از: دکتر خلیل خانی
دامداری همراه باکشاورزی از دیر باز بخش مهمی ازفعالیتهای اقتصادی و دادوستد ایرانیان بوده است. بواقع اقتصاد شبانی به عنوان زیرمجموعهای ازاقتصاد کلان کشور عامل اشتغالزایی و تولید درآمد برای افرادی که دراین بخش فعالیت میکردهاند بوده است. بنابراین بررسی اجمالی این شاخه ازفعالیت اقتصادی بسیارحائزاهمیت است.
اساسا دامداری همیشه درطول تاریخ سهم عمدهای در تامین غذای مورد نیاز بشر داشته که میتوان به تولید محصولات لبنی، گوشت، پشم، چرم وغیره….اشاره کرد.
علاوه براین، استفاده ازضایعات حیوانی به عنوان کود درکشاورزی مورد توّجه بوده که باعث حاصلخیزی وافزایش تولید در مزارع میشده است.
گوسفندداری بدلیل شرایط محیطی مناسب، وجود مراتع گسترده وموقعیتهای دیگر درایران، شرایطی راحت تر و نرخ بازدهای بالاتری نسبت به سایر احشام داشته است. به همین دلیل، بیشتر مدنظر دامدارن در این بخش ازفعالیت اقتصادی بوده است.
دامداریودامپروری دارای قدمت زیادی در بین جوامع بشریست که سبب تامین برخی از مهمترین نیازهای انسانها از قرنهای بسیار دور تا کنون بوده است. دامپروری و دامداری شاخهای از حوزه کشاورزی است که با اهلی کردن و پرورش حیواناتی نظیر اسب، گوسفند، گاو، گاومیش و بز سر و کار دارد.
بیشتر از همین نویسنده بخوانید
ریزگردها: ثمره غارت محیط زیست ایران توسط حاکمیت آخوندی (قسمت آخر)
تاریخچه دامداری به ۱۱ هزارسال پیش بر میگردد!
تاریخچه دامداری ودامپروری براساس منابع و شواهد بدست آمده در ایران به حدود ۱۱ هزار سال پیش از میلاد مسیح باز میگردد. اهلی کردن حیوانات توسط انسان، اولین بار بوسیله افرد ساکن در تمدّنهای آسیایغربی و بینالنهرین اتّفاق افتاده و اساساً مفهوم حیوانات اهلی در جامعه بشری قدمتی حدود ۳۲هزار ساله دارد.
اولین حیوانی که بر اساس مدارک موجود اهلی شده، سگ بوده است. این موضوع مربوط به دوره چهارم زمین شناسی در دوره پلیستوسن بوده است که، بازه ای بین ۲/۵ میلیون سال تا ۱۰هزار سال پیش را شامل میشود.
بعد از آن، گوسفند دومین حیوانی بوده که اهلی کردهاند. اینکه، چطور و چگونه انسان موفق به اهلی کردن حیوانات شده بطورقطع و وضوح معلوم نیست.
امّا، تحقیقات نشان میدهد که انسان شکارچی به واسطه نگهداری از حیوانات اهلی شکار را کنار گذاشته و به دامداری ودامپروری روی آورده است.
این موضوع، پایه تغییر و تفاوت در انتخاب شیوه زندگی انسانها بوده است. چون، اگر کشاورزی را انتخاب میکرد باید در یک مکان، با در نظر گرفتن تمام خطرات و فرصتها، ساکن میشد و به کشت و زرع میپرداخت.
امّا، اگر پرورش دام و نگهداری از حیواناتی که اهلی شده بودند را انتخاب میکرد باید برای تأمین خوراک آنها مدام از جایی به جای دیگر کوچ میکرد و به دنبال مراتع و دشتهای سرسبز میگشت. بدین شکل، به مرور زمان سیستم شبانی عشایری و دامپروری شکل گرفته است.
اهمیت موضوع
اهمیت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دامداری به دلایلی از قبیل منبع درآمد اقشار مختلف جامعه، افزایش باروری خاک، تولید محصولات دامی نظیرشیر، گوشت، پشم و …برای خانوار روستایی و عشایری بسیار مهّم است و همواره مورد توّجه این بخش از جامعه بوده است. دامداری به عنوان اصلی ترین سرمایه خانوادهها در این مناطق محسوب میشود که میتوانند از طریق این قبیل فعالیتها، درآمد نسبتا خوبی را بدست آورند.
