دولت حزباللهی موضوعی بود که خامنهای در دیدار با گروهی از مزدورانش در دانشگاه، در روز اول خرداد ضمن سلب مسئولیت از خودش در برابر بحرانهایی که گریبان رژیمش را گرفته است مطرح کرد.خامنهای مسئولیت این بحرانها را به گردن دولت روحانی انداخت و روی کار آمدن دولت جوان و حزباللهی را طرح کرد! خامنه ای همچنین از گروگانگیری سفارت آمریکا دفاع کرد! و رهنمودهایی به مزدوراش برای دخالت در امور سایر کشورها، از جمله کشورهای اروپایی و جاسوسی در میان مردم داد.
سئوالی که مطرح است اینکه؛ حرفهای خامنه ای نشانه چیست ؟ چرا از خودش سلب مسئولیت میکند؟ چرا موضوع تشکیل دولت حزباللهی رامطرح میکند و چه پیامدهایی برای رژیم دربردارد؟ آیا راه نجات رژیم است یا برایش تیرخلاص است؟
آقای علیرضا معدنچی درگفتگویی با تلویزیون ایران آزادی به این موضوع پرداخته وبه سئوالات پاسخ میدهد.
علیرضا معدنچی: در یک کلام وضعیت رژیم در آستانه سرنگونی است، به نظر من این مهم است که به این باور داشته باشیم و این را بفهمیم که این رژیم در آستانه سرنگونی است و در نتیجه هر اقدامی که میکند و حرفهای که میزنند و موضعگیری که میکنند ناشی از این است و این مهم است که بسیاری از حرفها و سیاستها ضد و نقیض رژیم را با این کلید میتوانیم به آن جواب بدهیم و این چراغی است که نور میاندازد بر سر همه این وقایعی که در وهله اول ممکن است مبهم و متناقض به نظر برسند، از جمله همین حرفهای خامنهای و من فکر میکنم این حرفها را مثلاً میگفت، اگر شخص اول مملکتی در جایی در آن طرف دنیا این طوری حرف بزند باید میفهمیدیم رژیمی که نفر اولش اینطوری حرف میزند به پایان کار خودش رسیده است، و اگر هیچ داده یا مطلب و اطلاعات دیگری نداشتیم صرف همین حرفهای روز اول خرداد خامنهای با گروهی از مزدوران خودش تحت عنوان دانشجو و دانشگاهی زد، کافی بود. اجازه بدهید قسمتی از حرفهای او را بخوانم مثلاً میگوید دولت جوان و حزباللهی روی کار بیاید، خامنهای در حالی از دولت حزباللهی صحبت میکند که یکبار آن را تجربه کرده است، بعد دولت روحانی هنوز بر سر کار است! آیا معنی این کودتا است، که من فکرنمیکنم مگر اینکه آنقدر وضع رژیم خراب باشد و این مبتنی بر عقلانیتی است و بر یکسری چیزهای منطقی سوار است، ولی وقتی حکومتهای دیکتاتوری به مراحل آخر کار خودشان میرسند، دست به اقداماتی میزنند که غیر عقلانی است و منطقی نیست و با هیچ منطق سیاسی و با هیچ منطقی سازگار نیست، اگر حرف خامنهای در باره سر کار آوردن یک دولت حزباللهی یعنی این دولت را کنار بزند این یعنی مافوق تصور است، اما تا جایی که من میفهمم این حرفها بیشتر جنبه باصطلاح تهدید دولت روحانی را دارد اما چه عملی بشود و چه نشود تیر خلاصی به دولت مفتضح روحانی است بدلیل اینکه دولت روحانی دولتی است که نصف وزراء خودش میگویند بریده هستند، سر کار حاضر نمیشوند، اگر قرار بر استعفا باشد خیلیها استعفا میدهند، وقتی ما با چنین دولتی سروکار داریم و این دولت باید کنار برود و دولت حزباللهی باید سر کار بیاد (یعنی کودتا)، پس پیشاپیش فاتحه این دولت خوانده است، از آن طرف حرفهای مفتضحی که شما به مواردش اشاره کردید دخالت در سایر کشورها بود، یعنی وقتی پوشیده و تلویحی است ولی میبینیم با چه صراحتی میگوید که گروههای باید تشکیل بشوند که اینکارها را دنبال بکنند در مسائل فلسطین و غزه، مسئله بحرین، مسئله یمن مسئله مربوط به مسلمانان میانمار و مسئله مربوط به مسلمانان اروپا این یکی از بحثهای ما در محیطهای فعال دانشجویان مسلمان اروپا هستند، وقتی میگوید در آنجا فعال باشید معنای آن جزء تروریسم دولتی نیست، بعد مفتضحتراز این میگوید مثلاً مسئله حوادث پاریس قابل بررسی است، (منظورش جلیقه زردها است)، قابل بررسی و فعال شدن است، یعنی به این عوامل چماقدار و تروریست خودش تحت عنوان دانشجو میگوید بروید آنجاها تحریک بکنید و فعال بشوید، و کار بکنید اینها قابل فعال شدن است، و این هم یکی از راه کارها است که مطرح میکند.
