اعتراض اصلاحطلبان و اصولگرایان علیه دولت رئیسی
با پایان یافتن سال ۱۴۰۱ و شروع سال ۱۴۰۲، اما آنچه که گویا پایانی بر آن متصور نیست تاختن و اعتراض اصلاحطلبان جراحی شده و البته بخش قابل توجهی از اصولگرایان حکومتی به دولت رئیسی میباشد.
شکی در این نبود که وقتی خامنهای دست به یکپایگی قدرت در حکومت خود میزند تمامی مشکلات و تضادهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و… در جناح او سرریز شده و این امر منجر به بروز اختلافات در جناح وی میشود و در این بستر اصلاحطلبان قلابی، یعنی جناح مغلوب حاکمیت نیز، زبانشان رو به جناح خامنهای باز میشود.
هر چند ماهیت این دعوا از سوی اصلاحطلبان، سهمخواهی و شراکت در قدرت به مانند سالیان گذشته است و در جبهه اصولگرایان نیز مصداقی عینی دارد و در آنجا نیز بحث سهمخواهی بیشتر از قدرت مطرح است، اما این سهمخواهی نمود خود را، در اختلافات فراجناحی و درون حکومتی بروز میدهد که دست آخر همه کاسهها و کوزهها بر سر جناح خامنهای و دولت منصوب وی، یعنی رئیسی میشکند.
در همین راستا و در ادامه حملات به دولت رئیسی از سوی اصلاحطلبان قلابی و نارضایتی بسیاری از چهرههای اصولگرای جناح خامنهای از رئیسی و کابینهاش، منتجبنیا از مهرههای سوختهی اصلاحطلبان در مصاحبهیی با رسانههای حکومتی اعلام کرد که دولت رئیسی در آستانه انتخابات شعارهای یکدست شدن قوای حاکمیتی را برای خود امتیازی برمیشمرد اما اکنون مشخص شده است که این موضوع بزرگترین عیب و اشکال برای یک نظام است که همه قوای حاکمیتی از یک جناح باشند و بقیه جناحها همگی به حاشیه رانده شوند.
اصولگرایان نیز تبدیل به منتقدان دولت رئیسی شدهاند
وی در ادامه اظهاراتش گفت در حال حاضر همه افراد و گروههای حاضر در جناح اصولگرا پشت دولت رئیسی نیستند و بسیاری از چهرههای اصولگرا منتقد رئیسی و کابینهاش هستند و چه بسا انتقادات تندی نیز به رئیسی و دولتش دارند… در بسیاری موارد، اشخاصی چون احمد توکلی، باهنر، ناطق نوری و… مخالف رئیسی و دولتش شدهاند… به دلیل اینکه به روشنی میبینند که بسیاری از تصمیماتی که گرفته میشود و سیاستگذاریهایی که در دولت انجام میشود غلط است… و آنها نیز حمایتشان را از این دولت برمیدارند.
این اظهارات منتجبنیا تنها به عرصه سیاسی و کلیت سیاستهای دولت رئیسی مربوط میشود. در زمینهی اقتصادی نیز وضعیت به همین منوال است و بسیارند افراد، اقتصاددانان و جریانهای از دو جناح غالب و مغلوب حکومت که سیاستهای اقتصادی (اگر بشود گفت سیاستی وجود دارد!) دولت رئیسی را زیر علامت سوال برده و بر آن میتازند.
مهدی پازوکی، یک اقتصاددان حکومتی در روز ۷ فروردین ۱۴۰۲ در مصاحبه با سایت «اقتصاد ۲۴» نیز نکات حائز اهمیتی را پیرامون سیاستهای اقتصادی رئیسی و دولتش رسانهیی کرده است.
پازوکی پرده تعارف را کنار زده و آشکارا اعلام کرده است که دولت رئیسی ۷ صفحه برنامه هم ندارد چه برسد به ۷ هزار صفحه (رئیسی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری حکومت ولایت فقیه ادعا کرده بود که برنامه ۷هزار صفحهیی برای اداره کشور دارد)… احمدینژادیها به اقتصاد ایران بازگشتهاند و جهالت اقتصادی بر نظام تصمیمگیری سایه افکنده است… (دولت) به تنها چیزی که نمیاندیشد منافع ملی است. [بادمجان نارسی به نام دولت رئیسی!]
پازوکی در این مصاحبه افزوده است که آنچه در حال حاضر در اقتصاد ایران رخ میدهد حاصل خطاهای مکرر تیم اقتصادی دولت است و اگر این روند تغییر نکند سال جاری میتواند حتی شرایط را برای شهروندان و دولت سختتر کند.
وی در ادامه اعلام داشته است که در بودجه سال ۱۴۰۲ هم هنوز استراتژی اقتصادی دولت مشخص نیست… در زمینه سیاست اقتصادی و سیاست در حوزه بینالمللی این دولت همه چیز نامشخص است… تا امروز سیاست داخلی این دولت و استراتژی توسعهاش روشن نیست… با شرایط این گونه «هویت داخلی» فشل و تخصیص منابعش غیر بهینه میشود…
«جمهوری اسلامی» حکومت گروهی و قبیلهیی!
وی در ادامه اظهاراتش ضمن اشاره به باند بازی و سیستم انتصابی در انتخابات حکومت ولایت فقیه افزوده است در «جمهوری اسلامی» انتخاباتش بر اساس گروهی و قبیلهیی است و بر اساس استعداد و دانش و توانایی نیست! مدیران اقتصادی دولت کنونی، از ضعیفترین مدیران ۴۰ سال گذشتهاند… در دولت سیزدهم عقبگرد زیادی داشتهایم… در ایران بینشهای قبیلهیی و قومی حاکم است… افراد چاپلوس و حلقه به گوش امروز در رأس کارها هستند…
دانشگاه امام صادق و کسانی که از آنجا وارد بازار کار میشوند هیچ تجربهیی ندارند یعنی از پشت میز و صندلی دانشگاه آمده و وزیر اقتصاد و یا معاون وزیر و مدیر کل شدهاند… ۵۰ درصد آنها مبانی فقه اسلامی میخوانند که هیچ ربطی به اداره امور جامعه ندارد…
پازوکی در ادامه حملاتش به رئیسی و کابینهاش افزود امروز از احمدینژادیها به جز چند نفر که پرونده دارند… همه امروز با پستهای بالاتر به قدرت برگشتهاند… همان گروهی که اقتصاد ایران را ویران کرد، حالا عوامل آن در نظام مدیریتی کشور قدرت دارند… امروز هم با قدرت بیشتر به صحنه برگشتهاند… اینها همانهایی هستند که میگفتند که تحریمها کاغذپاره است… امروز هم این افراد به تنها چیزی که توجه ندارند منافع ملی است…
در درون خود دولت نیز اختلاف وجود دارد و به نظر میرسد حلقه اقتصادی دولت هم، در درون خود و هم با مجلس به مشکل برخورده است… در کشور شاهد باندبازی و قبیلهیی کارکردن هستیم و حتی در انتصاب مدیران تخصصی نیز باندبازی وجود دارد…
با این توصیفات از رئیسی و کابینهی «جوان و حزباللهیاش»، از جانب مهرهها و رسانههای مختلف از جناح غالب و مغلوب حکومت به نظر میرسد که این روزها جنازهی دولت رئيسی بر روی دستان خامنهای سنگینی میکند.