جنایت جنگی حاکمیت آخوندی در شیراز
روز یکشنبه ۱۱آذر یکی از کارکنان درمانگاه دنا در صدرا طی گزارشی از جنایات حاکمیت آخوندی در سه روز اول قیام گفت: در صدرا (شمال غربی شیراز) جنایت جنگی رخ داده است.
در سه روز درگیری های صدرا تعداد زیادی متاسفانه از همشهریهای من به خاک و خون کشیده شدند و با چشمانم ظلم و ناجوانمردیهایی را در این مدت دیدم…
از ظهر ۲۵ آبان پشت سر هم کشته و زخمی به درمانگاه می آوردند، در همان ساعت اول ۳ کشته و ۱۴ زخمی داشتیم، عصر ۲۵ آبان چند مامور امنیتی به درمانگاه آمدند و گفتند کلیه بیمارانی که از قبل در درمانگاه بودند را ترخیص کنیم به جز زخمیهای اعتراضات، در واقع درمانگاه را گروگان گرفته بودند، بعد چند ماشین ون و پژو که پر از بسیجی بود هم وارد درمانگاه شدند و گوشیهای کلیه پرسنل را گرفتند، حتی اجازه نمیدادند به زخمیها درست رسیدگی کنیم.
در حالی که زخمیها تیر خورده بودند در همان وضع در حال بازجویی از زخمیها بودند، هر چه گذشت تعداد کشتهها و زخمیهای بیشتر میآمد، به صراحت بگویم ۹۰ درصد زخمیها را با موتور به درمانگاه آوردند، بقیه هم با ماشین شخصی یک نفر را هم با اورژانس نیاوردند، کلیه کشتهها و زخمیها را خود مردم آوردند و متاسفانه در درمانگاه اکثر کسانی که حامل زخمیها و کشتهها و همراهشان بودند، به محض این که پایشان به درمانگاه میرسید دستگیر میشدند، تعداد کمی موفق شدند فرار کنند و دستگیر شدگان رو با شوکر و کتک زدن به زور سوار ون میکردند و به مکان نامعلومی انتقال میدادند، بدون شک در صدرا بود که زود با همان ون دوباره به درمانگاه برمیگشتند.
همین طور که کشته شدگان و زخمیها را گروگان گرفته بودند، کلیه پرسنل را هم گروگان گرفته بودند و دائما در حال تهدید با اسلحه بودند، مختصر بگویم تا ساعت ۱۱ شب ۲۷ آبان که آخرین کشته و زخمیها را آوردند، ۲۹ کشته در این ۳ روز داشتیم که اکثر تیرها به ناحیه سر و گردن و بطور کل بالاتنه خورده بود و قبل از رسیدن به درمانگاه فوت کرده بودند، زخمیها تعدادشان بی نهایت بود، کلیه زخمیها در راهرو روی زمین خشک و روی کاشی سرد خوابیده بودند. ۴ نفر هم از بین زخمیها کشته شدند، متاسفانه سردخانه نداشتیم، اطلاعاتیها اجساد را در چندین نوبت با یک نیسان آبی متعلق به شرکت دایتی که آرم بستنی روی یخچالش بود، انتقال دادند.
بدون هیچ حرمتی برای کشته شدگان همه رو روی هم می انداختند، با مسخره کردن و فحش دادن.
نتوانستم به خاطر حضور مستمر نیروهای اطلاعاتی آمار دقیقی از زخمیها بدست بیاورم میتوانم بگویم بین ۱۵۰ تا ۱۶۰ نفر و شاید بیشتر، در واقع درمانگاه مکانی شده بود برای به دام انداختن معترضین و زخمیها و گروگان گیری کشته شدگان و همه پرسنل درمانگاه، هیچ رحمی نداشتند، هرکس میخواست با آنها حرف بزند، به شدت با او برخورد میکردند، در تماسی که بعدا با همکارانم در درمانگاه علی ابن ابیطالب داشتم، آنجا هم همین شرایط حاکم بوده و آنجا هم کلی متاسفانه کشته و زخمی داشتند.