رئیسی اقتصاد را به شکلی که خودش فهم می‌کند جراحی می‌کند
زمانی حاکمی بود که علاقه زیادی به پرندگان داشت، یک روز غروب کلاغی آمد روی لبه پنجره نشست. حاکم با دیدن این کلاغ فریاد زد «چی! ممکن است پرنده‌ای هم به این شکل وجود داشته باشد؟ این چنین پرنده عجیبی اصلاً در قلمرو او وجود نداشت او کلاغی بود از سرزمینی بیگانه، درحال گذر.
در سفر، کلاغ درمانده و خسته روی لبه پنجره حاکم نشسته بود که استراحتی بکند. حاکم نگران شدکه مبادا این پرنده پرواز کند و برود. دستور داد که آن پرنده را بگیرند.
جراحی پرنده بیچاره بدست حاکم نادان
او بالهای این پرنده را چید و شبیه بالهای پرندگان سرزمین خودش آنها را تغییر شکل داد. منقار این پرنده خیلی بزرگ بود، حاکم داد نوک او را به اندازه بقیه پرندگان چیدند. تمام مدت پرنده ناله و گریه و دست و پا می‌زد و سعی در رها کردن خودش داشت. ولی حاکم اجازه نمی‌داد که او برود. حاکم می‌گفت، مهم نیست چه اتفاقی بیفتد. هر چقدر هم که سخت باشد، این پرنده باید به اندازه و شکل متناسبی درآید. این پرنده نمی‌داند که پرنده‌ها باید چه شکلی داشته باشند.
مثل اینکه او هرگز خودش را درآینه نگاه نکرده است. چه جور پرنده‌ای می‌تواند منقاری به این بزرگی و خطرناکی و بال‌هایی بد قواره به این شکل داشته باشد.
برای همین او داد که بالها و نوک کلاغ عجیب را بچینند و آن را به شکل یک پرنده متناسب و بی‌آزار درآوردند. آنوقت گفت، خوب پرنده عزیز حالا می‌توانی پروازکنی و بروی. ولی آن کلاغ دیگر قدرت پرواز نداشت و لرزان بلافاصله افتاد و مرد.
بیشتر بخوانید
گسترش بی‌سابقه اعتصاب و اعتراض بازاریان در تهران و شهرستان‌ها + فیلم
جراحی اقتصادی رئیسی و مرگ اقتصاد
جراحی به اصطلاح اقتصاد یا تغییر در روش اداره امور اقتصادی چیز عجیبی نیست ولی وقتی عجیب و مشکل ساز می‌شود که توسط یک نفر مانند رئیسی بی‌سواد بخواهد انجام شود.
رئیسی نیازی نمی‌بیند که به نادانی خود اعتراف کند که تا به حال اقتصاد به گوشش نخورده است بلکه برای نگه‌داشتن کرسی خود و ولایت خامنه ای تصمیم گرفته که اقتصاد را به شکلی در بیاورد که برای خودش قابل فهم باشد. نتیجه اینکار همانطور که از قبل هم قابل پیش‌بینی بود مرگ کامل اقتصاد کشور و فرورفتن جامعه در یک بحران اقتصادی شده است.
از آنجا که رئیسی اساسا با هرنوع علمی از جمله اقتصاد بیگانه است بنابراین تلاش او این است که موضوعی به اهمیت اقتصاد یک جامعه عظیم مانند ایران را با درک و فهمی که خودش از ۶ کلاس سواد خود دارد تنظیم کند.
راه چاره برای خروج از بن‌بست
از آنجا که هرگونه تلاشی برای تصحیح رئیسی و دارودسته‌اش آب در هاون کوبیدن است تنها راه چاره از بیخ کندن چادر حکومت این جماعت دزد و غارتگر است و این همان کاری است که این روزها مردم ایران به آن اقدام کرده‌اند. تقریبا تمامی اقشار جامعه یکصدا فریاد سرنگونی سر داده‌اند و برای حل ریشه‌ای بحران وارد خیابان‌ها شده‌اند.