علیرضا معدنچی: این نشانه پایان کار رژیم هست، رژیم که به این شکل مفتضح تروریسم دولتی را ترویج میکند، آن هم نه از طرف مهره دست چندمش، دقیقاً از طرف و از زبان شخص اولش اینها را میگوید، یعنی این رژیم کارش تمام است، و به پایان خودش رسیده است، چرا این حرفها را میزند؟ خامنهای خوب میفهمد این بهای سنگین بینالمللی برای او دارد، بخاطر اینکه بسیار مهمتر از مسئله بینالمللی، مسئله داخلی برایش یک است، اصلاً مسئله ایران و رژیم در داخل توسط مردم و مقاومت تعیین تکلیف میشود، آنهای دیگر همه عوامل کمکی هستند، وقتی از داخل صحبت میکنیم یعنی از قیام وانقلاب صحبت میکنیم، پس برای مقابله با اینها اول باید هوای نیروهای سرکوبگرخودش را، هوای همین چماقدارها را داشته باشد، و باید به اینها پر و بال بدهد، خودش گفته بود در روز مبادا همین نیروهای حزب اللهی هستند که به داد ما میرسند، پس برای اینکه این تهدید سرنگونی از جانب مردم و مقاومت بسیار جدی است، بنابراین هر ریسکی را در رابطه با مسائل بینالمللی را به جان میخرد، و دیگر آنجا این ملاحظات را نمیکند، چون اول باید با همین که بروید با مسائل اروپا و مسائل مسلمانان فعال بشوید باید ابراز وجود و عرض اندامی بکند، که نیروهای عقب مانده خودش را مثلاً به باور برساند که بله رژیم هنوز قدرت دارد، یا حرفهای دیگری که زده است، راجع به همین نیروها گفت فعالیتهای اطلاعاتی مردمی خیلی از کارهای دستگاههای اطلاعاتی ما یا نمیتوانند انجام بدهند یا به دلائل مختلفی لابلای کارها میماند، گاهی بوسیله عناصر هوشیار و آگاه اطلاع رسانی میشود، معنی این برای اینها این است که بروید جاسوسی بکنید، بروید عناصر بی جیره و مواجب وزارت اطلاعات و دستگاه اطلاعاتی سپاه بشوید، کارهای که آنها نمیتوانند بکنند را شما انجام بدهید، چقدر مفتضح در یک سخنرانی عمومی این حرفها را میزند، نشانه این است که از شرائط نگران است، شرائطی که حتی نیروهای وزارت اطلاعات و عوامل سرکوبگر رسمی قادر به مهار آنها نیستند، به نیروهای کمکی پناه میبرد، یک ارتشی کی نیروهای کمکی را وارد صحنه میکند، وقتی که فکر میکند اوضاع علیهش برمیگردد، و شکست میخورد و در جنگ مغلوبه میشود، رژیم هم الان نیروهای احتیاط خودش را اینطوری وارد کرده است، اجازه بدهید مورد دیگری را اشاره بکنم میگوید گروههای فرهنگی در مساجد در سراسر کشور تشکیل بدهید و این آتش باختیار باشد و من چندین بار پیشتر گفتم مربوط به این مجموعه است، یعنی مجموعههای فعال در زمنیه فرهنگی است، همان که اسمش را امر به معروف و نهی از منکر گذاشتند، در واقع کارهای و اقدامات سرکوبگرانه علیه مردم، جوانان و بخصوص زنان هست، یکی از این موارد آتش باختیار همان اسید پاشیهای که در اصفهان و غیره که نیروهای چماقدار انجام میدادند، و هنوز و هنوز معلوم نیست که کی انجام داده است.
