اهمیت سازماندهی در جبهه خلق

اهمیت سازماندهی در جبهه خلق

دانش انقلاب – قسمت ۱۶

جبهه خلق چگونه پیشروی می کند؟

در بررسی راهبردهای تغییر اوضاع سیاسی اجتماعی،  با واکاوی تک به تک آنها به این رسیدیم که راهبرد « قیام و براندازی» نه یک گزینه و نه حتی بهترین گزینه، بلکه « تنها راهبرد واقعی» برای قیام علیه استبداد دینی حاکم برای براندازی است. چرایی این نتیجه گیری را، واقعیتهای جامعه که از ۹۶ وارد فاز « قیامی» شده و ماهیت وعملکرد حاکمیت با روی کار آوردن ابراهیم رئیسی- جلاد ۶۷- به ما نشان داده است.

حالا می‌خواهیم ببینیم که « اجرایی» شدن راهبرد قیام و براندازی، به چه الزاماتی نیاز دارد و چه مراحلی را  طی میکند… برای شناخت هر چه روشن تر ساز و کار « راهبرد قیام و براندازی» در این قسمت از ”دانش انقلاب” به آن می‌پردازیم.

در قسمتهای قبل، گفتیم که «جبهه خلق» یعنی جبهه نیروهای خواهان سرنگونی و براندازی که  به چیزی کمتر از سرنگونی کامل حاکمیت رضایت نمیدهند. چرا؟ چون هیچ چیز از این وضعیت موجود با کمترین خواسته های برحق آنها سازگار نیست. به همین دلیل در هیچ تغییر شکل و یا رفرمی کمترین  منفعتی ندارند.

در همین زمینه

راهبرد قیام و براندازی کدام است؟

راهبرد براندازی در جبهه خلق

اما راهبرد ” قیام و براندازی” با همین دو عنصر بنیادیش شناخته میشوند :

اول قیام: یعنی به صحنه آمدن نیروی قیام یا همان نیروهای جبهه خلق برای رسیدن به هدف   سرنگونی

دوم : نحوه انجام که ” براندازیست”. اما یک حاکمیت چطوربرانداخته  و سرنگون میشود؟

جواب مشخص این است که : وقتی نمادها و ارگانهای حفظ حاکمیت از صحنه کنار زده شده و بی اثر شوند. سوال اینجاست که این نمادها و ارگانها کدام هستند؟

 اگر اصطلاحا از کف خیابان شروع کنیم، با  نیروی انتظامی و یگان ویژه اش … بسیج و لباس شخصی ها و سپاه شروع میشود تا تمامی ارگانهای سرکوبگر نظامی و پلیسی وبعد هم سیستم های امنیتی و اطلاعاتی تا ارگانهای پشتیبانی مثل قضاییه و زندانها و اجرای احکام.

بلافاصله بعد از نیروها و ارگانهای سرکوبگر و امنیتی، سیستم اطلاع رسانی و بویژه صدا و سیمای رژیم و سایر سایتهای وابسته که نماد حاکمیت هستند.

این ارگانها و نیروها و مقرهایشان، وقتی برای نیروهای جبهه خلق شناخته شده باشند، در این صورت در شرایط زمانی مشخص [ که درباره این شرایط زمانی مشخص بعدا توضیح داده خواهد شد] وقتی هدف موج عظیم براندازی قرار بگیرند، پایه های حاکمیت به لرزه در می‌اید و در آستانه سرنگونی قرار میگیرد..  

یعنی بصورت خلاصه باید این پایه های قدرت ستمگر مورد تهاجم نیروهای جبهه خلق – با هر وسیله ای که در دسترس هست – قرار بگیرد طوری که منهدم شده و امکان استفاده از آنها توسط دشمن  علیه نیروهای انقلاب نباشد… از مقر و کیوسک و کانکس  گرفته تا موتورسیکلت و خودرو و سایر امکانات. از دوربین های مراقبتی گرفته تا سایر امکانات چک  و کنترل.

