دانشآموزان کشور قربانی اولویتهای نظام و تبعیض فاحش قرار میگیرند. روز سهشنبه ۳۰دیماه۹۹ آتشسوزی در دزفول یک مدرسه کانکسی آتش گرفت. آتشسوزی که منجر به سوختن سه معلم و مرگ یک دانشآموز ۱۵ساله شد. این فاجعه اگرچه در نظام ولایت فقیه تکراری است. اما هشداری بود نسبت به وضعیت فاجعهبار آموزش و پرورش در ایران. البته داستان مدارس کانکسی آن هم در کشوری که روی دریای نفت خوابیده سر دراز دارد.
این تنها نوک کوه یخ را نشان میدهد. بخصوص اینکه همهگیری کرونا و تعطیلی مدارس عمق این فاجعه را هرچه بیشتر به نمایش گذاشته.
تسنیم خبرگزاری سپاه قدس با اشاره به تبعیض فاحش هشدار میدهد: «شیوع کرونا و آموزش مجازی، مسأله نابرابری را در همه ابعاد، در جامعه عیانتر کرد… مدارس لاکچری هم کلاس درسشان با حضور معلم و استاد برگزار میشود و هم از بهترین امکانات ارتباطی برای تحصیل برخوردارند».
بیشتر بخوانید
مدرسه کانکسی جان نیما را گرفت!
این وضعیت در کنار بیعملی دولت در زمینه تأمین تسهیلات برای خانوادههایی که قدرت خرید گوشی برای آموزش فرزندانشان ندارد قرار دهید..! آنوقت روشن خواهد شد که چرا از شروع سال تحصیلی جدید، ارگان سپاه پاسداران هشدار میدهد که: «زنگ خطر افزایش ترکتحصیلیها به صدا درآمده… شرایط طاقت فرسا باعث ترک تحصیل بسیاری از دانشآموزان شده است».
شرایطی که به اعتراف وزیر آموزش و پرورش بیش از سه میلیون دانشآموز در این سال تحصیلی به دلیل نداشتن گوشی و یا تبلت و عدم دسترسی به اینترنت ترک تحصیل کردند.
اما سوال این است چرا این مشکل حل نمیشود…؟ آیا باید باور کنیم که رژیم مشکل مالی دارد…؟
خیر. رژیم هیچگاه مشکل مالی نداشته و ندارد. مشکل به اولویتهای نظام بر میگردد. همانطور که خامنهای بارها و بارها تأکید کرده «حفظ نظام اوجب واجبات» است. به همین دلیل هم سرمایههای مردم ایران صرف پروژه اتمی، صرف سرکوب و تقویت نیروهای نیابتیش در کشورهای منطقه میشود.
این غر زدنهای روزنامههای حکومتی هم تنها برای تخلیه فشار است.
دانشآموزان کشور قربانی اولویتهای نظام