حسینعلی نیری، مشاور عالی رئیس قوه قضائیه کیست؟
غلامحسین اژهای رئیس قوه قضائیهی خامنهای، حسینعلی نیری، رئیس پیشین «دادگاه انتظامی قضات» را به عنوان مشاور عالی رئیس قوه قضائیه منصوب کرد؛ حسینعلی نیری کیست؟
شاید در نگاه اول چنین به نظر برسد که وی نیازی به معرفی ندارد و رزومه و کارنامه وی در سپهر سیاسی ایران برای همگان روشن است، اما به یک معنا میتوان گفت چنین نیست.
حسینعلی نیری در نوجوانی و در حوزه علیمه قم از شاگردان نزدیک محمدی گیلانی از دیگر آمران و عاملان اعدامها و جنایات علیه معترضان سیاسی در دهه شصت، بوده است.
این رابطه حسینعلی نیری را در معرض آشنایی با خمینی قرار میدهد و پس از سالهای ابتدایی بعد از انقلاب سال ۵۷، به عبارت دقیقتر در سال ۱۳۶۲، حسینعلی نیری در سن ۲۶ سالگی از سوی خمینی به عنوان «قاضی شرع» در زندان اوین منصوب میشود.
نیری این منصب را حفظ کرد تا در سال ۱۳۶۷ در کنار افرادی چون ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور کنونی ولایت فقیه و معاون دادستان وقت تهران در آن زمان، مرتضی اشراقی، دادستان وقت تهران، مصطفی پورمحمدی، نماینده وقت وزارت اطلاعات، در قالب هیئت مرگ به قتل عام زندانیان سیاسی بر سر موضع در زندانهای ایران پرداخت.
حسینعلی نیری اولین کسی است که در فتوای خمینی در جریان قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان سال ۶۷ از او نام برده شده است.
نام حسینعلی نیری اولین نام در فتوای خمینی
خمینی در حکم فتوای خود در سال ۶۷ نوشته بود «…کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رأی اکثریت آقایان حجت الاسلام حسینعلی نیری دامت افاضاته (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نمایندهای از وزارت اطلاعات میباشد…»
منتظری جانشین وقت خمینی که بعدها به دلیل اعتراضش به قتل عام سال ۶۷ و اعدامهای جمعی اعضاء و هواداران سازمان مجاهدین خلق، از قائم مقامی خمینی عزل شد، در خاطراتش مینویسد: «اول محرم شد، من آقای نیری که قاضی شرع اوین و آقای اشراقی که دادستان بود و آقای رئیسی معاون دادستان و آقای پورمحمدی که نماینده وزارت اطلاعات بود را خواستم و گفتم الآن محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگه دارید، آقای نیری گفت ما تا الآن ۷۵۰ نفر را در تهران اعدام کردهایم، دویست نفر را هم به عنوان سر موضع از بقیه جدا کردهایم کلک اینها را هم بکنیم…»
همدستی دو جلاد؛ ابراهیم رئیسی و حسینعلی نیری
در اثبات کارنامه شوم نیری به همراه همکارش ابراهیم رئیسی، همین بس که خمینی که این دو را در جریان قتل عام مجاهدین خلق در تابستان ۶۷ آزموده بود چندی بعد در ۲۳ دی ۱۳۶۷، طی حکمی خطاب به این دو نفر پیرامون برخی «مشکلات قضایی» در دو شهر درود و سیرجان نوشت «از آنجا که مقامات بالای قضایی کشور هیچ گونه حساسیتی در مورد مسائل تکاندهندهی فوق ندارند به حجتالاسلام آقایان نیری و رئیسی، مأموریت داده میشود که طبق آنچه تشخیص میدهند، در چهارچوب اسلام عزیز، در موارد مذکور اقدام نمایند.»
در حکم دیگری خمینی بار دیگر سند جانی و قاتل بودن نیری و رئیسی را در اول بهمن ۶۷ و خطاب به «شورای عالی قضایی» این چنین مهر کرد «کلیه پروندههایی که تاکنون در آن شورا با کمال تعجب راکد مانده است، و اجرای حکم خدا تأخیر افتاده است در اختیار حجت الاسلام آقایان: نیری و رئیسی قرار دهید، تا هر چه زودتر حکم خدا را اجرا نمایند، که درنگ جایز نیست».
نیری در سمت معاون «دیوان عالی کشور» به مدت بیش از ۲ دهه
نیری پس از تابستان سیاه سال ۱۳۶۷ و مرگ خمینی و در سال ۶۸، از سوی محمد یزدی، به سمت معاون «دیوان عالی کشور» منصوب شد و بیش از ۲۰ سال نیز در این سمت مشغول صدور احکام اعدام برای مخالفان حکومت ولایت فقیه بود.
حال ۳۴ سال پس از آن روزهای شوم و سیاه تابستان ۶۷ که بنا بر گفته غلامرضا مکعیان معروف به رضا ملک، از معاونان وقت وزارت اطلاعات ملایان، ۳۳۷۰۰ نفر از زندانیان سیاسی، که عمدتا از اعضاء و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران بودند توسط هیئت مرگ به جوخههای اعدام سپرده شدند، نوبت به آن رسیده است که پس از آنکه رئیسی سکان ریاست جمهوری را در حکومت خامنهای به دست گرفت، نیری نیز به پاداش! جنایات و خدماتش به حکومت ولایت فقیه، به منصب مشاور عالی رئیس قوهی قضائیهی خامنهای برگزیده شود.
وی در مصاحبهیی با خبرگزاری میزان متعلق به قوه قضائیهی خامنهای در تیر ماه سال جاری با اشاره به وقایع دههی ۶۰ اعلام کرد آن برهه شرایط ویژهیی بود که اگر قاطعیت خمینی نبود اصلا نظام نمیماند، روزی ۶۰-۵۰ ترور در تهران و شهرهای دیگر اتفاق میافتاد… [اعتراف نیری حاکم شرع هیئت مرگ به قتل عام ۶۷]
با انتصاب نیری به عنوان یکی دیگر از اعضای ۴ نفرهی هیئت مرگ به نظر میرسد خامنهای که این روزها حکومتش را در حال احتضار میبیند چاره را در آن دیده است تا آمران و عاملان بزرگترین قتل عام تاریخ معاصر ایران را در کنار هم به کار گیرد تا شاید بتواند از سرنگونی محتوم حکومتش جلوگیری کند.