علیرضا معدنچی: عرض کردم خدمتتان که من خودم این را خیلی بعید میدانم چون این رژیم آنقدر متزلزل و لرزان است که نمیتواند دست به ترکیب دولت بزند چه رسد بخواهد این دولت را تماماً بردارد، البته همانطور که گفتم این وقتی است که ما خیلی منطقی نگاه میکنیم و قضایا را منطقی میبینیم و تحلیل میکنیم، ولی ممکن است کار رژیم از این چیزها گذشته باشد یکبار روحانی در صحبت با مزدوران خودش تحت عنوان اصحاب فرهنگ و هنر حرفی زد که خیلی با معنا بود گفت: روزهای ما خیلی سخت است، بیش از آن که فکر میکنید سخت است، به همین نکتهای که گفتم اعتراف میکرد، میگفت وضع ما خیلی خراب است، بیش از آن که فکر میکنید خراب است، همانجا گفت: ما روزهای سختی داریم بیش از آن که فکر میکنید، سختیها به گونهای است که اگر بعضی شبها من دو ساعت بخوابم خیلی خدا را شکر میکنم، این وضعیت رژیم هست، بنابراین اگر در یک وضعیت منطقی بخواهم جواب بدهم، نه این حرف خامنهای بلوف است برای تهدید دولت روحانی است، اما اصلاً منتفی نیست، بخاطر اینکه رژیم در شرائط است که ممکن است از این کارها بکند.
علیرضا معدنچی: اینکه گفتید وضعیت دولت روحانی چگونه است، وضعیت دولت روحانی جدای از وضعیت رژیم نیست یک مجموعه هستند، روحانی در روز ۴ خرداد در دیداری با تعدادی از ایادی خودش صحبت از ته خط رسیدن داشت، روحانی چند هفته پیش بود که گفت و بلوف زد آره امریکا نمیتواند جلوی فروش نفت ما را بگیرد، از یک راه ما را جلوگیری کند هفت راه هست، ما از شش راه دیگر کارمان را پیش میبریم، و نفتمان را میفروشیم، اینها بلوف بود، اما حتی در مقام حرف در همین پریروز روحانی گفت: امروز شرائط ما ویژه هست، اینکه ۱۰ روز است یکی از کشتیهای باری ما نتوانسته در بنادر کشوری پهلو بگیرد، و بار خود را خالی کند، در تاریخ ایران بی سابقه است، وزارتخارجه امریکا برای یک کشتی مستمر با این کشور کوچک در تماس است، این امردر ۴۰ سال گذشته بی سابقه است.
بله وضعیت رژیم در ۴۰ سال گذشته بی سابقه است، از ۴۰ سالی صحبت میکنیم که ۸ سال آن جنگ بوده است، شرائط عادی نبوده هر چند این رژیم هیچگاه شرائط عادی نداشته است، روحانی گفت شرائط ما به مراتب سختر از شرائط جنگی است، دلیلش را این گفت که در شرائط جنگ هیچکس از مردم تقصیر را بر عهده ما نمیدانست، تقصیر را بر عهده خارجیها میدانستند، اما معنای سطور نانوشته حرف روحانی این بود مردم الان ما را مقصر میدانند، و میگفت امروز فرقش با گذشته این است که مردم بی اعتماد هستند، یعنی رویگردان و متنفر از رژیم هستند، چون سابقه ۴۰ ساله از رژیم دارند و این است که در تمام مسیر ماهوارهها تعقیبش میکنند، (همین کشتی نفتکش کوچکی را که میگوید)، شمارهش را ثبت میکنند، که بگویند الان کجاست و چه کسی نفت را میخرد، در تاریخ ایران نبوده و این اولین بار است، برای مفهوم شدن وضعیت زمان جنگ یکبار رفسنجانی گفت ما در دوران جنگ سیلوهای خودمان را جارو کردیم، یعنی اصلاً گندمی نداشتیم، این شرائط را رژیم پشت سر گذاشته است، الان میگوید از آن زمان به مراتب بدتر است، اینکه انبارها پر از کالاهای اساسی پر است و آماده کردیم، مردم در این ۴۰ سال به تجربه دریافتند که عکسش را باید دریافت، یعنی باید گفت رژیم در این زمینهها تا چه اندازه دستش خالی است، بلوفی که روحانی میگفت ما ۶ راه برای فروش نفت داریم خودش چند روز بعد نفی میکند و عکسش را میگوید.