تاریخچه این شغل همآنگونه که اشاره شد به حدود ۱۰۰۰۰ سال پیش و دوران نوسنگی بر میگردد. امّا، به احتمال زیاد این صنعت خیلی زودتر از این زمان به وجود آمده است. انسان بر طبق گمانهزنیهایی ۱.۵ میلیون سال پیش، از آتش برای پختن غذا استفاده کرده است. به همین دلیل، برخی محققین معتقدند که زمان شروع صنعت دامداری و دامپروری بیش از ۱۰۰۰۰ سال میباشد .
اندکی بعد از این زمان، شواهدی مبتنی بر کشف استخوان های حیوانات اهلی از مکانهای شکلگیری جوامع بشری بدست آمده است که زمان حدودی اهلی کردن حیوانات را مشخص میکند.
در این اماکن یا سکونتگاههای بشری، استخوان هایی در چاله های مربوط به جایگاههای پخت وپز باستانی کشف شدهاندکه مبین فعالیتهای دامداریودامپروریست. این تاریخ به صورت دقیق هنوز مشخص نشده است. امّا، آن چیزی که مسلم است اینستکه بز و گوسفند در حدود ۸۰۰۰ سال پیش از میلاد در سراسر قاره آسیا اهلی شده است.
براساس تحقیقات انجام گرفته، گوسفند و بز جزو دومین گروه اهلی شده از حیوانات برای بهرهبرداری بعد از سگ بوده است که در رفاه زندگی بشر موثر بودهاند. باستان شناسان شواهدی دال بردامداریودامپروری گسترده در سکونتگاههای اولیه مردمان دربین النهرین، ۵۴۰۰ سال پیش از میلاد یافتهاند مبنی بر اینکه از حیوانات اهلی شده بطور موثر در شخم زدن و حمل بار و… و یا به عنوان حیوانات خانگی برای تأمین مواد غذایی، بسیار مورد استفاده قرار میگرفته است.
تاریخچه رام کردن حیوانات!
بررسی های تاریخی نشان میدهد که اهلی کردن دام هایی مانند گاو، گوسفند و بز بی شک تحوّلی مهم در تاریخ زندگی انسانها بوده است.
این اتفاق توانست انسان را در مناطق مناسب از نظر کشاورزی و دامپروری ساکن کند و درنتیجه، به سبب آن مراحل، پایههای تمدّنهای شهری پیریزی شد.
مورخین هدف از اهلی کردن حیوانات توسط انسان را، استفاده از شیر، گوشت و دیگر محصولات دامی دانستهاند. آنها معتقدند که شیر اولین محصول بدست آمده از نگهداری دام بوده که وارد زنجیره غذایی بشر شده است. امروزه نیز شاهد هستیم که شیر جایگاه ویژهای را در سبد غذایی انسانها داراست.
باین ترتیب، نگهداری و پرورش گوسفند در ایران به عنوان یکی از پایگاههای اصلی تمدّن و تکامل جامعه بشری سابقه طولانی دارد. همچنین، این طور میتوان استنباط کرد که در گذشته ازاین منطقه، نژاد گوسفندان ایرانی به نقاط مختلفی از جهان برده شدهاند. تحقیقات صورت گرفته دراین زمینه، نشاندهنده رونق بسیار رایج سبک زندگی سنتی دامپروری عشایری، کشت وکار، داد و ستدهای شبانی و زراعتی در ایران بوده است.
دراین زمینه ازفعالیتهای دادوستد، مطمئناً بهرهوری بهینه وشناخت نژادهای برتر گوسفندان ایرانی بایستی ازاهمیت ویژه ای برخورداربوده باشد.
تنوع نژادهای گوسفندان ایرانی زیاد است وهرکدام خصوصیات و ویژگی هایی داشته اندکه بسته به نوع ومقصودازبهره وری؛ گوشتی، شیری، پشمی وبره آوری موردتوّجه وارزیابی قرارمیگرفته است. نژادهای گوسفندان ایرانی بسیار متنوع اند وازمهمترین آنها میتوان به نژاد گوسفندان بلوچی، مغانی،افشاری، سنجابی، مهربانی، تالشی، ماکویی و سنگسری، لری وغیره… اشاره کرد.
