در سحرگاه شنبه ۱۷ دیماه۱۴۰۱ دو تن از فرزندان رشید مردم ایران یعنی محمد حسینی ومحمدمهدی کرمی توسط دستگاه سرکوب خامنه ای بدار آویخته شدند. این دو جوان قیامی درحالی اعدام شدند که تنها ۴ روز از تایید حکم آنان در دیوان عالی جلادان میگذشت. این امر علامت روشنی از عجله خامنه ای برای اعدام بیشتر است.
محمدمهدی و محمد درحالی به چوبه دار سپرده شدند که از داشتن وکیل محروم بودند و محمدمهدی در اعتراض به عدم دسترسی به وکیل اعتصاب خشک کرده بود و تنش در اثر اعتصاب رنجور و ناتوان شده بود. هردوی آنان از آخرین ملاقات با خانواده هم محروم شدند.
در همین زمینه
خامنه ای مهدی کرمی و محمد حسینی را به چوبه دار سپرد!
در مقابل اعدام جوانان قیام چه باید کرد؟
۱.اولین واکنش خودبخودی هر انسان شرافتمندی در مقابل اعدام به عنوان یک قتل دولتی، حزن و اندوه و ترس است. خیلی طبیعی است که انسان از اینکه انسان آزاده دیگری تنها به جرم حق خواهی بر سر دار می رود اندوهگین شود، در خود فرو برود و در مرحله بعد بترسد. ترس از اینکه اگر من جای فرد اعدامی بودم چه می کردم. ترس و اضطراب از اینکه چه ظلمی سر خانواده میآید و غیره.
۲. اما میدانیم که انسان یک موجود خودبخودی نیست. یک موجود آگاه و دارای اراده است که براحتی تسلیم فرایند خود بخودی و تمایل خوبخودی نمی شود. چنین انسانی بعد از آن اندوه اولیه برخود مسلط میشود این سوال را از خود می پرسد؛ چرا رژیم اعدام میکند؟ با اعدام چه چیز را میخواهد حل کند؟ چرا اعدام این دو جوان درست امروز انجام شد و …
۳. درپاسخ به سوالات فوق یک انسان آگاه به این واقعیت می رسد که محزون شدن و در خود فرو رفتن و در نهایت ترسیدن و پاسیو شدن همان چیزی است که هدف اعدام کننده است. شخص خامنه ای که تکتک اعدامها را باید امضا کند روی همین واکنشهای خودبخودی آدمها و جامعه حساب میکند. پس ما باید خلاف خواسته دیکتاتور و اعدام کننده عمل کنیم. معادله ساده است. حکومت و شخص خامنه ای میخواهند با اعدام جوانان قیام را بترسانند و این پیام را بدهند که عاقبت اعتراض علیه من این خواهد بود، ما باید خلاف خواسته دیکتار عمل کنیم.
۴.چگونه خلاف خواسته دیکتاتور عمل کنیم؟
اعدام و زندان و کشتار در خیابان تنها ابزار بقا برای خامنه ای هستند. او درست در آستانه فراخوان ۱۸ دی که یک فراخوان گسترده و سراسری است دست به اعدام دو جوان قهرمان قیام محمدمهدی کرمی و محمد حسینی زد تا از شعلهورتر شدن قیام جلوگیری کند. خامنه ای بعد از تظاهرات گسترده دیروز مردم زاهدان و شعارهای رادیکال مردم آنجا و چندین مراسم شهیدان در شهرها که تبدیل به قیام شده بودند، این طوری درس گرفت که باید یک بار دیگر به جامعه شوک وارد کند تا یک قدم به عقب بکشد.
آیا ما این فرصت را به خامنه ای میدهیم؟ آیا تک تک ما که به شوق آزادی به خیابان آمدیم و علیه دیکتاتوری و فاشیزم فریاد زدیم، حق داریم در این لحظه تردید کنیم و خوش خبری به دیکتاتور بدهیم؟
۵.چه باید کرد؟ در درجه نخست هر ایرانی شرافتمندی میتواند و باید که به انتقام خون شهیدان هم که شده فردا یعنی روز یکشنبه ۱۸ دی را یک فرصت مبارزاتی برای خود بداند. به هرصورت که می تواند خودش را موتور محرکه قیام و خیزش برای این روز بکند. فراوانی آتش و رادیکالیزم در شعار و گستردهتر کردن تظاهرات محله محور می تواند خامنه ای را به این نتیجه برساند که مرتکب اشتباه شده است. باید قیمت چند برابر از دیکتاتور بگیریم تا اعدام را متوقف کند.مزدوران بسیجی و پاسداران آدمکش سوژههای خوبی برای تهاجم جوانان هستند.
تنها راه برای متوقف کردن اعدام، در کنار افزایش فشار بین المللی، افزایش فشار از طریق تعمیق و گسترش قیام است. تا زمانی که ما درخیابان حضور داشته باشیم و شعار رادیکال سر بدهیم خامنهای جرات اعدام را ندارد.پس باید قیمت هر اعدام را آن قدر برای خامنه ای بالا ببریم که دیگر پناه بردن به اعدام برایش بصرفه نباشد. تنها این کنش فعال و جسورانه است که خامنهای را مجبور به توقف اعدام خواهد کرد. پیش بسوی تعمیق و گسترش قیام در سراسر ایران.