انقلاب ضد سلطنتی ۵۷ و پیامدهای آن
انقلاب ۱۳۵۷ یکی از مهمترین رویدادهای اواخر قرن بیستم بود.
سرنگونی شاه که دست نشانده غرب بود و ظهور یک حکومت مذهبی نه تنها ایران را تغییر داد، بلکه توازن و تعادل قوا در خاورمیانه را به طرز چشمگیری تغییر داد و چالشهایی جدی برای نظم ژئوپلیتیک جهانی ایجاد کرد. چالشهایی که تا امروز هم ادامه دارد.
این انقلاب چهره قدیمی منطقه را برای همیشه تغییر داد و دولتهای آمریکا و اروپا را با چالشهای جدی مواجه کرد.
چالشهایی که در طی این سالیان به آنها اجازه نداده که یک سیاست منسجم در قبال دیکتاتوری دینی که جایگزین دیکتاتوری شاه شده است اتخاذ کنند.
پس از گذشت ۴۳ سال از دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران، کشورهای غربی در دو سوی اقیانوس اطلس رویکردهای متفاوتی را در قبال کشوری با اهمیت استراتژیک و مملو از تنشهای قومی، مذهبی و سیاسی، اتخاذ و اجرا کردهاند.
این سیاستها، گاه نزدیک به هم بوده و گاه تفاوت های فاحشی با هم داشتهاند.
حکومت آخوندها با دیدن اين سردرگمي و ترديد در ميان كشورهاي غربي، دست به اقدامات شرارت باری چه در ايران و چه در خارج از ایران زده است و غرب را در یک بازي بي پايان حدس و اميد نگه داشتهاند.
افشای فریبها و دروغ های حکومت
در اواخر تابستان سال ۱۳۸۱، گروهی از ناراضیان ایرانی در یک کنفرانس مطبوعاتی در پایتخت آمریکا اطلاعیه حیرت آوری را بیرون دادند.
علیرضا جعفرزاده، نماینده شورای ملی مقاومت ایران، در یک کنفرانس مطبوعاتی فاش کرد که حکومت ایران یک برنامه مخفی هستهای دارد و در حال ساختن دو تأسیسات هستهای در مرکز ایران است که قادر به تولید رادیو اکتیو برای ساخت بمب اتم میباشند.
علیرغم سؤالاتی که در مورد منابع اطلاعاتی وجود داشت، صحت این ادعای جعفرزاده مبنی بر اینکه آخوندها برنامه هستهای پنهانی را دنبال میکنند بزودی ثابت شد.
این تاسیسات مخفی، یکی تاسیسات غنیسازی اورانیوم در نطنز و دیگری تاسیسات آب سنگین در اراک بودند که بعداً توسط یک گروه نظارتی سازمان ملل تأیید شد.
رژیم آخوندها برای سفیدکاری دست به دامان مجموعهای از فریبها و دروغها برای پنهان کردن مقاصد هستهای واقعی خود شد.
یکی از آنها این بود که برنامه غنی سازی اورانیوم آنها فقط برای تولید انرژی هستهای صلح آمیز است. ولی برای چه یک برنامه صلح آمیز را مخفیانه دنبال میکردند توضیحی نداشتند.
پس از تأخیر طولانی که همراه با پیشرفتهای بیشتر فعالیتهای هستهای آخوندها بود، جامعه بینالمللی به این افشاگری واکنش نشان داد و همراه با محکومیت این فعالیتها برای مهار برنامه اتمی آخوندها اقدام به مذاکره با حکومت ایران کرد که یکی از ناقضان مهم حقوق بشر در جهان و از دولتهای اصلی حامی تروریسم شناخته میشد.
در این مذاکرات اروپا نقش رهبری دیپلماتیک را در سلسله مذاکرات بسیار کند طی چند سال بعد از آن تاریخ را به عهده گرفت که البته نتیجهای جز جسورتر کردن آخوندها برای هرچه پیشرفتهتر کردن فناوری هستهای خود نداشت بطوریکه در این مدت آنها از سانترفیوژهای اولیه به تولید سانترفیوژهای پیشرفته IR6 و IR9 دست یافتند.
به این خاطر که دولتهای غربی به این باور شکست خورده معتقد بودند که میتوانند رفتار رژیم آخوندها را با دادن امتیازات و یا تعیین اولتیماتوم های پوچ تغییر دهند.
آمدن رئیسی بعنوان رئیس جمهور منصوب شده خامنه ای
حدود یک سال پیش، ابراهیم رئیسی بدون برگزاری یک انتخابات واقعا آزاد و در حالیکه اکثریت مردم ایران انتخابات را تحریم کرده بودند به فرمان خامنه ای به عنوان رئیس جمهور جدید منصوب و جایگزین حسن روحانی شد.
رییسی که بخاطر نقض فاحش حقوق بشر و به اتهام شرکت در قتل عام ۳۰۰۰۰ زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۷تحت تحریمهای آمریکا قرار دارد در همین مدت کوتاه یکساله بیکفایتی خود را کاملا نشان داده است.