ارتباط دامداری با توسعه اقتصادی
پی و بنیاد توسعه اقتصادی هر سرزمینی بر پایه رشد و ترّقی فعالیتهای مولّد آن است.
دامداری از جمله فعالیتهایی است که در بعد مکانی و زمانی ایران دارای اهمیت فوق العاده ایست.
ارتباط تنگاتنگ دامداری با معیشت، امنیت غذایی و سلامت جامعه همواره بر اهمیت آن میافزاید. علیرغم نقش اقتصادی برجسته دامداری، شواهد حاکی ازآنست که در کشورما طی دههای اخیر رکود رو بهتزایدی در این بخش تولیدی حاکم شده است. از این رو تلاش میکنیم تا به بررسی و تبیین علل پایه ای رکود دامداری درایران بادرنظرگرفتن اقتصاد سیاسی حاکم بر فضای جامعه پرداخته شود.
بنا به بررسیهای صورت گرفته توسط کارشناسان این شعبه ازفعالیت تولیدی هفت عامل شامل: رویکرد نیولیبرالیستی حاکم بر فضای جامعه، رویکرد سیاستهای کلان توسعه، واردات دام، سهم دامداری در نظام توزیع ثروت، قاچاق دام، سیاستهای رانتی و برتری فعالیتهای نامولّد در رقابت با تولید، و تغییرات نرخ توّرم تبیین کننده تحولات درفعالیتهای اقتصادی دامداری ایران است.
دامداری در ایران
علیرغم ظرفیت بالای اشتغالزایی صنعت دامداری، از آنجاکه دامداری همچون سایر بخشهای مولّد اقتصادی دارای تولید ثروت آنی و فراوان نیست، چندان مقبول سرمایهگذاری وموردحمایت حاکمیت آخوندی نمیباشد. از سوی دیگر، سرمایهداری حاکم در کشور به دنبال سود حداکثر با حداقل ریسک بوده که توجیه کننده بهرهمندی از هلدینگهای داخلی و خارجی است. بدین ترتیب، فعالیتهای دامداری در مسیر افول و رکود قرار گرفته است.
تجربه بسیاری از کشورهای جهان موید این واقعیت است که بخش کشاورزی با زیرگروههای مولد آن میتواند نقطه شروع توسعه اقتصادی در نظر گرفته شوند. علاوه بر این، کشورهای توسعه یافته با در دست گرفتن سهم عمدهای از تولید و تجارت محصولات کشاورزی در سطح جهان، علاوه بر دستیابی سالیانه به ارز قابل توّجهی، توانستهاند از نظر اقتصادی و سیاسی سروسامانی به توسعه وگسترش این رشته ازفعالیت درجوامع خود بدهند.
این در حالی است که بسیاری از کشورهای دیگر که بخش عمدهای از جمعیت فعال آنها در بخش کشاورزی مشغولند، مبالغ هنگفتی بابت واردات محصولات کشاورزی سالیانه اختصاص مییابد. با توّجه به اینکه نرخ رشد جمعیت در اکثر کشورها نیز رو به افزایش است، تامین غذای جمعیت کشورها یک مساله جدی قلمداد میشود. بنابراین توّجه وحمایت دولتها از تولید محصولات کشاورزی یک بحث بنیادین درتوسعه پایداراست.
وزن دامداری در اقتصاد ایران
بخش دامداری ایران حدود ۱۱ ٪ از تولید ناخالص کشور را شامل میشود. ۴۳/۸ ٪ ارزش افزوده بخش کشاورزی و ۱۸٪ از صادرات بخش کشاورزی مربوط به بخش دامداری و دامپروری است. همچنین حدود ۲ میلیون و۸۸۰ هزار نفر به طور مستقیم و غیرمستقیم درفعالیتهای مختلف اموردام و دامداری مشغول به کار بوده و ازچنین فعالیتهایی بهره میبرند. به عبارتی، حدود۷۰٪ از جمعیت شاغل در روستاهای کشور، ۹۰٪ از جمعیت عشایری و ۱۰٪ از جمعیت شهرنشین کشوردر پرورش دام فعالیت دارند.
