روزنامه شرق: «توده سازی با این چهرهها و جریانهای سیاسی احیا نخواهد شد».
حکومت ولایت فقیه در واقع از سال ۵۹ و ۶۰ تمام مشروعیت مردمی خود را از دست داده و حکومتی نامشروع و دیکتاتوری دینی برقرار کرده است. تمام روزنههای دموکراسی و آزادی از همان روزهای اول بسته شده و دیگر امید به حکومتی مردمی کاملاً از بین رفت.
علیرغم این در سالهای گذشته جماعتی به اسم اصلاحطلب تلاش میکردند با شعارهای عوامفریبانه فضایی ایجاد کنند که گويی قصد ایجاد تغییرات در حاکمیت دارند و به این طریق برای خود حمایت مردمی جمع کنند و امروز سفرهای استانی رئیسی هم به همین منظور به وعدههای پوشالی برگزار میشود ولی از نظر مردم این مانورها دیگر رنگی ندارد و این موضوعی است که سرمقاله روزنامه شرق به آن پرداخته است.
تیتر سرمقاله شرق «رئیسی و پروژه تودهسازی»
روزنامه شرق در سرمقاله خود به تلاش رئیسی برای جلب حمایت تودهای و به مشکلات و بحران مشروعیت دولت رئیسی پرداخته است.
نویسنده مقاله در ابتدا تصریح میکند: «تودهسازی در جامعه کنونی ایران بسیار دشوار و پیچیده است. خاصه با این چهرهها و جریانهای سیاسی موجود».
در ادامه مطلب توضیحاتی به این مضمون در مورد انتخابات اخیر ریاست جمهوری میدهد که شورای نگهبان علیرغم هشدار سیاسیون به عدم مشارکت مردم در انتخابات، برای دوری از قطبیسازی به هیچ پند و اندرزی گوش نداد و یک مجلس یکدست را شکل داد. اینک که پرده فرو افتاده با اطمینان میتوان گفت که مجلس یازدهم پیش درآمد انتخابات دور سیزدهم ریاست جمهوری بوده است.
منظور از «توده سازی» و جلب حمایت مردمی چیست؟
در نقطه دیگری از مقاله میخوانیم، هر رئیس جمهوری تمایل دارد در رقابتی نفسگیر پیروز میدان باشد که این به معنی وجود پشتیبانی مردمی برای اوست اما در انتخابات سیزدهم با چهرهها و جریانهای موجود این خواسته خیلی دور از انتظار بود.
در ادامه نویسنده تلویحاً میگوید که در دورههای قبلی اصلاحطلبان با استفاده از کلمات و شعارهایی با معانی مبهم و کلی توانستند یک فضای موهوم ایجاد کنند شعارهایی مثل دموکراسی، برابری، آزادی و … معمولاً هر چه این شعارها و کلمات مبهمتر باشند کارایی تبلیغاتی بیشتری دارند. اصلاحطلبان در واقع تلاش کردند که تصاویری از جامعهای نو را در اذهان مردم خلق کنند و با همین کلمات توانستند کمی فضای مشارکت ایجاد کنند.
در دوران احمدینژاد هم او با تاکید بر کلمه عدالت تلاش به تودهسازی و جلب حمایت مردمی کرد. اما امروز این کلمات از شدت تکرار و استعمال به اصواتی بیهوده بدل شدهاند و دیگر مردم گوششان از این کلمات پرشده و در عمل آنها را تجربه کردهاند. در جامعه ما اینک توان تودهسازان از بین رفته است و نمیشود با بکار بردن یکسری کلمات، تودهها را تهییج کرد و حمایت کسب کرد.
در پایان مقاله نکته مهمی که تأکید میشود این است که دولت سیزدهم برخاسته از تودهها نیست و این حقیقت ناخوشایندی است و ابراهیم رئیسی باید با این واقعیت روبرو شود که او از حمایت مردمی برخوردار نیست. اما اطرافیان او تلاش دارند که خلاف اینرا نشان بدهند و سفرهای استانی رئیسی هم در همین راستاست.
این سفرها شاید در نگاه اول تأثیر مثبتی داشته باشد ولی طبق معمول وقتی نتیجه مادی نداشته باشد بسرعت تأثیر معکوس خواهد داشت و از آنجا که مردم تجربه همه دولتهای قبلی و وعدههایی که دادهاند ولی عملی نشد را دارند بنابراین هرنوع پروژه تودهسازی از سوی رئیسی و حامیانش محکوم به شکست است.

بیشتر بخوانید: آماج سهمگین خشم جامعه
خامنه ای با آماج سهمگین خشم جامعه داغدار ایران چه خواهد کرد؟
در لفافه کلمات این مقاله چه چیزی پنهان است
آنچه که مقاله بطور واضح و روشن به آن اشاره نمیکند و تلاش میکند در لفافه بیان کند ترس و وحشتی است که این روزها تقریباً همه جناحها نسبت به آن هشدار میدهند. ترس از لبریز شدن کاسه صبر مردم و قیامی بنیان کن که دودمان حکومت را برچیند.
نکتهای که احمدینژاد به صراحت اعلام کرد و گفت؛ سیلی سهمگین در راه است. رئیسی تلاش میکند خود را مطمئن و محکم نشان دهد ولی میتوان انعکاس ترس از قیام مردمی را در هشدارها و پندها و نصایح اطرافیانش دید. نکته قابل توجه این است که مانورهای عوامفریبانه دیگر تأثیری ندارد چون این حکومت در انتهای مسیر ترفندها و وعدههای فریبکارانه است نه در شروع آن.
همان چیزیکه خامنه ای شخصاً با عنوان بیاعتمادی مردم عنوان کرد و حالا دولت رئیسی با کابینهای یکدست از افرادی با سابقههای سرکوب و اختلاس با این فضای انفجاری جامعه مواجه است و هر وعدهای که برای خرید زمان و تمدید بقای حکومت میدهد تأثیر معکوس داشته و بنزینی بر آتش نارضایتی مردم ایران است.