران قد علم می کند؛ یک راه حل انقلاب است که مردم برایش به خیابان آمدند. همه ما صحبت از انقلاب کردیم. انقلاب ژینا یا زن زندگی آزادی. یک نظر دیگر وجود دارد که میگوید فروپاشی از درون.
این راه حل روی امان نامه دادن به کادرهای سپاه و نیروی انتظامی بنا شده! خب این دو بینش کاملا متفاوت است که مقابل هم ایستاده و اتفاقا خوب است که این بحث ها میشود. چون جامعه در میآورد که کی سر آخر رو به قدرت دارد و با نفی قدرت در نهایت میخواهد آن بالا بایستد. و چه کسانی هستند که دنبال آن هستند که نهادهای خود جوش مردمی شکل بگیرد و انقلاب صورت بگیرد به معنای درهم شکستن دستگاه امنیتی، درهم شکستن نیروی انتظامی و محاکمه همه کسانی که در سرکوب نقش داشتند. رسیدگی به دادخواهی خانوادهها و رسیدگی به ستمی که به مردم در تمامی این سالها شده، برگرداندن اموال جامعه به آنان و آزادی سندیکا و شوراها و تشکلها و …
همه برنامهها باید دقیق باشد، ولی وقتی بگوییم اتنیکها ولی توضیحی ندهیم، که خواسته های قومی چی هست در این صورت همه چیز در ابهام می ماند.
خانم شادی امین در پاسخ به این سوال که یکی از دلایلی که طرفداران سلطنت این کمپین را اعلام کردند بدون رهبری ماندن قیام مردم است گفت:
اینها میخواهند حق مذاکره با رهبران سیاسی جهان را از دیگران بگیرند و به یک نفر بدهند، این همان خطایی است که در سال ۵۷ رخ داده. یکی از درسهایی که از سال ۵۷ ما یاد میگیریم این است که اگر رهبری سیاسی جامعه از درون جامعه بلند نشود، جامعه او را انتخاب نکرده باشد و در مبارزه مردم شرکت نداشته با دیده شک باید نگاه کرد.