پرورش دام به دو صورت سنتی و صنعتی انجام میشود. بخش سنتی بیشتر متکی به تجربیات سنتی، قدیمی، بدون استفاده زیاد از دستاوردهای علمی و نوین پرورش دام است.
دام داری سنتی خود به دو زیرمجموعه روستایی و عشایری تقسیم میشوند. ستون فقرات دامداری ایران شیوهای روستایی و عشایریست و دامداری صنعتی دردهههای اخیر به علت سود آوری بالا موردتوّجه قرارگرفته است. راندمان تولید پرورش دام به شیوه سنتی، بدلیل عدم دسترسی به مسایل علمی، فنی، دامپزشکی، بهداشت و درمان دام، شیوه های نوین تولید مثل، اصلاح دام، کاهش سطح مراتع وسوء تغذیه درحدپایینی قرار دارد وکلاً مقرون به صرفه نیست.
دامداری متداول سنتی بستگی به عوامل متعددی داردکه مهمترین این عوامل رامیتوان وضعیت جغرافیایی حوزه دامداری، وضعیت مراتع، نوع پوشش گیاهی، ظرفیت مراتع، مهارت، دانش وآگاهی بهره وران ازمراتع، اداره علمی وفنی مراتع و وجود امکانات مورد نیاز جهت فعالیتهای دامداری ودامپروری اشاره نمود. دامداری سنتی در ایران به اشکال گوناگونی همچون دام داری روستایی، گله داری، چکانی، عشایری، پرواربندی و چوبداری شناخته میشود و نوع دام عمدتا گوسفند و بزاست.
میلیونها نفر جامعه دامپروری ایران، دراقصی نقاط کشور پراکندهاند و غالباً به صورت سنتی و در چارچوب اقتصاد معیشتی خانوارهای روستایی وعشایری فعالیت میکنند.
این امر نشان میدهد که دامپروری، علیرغم داشتن سهم بسزایی در اقتصاد کشاورزی و به طبع آن در اقتصاد غیرنفتی، نتوانسته آنچنان که شایسته است، مورد توّجه قرارگرفته ونقش خود را ایفا کند. درحقیقت میتوان مشاهده کرد که، اقتصاد روستاهای ایران که قاعدتاً برپایه کشاورزی ودامداری بنا شده است، با موانع بسیارجدّی برای توسعه روبرواست که بابررسی دقیق و واکاوی علمی میتوان علل موانع برسرراه این شاخه ازفعالیت اقتصادی راریشه یابی نموده، برطرف کرد و به این شاخه ازاقتصادجان دوباره داد.
انواع فعالیت اقتصادی
فعالیتهای اقتصادی به دو دسته مولّد و غیرمولّد تقسیم میشوند. برخی فعالیتهای اقتصادی که برمبنای کار و زحمت بوده واز طریق تولید انواع کالاها یا خدمات سودمند، علاوه بر اینکه حجم واقعی اقتصاد راگسترش میدهند، صاحبان آن تولید یا خدمات را نیز به سود میرسانند، فعالیتهای مولّدگویند. بطورکلی هر فعالیتی که قصد کسب انتفاع و ایجاد ارزش داشته و تولیدملّی را افزایش میدهد، “مولد” است.
به عکس، هر فعالیتی که در سطح خرد برای اشخاصی سود یا منافعی ایجادکند، اما در سطح کلان، ارزش افزوده ایجاد نکند و تولید ملّی را افزایش ندهد، “نامولّد” است. در بسیاری از بخشهای اقتصادی، مساله اصلی فعالیتهای مولّد تولیدی، کم بودن صرفه این فعالیتها نسبت به فعالیتهای غیرمولّد اقتصادی است. به عبارتی، فعالیتهای مولّد کم بازده و پرتعهداست و فعالیتهای نامولّد در عوض پربازده، بی خاصیت و کم تعهد است.
دامداری در ایران که با معیشت بسیاری پیوند ناگسستنی دارد، یکی از بخشهای مهّم و اثرگذار دراقتصاد روستایی و عشایریست.