علیرضا معدنچی: خود رژیم میداند که رفراندوم کشک است، ومردم به اینگونه نمایشها تف میکنند، این را خودشان بهتر از همه میدانند، به همین دلیل من فکر نمیکنم پای رفراندوم بیایند اگر رفراندومی متصور باشد فقط یکی است و آن هم اینکه آیا این رژیم را میخواهد یا نه؟ معلوم است که رژیم پای این نمیآید، بقیه که قانون اساسی اینجاش تغییر بکند آنجاش تغییر بکند این همان وسمه بر ابروی کور است، خانه از پایبست ویران است، خواجه بر نقش بند ایوان است، اینها به جایی نمیرسد، رفراندوم اسم مستعار مذاکره است، میگوید بیاییم از مردم رفراندوم بکنیم که مذاکره بکنیم یا نه! البته این مذاکره را در پرده و سرپوشی میگوید، مذاکره هم یعنی مذاکره با امریکا، مذاکره با امریکا معنای آن یعنی تسلیم بشویم، حرف دیگری مطرح نیست، به همین خاطر بود که خامنهای گفت کسانی که دم از مذاکره میزنند خائن هستند، چون مذاکره یعنی تسلیم و ذلت، اما روحانی که حرف رفراندوم را زد، میخواهد بگوید که این قانون اساسی که میگویند غیر قابل رفرم است من این را یکبار به خامنهای گفتم و او هم موافقت کرد، اجازه بدهید من عین حرفش را بخوانم یکبار در یک سخنرانی در سال ۸۳ گفتم (یعنی قبل از اینکه رئیس جمهور بشود این را مطرح کرده است)« یکبار خدمت رهبری عرض کردم موضوع هستهای را طبق اصل ۵۹ به آرای مردم بگذاریم، (معلوم میشود همان موقع هم بحث این هستهای بوده که بیاییم از این دست بکشیم)، و توضیح دادم خدمت ایشان و مکتوب هم خدمت ایشان فرستادم». مهم ا ین نکته است که خامنهای قبول کرده و گفته خوب است منتهی راجع به زمانش که کی رفراندوم بگذاریم و چگونه بگذاریم این باشد بعداً تصمیم میگیریم، در حقیقت در رابطه با خامنهای دست به یک افشاگری زده است، خامنهای سال ۸۳ خودش رفراندوم را برای هستهای پذیرفت چطور است الان برای مسائلی که الان در آنها گیر کردیم نمیپذیرد، میخواست این را بگوید، میتواند تهدید خامنه ای هم باشد ولی بیشتر افشای خامنهای و نقش دو گانه اش در رابطه با رفراندوم است، روحانی گفته بود« راجع به مسائلی که داریم ۳، ۴، ۵، (به همین ترتیب هم گفته بود) رفراندوم بگذاریم از مردم جواب آری و نه بخواهیم، این مسائل بخوبی قابل حل است» معلوم است در صدرشان مذاکره است.