وی با افزایش مالیاتها، تعرفهها، تحمیل حق اشتراک بر بسیاری از خدمات، مجوزهای ساختمانی، و افزایش قیمت کالاها… به دنبال راهی برای جبران کسری بودجه دولت که بر اثر تحریمهای آمریکا بالغ بر ۵۰٪ بودجه تعیین شده (حدود ۵۰۰ هزار میلیارد تومان) است و همچنین تامین هزینههای سنگین گروههای نیابتی خود در منطقه مانند حزب الله لبنان، حماس در فلسطین، حوثی های یمن و چندین گروه دیگر در عراق و سوریه و همچنین نیروهای امنیتی وحشی خود در داخل بوده است. اما افزایش شدید قیمت برخی اجناس ضروری مانند نان، بیشتر حکایت از ناتوانی او در اداره مملکت است.
حلقههای فاسدی در راس حکومت قرار دارند که شامل خود خامنهای، وزرا و مسئولان بیکفایت، فرماندهان سپاه پاسداران هستند همه باعث شدهاند که سطح بیسابقهای از فقر، ظلم و بیعدالتی اجتماعی در ایران حاکم شود.
این فساد گسترده همراه با فقر بیسابقه صبر مردم را به انتها رسانده که نتیجه آن در ماههای اخیر به صورت مجموعه ای از اعتراضات و تظاهرات ضد حکومتی در سراسر کشور دیده شده است.
تغییر حکومت خواست مردم ایران
یکی از این موارد اعتراضات سراسری و خشم عمومی در ماه گذشته به دلیل تصمیم دولت مبنی بر حذف یارانه برای مواد غذایی ضروری بود.
این تصمیم رییسی شامل افزایش قیمت تقریباً ۴۰۰ درصدی روغن پخت و پز و همینطور افزایش وحشتناک قیمت مرغ، تخم مرغ، لبنیات، برنج، نان و ماکارونی بود.
این تظاهرات که شروع آن در استان خوزستان بود از آن زمان به اکثر استانهای دیگر سرایت کرده است.
همچنین اعتراضات ضد دولتی پس از فرو ریختن ساختمان ۱۰ طبقه متروپل در آبادان که بیش از ۴۰ کشته و ده ها زخمی برجای گذاشت بصورت حادتری ادامه یافت.
زیرا این فاجعه نتیجه مستقیم فساد گسترده خویشاوندی بود که به ساخت غیراستاندارد این ساختمان منجر شده بود.
این روزها روزی نیست که شاهد تظاهرات، تجمعات و اعتصابات متعدد اقشار مختلف جامعه نباشیم. مردم ناراضی از حکومت آخوندها، در این تجمعات اعتراضی که در خیابانهای بسیاری از شهرها برگزار میشود خواستار تغییر رژیم هستند.
در میان شعارهایی که سر میدهند شعار “مرگ بر خامنه ای”، “مرگ بر رئیسی”، “آخوند برو گم شو” در همه این تجمعات بلند و واضح شنیده میشود.
اما از طرف دیگر نیروهای بدنام انتظامی و سپاه پاسداران برای سرکوب این اعتراضات مسالمت آمیز بصورت مسلحانه وارد شده و با گاز اشک آور و گلوله های ساچمه ای و جنگی به مقابله با اعتراض کنندگان بر میخیزند.
پیامی که در تمام این اعتراضات و تظاهراتها شنیده میشود، واضح و روشن است.
مردم آماده پرداخت قیمت برای تغییر رژیم هستند. این آمادگی بیشتر از هر زمان دیگر در چهار دهه گذشته دیده میشود.
اما سیاستگذاران غربی بجای دیدن این واقعیت و حمایت از مردم در یک دوراهی و توهم کاذب گرفتار هستند و معتقدند که تنها گزینه آنها مذاکره با حکومت فعلی ایران است و هر گونه تغییری در حکومت منجر به هرج و مرج خواهد شد.
اما از قیامهای چهار سال و نیم گذشته مردم علیه دیکتاتوری آخوندها درس روشنی باید گرفت: زمان حکومت آخوندها به سر رسیده و مردم ایران کاملا آمادهاند تا به هر قیمتی این رژیم را سرنگون کنند.
اتحادیه اروپا و آمریکا بجای ادامه سیاست مماشات باید برای دستیابی به این هدف یعنی آزادی و دموکراسی در ایران یک موضع قاطع بر علیه آخوندها بگیرند و از خواست مردم ایران و مقاومت مشروع آنها حمایت کنند.
مایک پنس در اشرف۳؛ ما فریب دروغی بنام دیکتاتوری سلطنت را نمیخوریم!
این یک سیاست ضروری نه تنها برای ایران بلکه برای برقراری ثبات در کل منطقه و صلح در جهان است.
حمایت اخیر شخصیتهایی مهمی مانند مایک پنس معاون رییس جمهور سابق از این خواسته مردم ایران و مقاومت مشروع آن را شاید بتوان چرخشی در سیاستهای آمریکا در این رابطه ارزیابی کرد.
سیروس یعقوبی