امروزه بدلیل مدیریت نامناسب یغماسالاری حاکمیتی، این بخش با چالشهای اساسی دست به گریبان است. از برجسته ترین مسایل حوزه دامداری که شواهد آن را به محض مواجه شدن با دامداران میتوان دید، رو به رکود بودن و بعضاً مرگ این بخش تولیدی و سرمایه ای کشور است.
با توّجه به نقش واهمیت موضوع دامداری به عنوان یک فعالیت مولّد، به بررسی علل نابسامانی، ضعف و رکود آن در فضای اقتصاد سیاسی حاکم میپردازیم. در بررسی و تحلیل علل رکود این بخش مولّد، دلایل متعددی توسط پژوهشگران وکارشناسان علوم اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و دامداری ذکر شده است که برحسب آنکه در جوامع عشایری، روستایی و صنعتی باشند، به شرح زیر میتوان طبقه بندی کرد.
دلایل احتضار دامداری در ایران
اول- فاکتورهای تأثیرگذار روی رکود دامداری در عرصههای روستایی و صنعتی ایران بسیارزیاد، مؤثرازعوامل متعد ودردرجه اوّل مدیریت ناصحیح اقتصادکلان کشوراست.
فاکتورهای متعددی که منجر به چنین رکودی شدهاند، عبارتند از: بهم ریختگی درمدیریت کلان تولید، تعارض مافیاسالاری حاکمیت باخواست اجتماع، غفلت وضعف مدیریت اقتصاد روستایی، ضعف ساختارهای اقتصاد کشاورزی سنتی، عدم وجود و ضعف سیاستهای حمایتی حاکمیت آخوندی از دامداران، بنیه ضعیف مالی دامداران، محدودیت وعدم دسترسی به منابع مالی و اعتباری، فقدان تنوع دراقتصاد روستایی، گرایش نیروی کارجوان به مشاغلی غیرازکشاورزی، تخریب بافت روستابه خاطرغارت منابع آبی توسط حاکمیت غارتگرآخوندی، مهاجرتهای روستایی و خروج نیروی کار از روستا، کاهش مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصاد کشاورزی، عدم ترویج دانش نوین کشاورزی ودامداری به روستاییان، عدم ترویج تعاون در زمینه دامداری، تبلیغ وگسترش فرهنگ شهری درجوامع روستایی آسیب پذیری جوامع روستایی وعشایری از بیماریهای دامی به سبب نا آشنایی با دستاوردهای علوم دامی و بهداشت دام، رکودوعدم رغبت به ادامه فعالیت درجمع روستاییان به دلیل مهاجرت جوانان روستایی، عدم تحوّل جدی درمناطق دامپروری و بهره وری اندک دامدارای سنتی، مشکلات بهداشتی نگهداری دام در بافت سنتی و آسیب پذیری شدید دامداری ازکم آبی، خشکسالی و کمبود علوفه.
دوم- علاوه بر بسیاری علل مشترک رکود دامداری روستایی، میتوان ازفاکتورهای فوق در عرصه دامداری عشایری نام برد. از اهم موانعی که برسرراه دامداری در فضاهای عشایری تاکنون برشمرده شده اند میتوان به کمبود آبشخورهای بهداشتی، کمبود علوفه، کمبود دامپزشک، برهم خوردن نظم مکانی وتعادل بین دام و مرتع، افزایش سرعت کوچ، ازبین رفتن مراتع میان بند، افزایش نرخ نهادههای دامی، خشکسالی متوالی، پایین بودن قیمت دام، کمبود سرمایه، کمبود وسایل حمل و نقل، صعبالعبور بودن مناطق برای کالا و خدمات رسانی به عشایر، فقر اطلاعاتی، بیسوادی و ضعف فرهنگی، نبودن تعاونی های تولید و نبودن بازار مناسب اشاره داشت که درآخرین مطالعات صورت گرفته، این موانع را به موانع زیرساختی، نهادی، مدیریت ملّی، مالی، محدودیتهای ناشی از موقعیتهای بوم شناختی، زراعی، موانع آموزشی- مهارتی، کمبود امکانات زیربنایی و رفاهی ربط میدهند.