علیرضا معدنچی: خامنهای وقتی این حرف را زد اشارهش به همین شقه و دوگانگی است که رژیم را فلج کرده است، منظورش این بود که به نیروهای خودش دلخوشی بدهد، که اگر چنین بشود یک دولت حزباللهی سر کار میآید و از این دوگانگی نجات پیدا میکنیم و به آنها میگفت تنها شما غصه نمیخورید خیلیها هستند که غصه میخورند، منظورش خودش بود که غصه این وضعیت را میخورد، فکر نمیکنم خامنهای بعد از تجربه احمدینژاد چنین توهمی داشته باشد، بخاطر اینکه با آوردن احمدی نژاد میخواست دوگانگی در رأس نظام را برطرف بکند، دولتی که از زیر جیب بغل خودش در آورده بود، و سر سپرده کامل خودش بود، تا خط خودش را پیش ببرد و دیدیم که احمدینژاد چه قلوسی برای او شد، الان برای خامنهای روحانی هر چه هست احمدینژاد برای او بدترش بود، و دیدیم که ۱۱ روز قهر کرد و رفت خانه نشست، و آبرویی برای رژیم نگذاشت، بطوریکه حتی الان حامیان احمدینژاد در رژیم جرات نمیکنند از او حرف بزنند، بنابراین تجربه شکست خوردهای است، بر ناصیه این رژیم شترگاو پلنگ و یا شتر گربه که باصطلاح رژیم قرون وسطایی است با استبداد مذهبی که استبداد سلطنت به گرد پای او نمیرسد، با ساختاری که وام گرفته از ساختار امروزی و مدرن است مثل مجلس، دولت و قوه قضاییه، اصلاً چنین ترکیبی تناقض را در درون خودش دارد و دیدیم احمدینژادی که خامنهای از جیب بغل خودش درآورد ولی تبدیل به بلا گردان خودش شد، بخاطر اینکه این تناقض زاییده خود رژیم هست بخصوص وقتی رژیم در مرحله پایانی خودش هست هر دولتی بیاورد بدتر از دولت احمدینژاد دوباره این تضادها و تناقضات سر باز میکند، به این ترتیب قادر به برطرف کردن این دوگانگی که ذاتی رژیم هست نیست.
علیرضا معدنچی: اگر به دادههای همین روزها که در جریانش هستیم مراجعه بکنیم بله رژیم هر روز در مسیر انقباض پا گذاشته است، نشانههای این است که اول رئیس جلاد را بالای قضاییه گذاشت، و میخواست پیامی به جامعه بدهد، دوم نقل و انتقالاتی که در سپاه بازوی سرکوبگر اصلی خودش شد، سلامی را بجای جعفری آورد، طائب و فداوی را آورد که از هارترین جناح سپاه بودند، شاهد اقدامات سرکوبگرانه که میخواهد در جامعه زنده بکند، مثلاً گشت ارشاد که نابود شد و با مقاومت مردمی نابود شد میبینیم گشت رضوین راه انداخته است، که میخواست همان کاری را که با گشت ارشاد پیش میبرد با اینها پیش ببرد، یکی از نمایندگان مجلس پروانه سلحشوری گفته بود اعدام نوجوانان زیر ۱۸ سال و مجدداً مطرح است یعنی برای زهر چشم گرفتن از جوانان دست به اعدام نوجوانان زیر ۱۸ ساله میزنند که نمونهش را در شیراز شاهد بودیم دو نوجوان ۱۷ ساله را اعدام کردند و قبل از اعدام هم وحشیانه شلاق زدند و آخرین نمونه را در همدان داشتیم باب اعدام در ملاء عام را گذاشتند، همینطور در بیرون از مرزهای خودش حملات تروریستی در بنادر امارات علیه نفتکش ها در فجیره، حملات پهبادی و موشکی به لولههای نفت عربستان، همه یک مجموعه است، نشان میدهد رژیم در مسیر انقباض پا گذاشته است، اما اینکه چقدر بتواند در این مسیر حرکت بکند پارامترهای دیگری دخالت میکنند، یکی از پارامترها مقاومت مردمی است، فعال شدن پیش از پیش کانونهای شورشی هست، که رژیم را در محظور قرار میدهد، چطور در مقابل حرکات سرکوبگرانه رژیم در داخل مردم با روحیه بالا در مقابل اینها میایستند، و مزدوران را فراری میدهند، و تنبیه و گوشمالی میدهند، یکی دیگر از پارامترها هم شرائط بینالمللی است که بر خلاف وقتی سیاست مماشات حاکم بود الان اینکارها برای رژیم قیمت سنگینی دارد کما اینکه دیپلمات تروریستش که در گردهمایی ویلپنت مجاهدین میخواست بمب بگذارد رژیم نتوانست آزاد بکند در حالیکه همین رژیمی است که قاتلان اقدامات تروریستی خودش مثل قاتل دکتر عبدالرحمن قاسملو و یا قاتل دکتر کاظم رجوی را به هر حال از دست پلیس قضاییه در سوئیس و ژنو و اتریش فراری داد ولی الان وضعیت طوری است که عوامل رژیم وقتی به دام میافتند، تازه آنان را که توانست فراری بدهد دیپلمات نبودند و اینها مثل اسدالله اسدی دیپلمات هستند، بنابراین رژیم در مسیر انقباض پا گذاشته و در این جاده قدم برمیدارد ولی چقدر میتواند این مسیر را طی بکند بحث جداگانهای است.