خلاصه بحث سازماندهی در جبهه خلق

راهبرد ”قیام و براندازی” یعنی راهبردی که نیروهای قیامی بصورتی متشکل و با نظام جمعی و گروهی – از کوچکترین ترکیب  به تدریج تا ترکیب های بزرگتر و جمعی تر در ابعاد گسترده، با زبان قاطعیت و تهاجم، نیروها و ارگانهای حافظ حاکمیت را از دور خارج کنند.

 این ترکیب های کوچک در واقع مثل موتور کوچکی عمل میکنند که موتورهای بزرگتر را به حرکت و فعالیت در میادرند و اهمیت شان هم در همین است. یعنی توان این را دارند که تشکلهای بزرگتر را بوجود بیاورند. قدرت تهاجم و انهدام آنها هم از همین گروهی کار کردن آنها ناشی میشود و نه از نوع وسایلی که در تهاجمشان به کار میگیرند.

البته روشن است که وقتی حاکمیت با زبان گلوله و اعدام  صحبت میکند، با زبان دیگری جز قهر انقلابی  و جز با آتش نمی توان جوابش را داد اما آنچه مهمتر است،  شکل جمعی و ساز و کار گروهی است که تضمین میکند این قهر و آتش تا عملی شدن سرنگونی ادامه داشته باشد.

به این ترتیب وقتی صحبت از قیام  به عنوان  یک راهبرد میکنیم منظورمان نیرویی سازمانیافته و بعد شبکه ای گسترده از این نیروهای سازمانیافته است که توان حرکت و تهاجم هماهنگ را داشته باشند، در این صورت قدرت و توان فوق العاده ای را در برابر دشمن به صحنه میاورند.

جبهه خلق و جبهه ضدخلق

همیشه نظامهای ستمگر، تعداد نیروی سرکوبگری که برای کنترل توده های میلیونی مردم معترض و ناراضی به کار می‌گیرند به مراتب کمتر از تعداد  مردم است. به عنوان مثال مجموع نیروهای انتظامی و امنیتی از جمله نیروهای گارد شهربانی و گارد جاویدان در زمان شاه حتی با به کارگیری ارتش برای کنترل جمعیت حدود ۳۳ میلیونی آن زمان، به دویست هزار  هم نمی رسید.

 کما اینکه هم اکنون خامنه ای با  حداکثر نیم میلیون تعداد کل پرسنل نیروهای نظامی وانتظامی اش، ۸۵ میلیون را کنترل می‌کند. توانمندی نظامهای ستمگر به  قدرت سلاح و آتش آنها نیست، بلکه به این خاطر است که نیروی متمرکز سازمانیافته  تحت عنوان سپاه یا بسیج دارند. این تمرکز و سازمانیافتگی نیروهای نظامی به دشمن امکان میدهد که هرچند تعدادشان از تعداد مردم قیام  کننده و معترض در خیابانها به مراتب کمتر است ولی مردم را مورد حمله قرار دهند.

شما حتما صحنه های متعددی از قیام را دیده‌اید که نیروهای سرکوبگر در برابر تهاجم جوانان شورشگر قیام عقب نشینی کرده و پا به فرار میگذارند… و یا دیده‌اید که هر نفر از نیروی سرکوبگر که تک افتاده علیرغم داشتن سلاح ناچار از فرار شده چون توان آتش او وقتی است‌ که بصورت گروهی عمل کند. کما اینکه جوانان قیام هم اگر بتوانند، خودشان را بهم پیوسته کرده و سازمان بدهند، خواهند توانست قدرت یورش و تهاجمهای خودشان را حفظ کرده و به پیش بروند.

سازماندهی در جبهه خلق را چگونه شروع کنیم؟

از چه نقطه یا نقاطی باید شروع کنیم و چه قانونمندی‌ای را باید رعایت کرد تا نتیجه مورد نظر بدست بیاد؟

به این پرسشها در بخش های بعدی  « دانش انقلاب» پاسخ داده خواهد شد.

ما را درتوئیتر ایران آزادی دنبال کنید

ما را در تلگرام ایران آزادی دنبال کنید

خروج از نسخه موبایل