معیشت مردم ایران تحت تاثیر سیاست گزاری ویرانگر
بطور کلی آنچه که موردغلفت جدّی سیاست گزاران حاکمیت آخوندی قرارگرفته است، نه تنها معیشت روستائیان و عشایر است، بلکه کل جامعه ایران راشامل میشود. امروزه حتّی توّجهی به واحدهای دامپروری صنعتی نمیشود و حمایتی ازاین دامداریها به عمل نمیآید.
از جهتی دیگر، سهم سرانه دامدار از مرتع روز به روز در حال کاهش است، زیرا اکثر مراتع یا به زمین کشاورزی تبدیل شدهاند یا به دلیل چرای بیش از حد، رو به تخریب و قهقرا رفته و از حیز انتفاع خارج شدهاند.
نتیجه فشار بیش از حد به مراتع، تخریب و فرسایش خاک، نابودی گیاهان مرتعی، کوبیدگی خاک، کاهش نفوذپذیری ورطوبت خاک وتولید سیلابهای مهیب میشود. حاصل جمع این اعمال، موجب تولید کمتر علوفه شده که جوابگوی تعداد دام کمتریست.
دراینصورت، یا بایستی تعداد دامها را با توّجه به وضع موجود کاهش داد و یا اینکه، علوفه دستی بیشتری برای رفع نیازدامها تأمین کرد. یعنی، هزینه های دامداری افزایش یافته و سوددهی کاهش مییابد. تاجایی که مراتع مناطق، با گرایش منفی مواجه شده و حتّی جوابگوی نیاز خوراک نیمی از دامهای موجود نمیباشد.
به همین دلیل سطح تولیدات دامی پایین میاید و دامداری سنتی را با چالشهای متعددی مواجه میسازد. این همان وضعی است که اکنون دامداران ایرانی با آن مواجه شدهاند: رکود و حتی مرگ دامداری.
در نهایت، علیرغم اینکه دامداری دارای ظرفیت اشتغالزایی زیادی است، اماّ حاکمیت آخوندی غافل ازمدیریت بنیادین آن است.
ازطرفی دیگر، بازدهی آن همچون سایر بخشهای مولّد اقتصادی، ثروت آنی و فراوانی تولید نمیکند. از آنجائیکه، سرمایه داری حاکم در کشور به دنبال حداکثر سود با حداقل ریسک وکوتاه ترین زمان است، توجیه کننده سرمایه گذاریهای دلالی کلان در هلدینگهای داخلی و خارجی است، یعنی واردات دام، گوشت وغیره باقیمت تمام شده ارزانتر و ازطرف دیگر، عرضه آن به جامعه باقیمت بالاتر.
ازسوی دیگر، باتوجه به عوامل متعدد یاد شده، صاحبان دامها، مجبور به فروش دامهای خود باقیمت نازل به سوداگران وابسته به حاکمیت شده و آنها هم بادست باز این دامها را به کشورهای همجوار قاچاق میکنند. البته، چنین قاچاقچیانی دارای مصونیت امنیتی وسیاسی کامل هم بوده وکسانی نیستند، جزسپاه پاسداران ویا افراد وابسته به آنها.
بدین ترتیب، فعالیت های دامداری ایران در مسیر افول و رکود قراردارد و اصلیترین راه برون رفت ازاین سراشیبی، تغییر رویکرد به فعالیتهای مولّد و برنامهریزی برای محدودساختن بخش غیرمولّد اقتصاد کشوراست. نقطه آغاز این تحوّل کوتاه کردن دست سپاه ضدخلقی پاسداران، بنیادهای غارت وچپاول زیر نظر خامنه ای، امام جمعه های غارتگر و افراد مفتخور وابسته باین نظام غارتگر از اقتصاد ایران بوده و اصلاح رویکرد اقتصاد سیاسی یادستوری کشوراست. یعنی: «سرنگونی کل نظام ولایت فقیه».
دکتر خلیل خانی کارشناس محیط زیست و فعال حقوق بشر است. او دارای مدرک دکترا در رشته اکولوژی، گیاه شناسی و مطالعات محیطی از آلمان است و در دانشگاه تهران و دانشگاه دولتی هسن آلمان تدریس کرده است. او همچنین دارای دکترای روانشناسی پزشکی از ایالات متحده است.