علیرضا معدنچی: حتماً اقداماتی که رژیم میکند، الان رژیم دو خط متناقض پیش میبرد از یک طرف ظریف و عراقچی در کشورهای مختلف دوره افتادند، ظریف قبلش در چین و ژاپن بود بعد به پاکستان رفت الان رفته عراق و برگشته است، همزمان با آن وزیرخارجه عمان ایران آمد، متقابلاً عراقچی معاون ظریف به عمان رفته و از آنجا به قطر و کویت رفت، و این دورهگردی ظریف و عراقچی دریوزگی و بیچارگی آنان برای مذاکره با امریکا است و از آن کشورها میخواهند که بیایند میانجی بشوند بخصوص مقامات دولت عراق گفتند آماده میانجیگری هستند و بعد از برگشتن ظریف از ژاپن ؛ مقامات دولت ژاپن آمادگی خودشان برای میانجیگری را اعلام کردند، اینها از حد نشانه فراتر رفته است، رژیم از یک طرف این خط را پیش میبرد و از طرف دیگر حملات تروریستی به متحدان امریکا در منطقه میکند، این سیاستهای ضد و نقیض یکی از علائم مرحله پایانی رژیم هست، نمیتواند این خط را پیش ببرد، از طرفی از جنگ به شدت میترسد، و میداند اگر جنگ بشود چه سرنوشتی در انتظارش هست، از آن طرف نمیتواند مسیر مذاکره را برود، بخاطر اینکه مذاکره همانطور که خامنهای گفت یعنی تسلیم و ذلت یعنی در وهله اول اتمی را بدهد، این نه تنها شروط امریکا که شروط اروپا هم هست، بعد دست از توسعه برنامه موشکی بردارد، دست از دخالت در کشورهای دیگر و منطقه بردارد، خامنهای گفت اگر از این مؤلفهها دست برداریم یعنی دست از قدرت خودمان برداشتیم، و آن موقع معلوم نیست چه چیزی در انتظار سرنوشت ما است، بنابراین کارهای که رژیم میکند، البته استهکاک با امریکا را بالا میبرد، ولی از آن طرف برای مذاکره التماس میکند، که البته امریکا به این تلاشهای رژیم جواب رد داده است، و مجدداً شروط خودش را مطرح کرده است، در همین سفری که ظریف به امریکا داشت امریکا ظریف را با دست خالی و گوشهای آویزان برگرداند، و چیزی کف دستش نگذاشت به هر حال در زمینه مذاکره نشاندهنده این است که رژیم امتیاز کلانی باید پشت پرده بدهد
[bs-embed url=”http://www.youtube.com/watch?v=g3jKOS89Pmg” title=”کلیپ کنفرانس” show_title=”1″ icon=”” heading_color=”” heading_style=”default” title_link=”” bs-show-desktop=”1″ bs-show-tablet=”1″ bs-show-phone=”1″ bs-text-color-scheme=”” css=”” custom-css-class=”” custom-id=””]