دیدارهای سیاسی درتهران و اظهارات ضد و نقیض سرکردگان رژیم بی بتهٔ آخوندی نشانی از وخامت اوضاع دارد؛ این جماعت بر خلاف هارت و پورتشان نه توان «مقاومت ویا جنگ» در برابر فشار و تحریمهای خارجی را دارند و نه برگی برای مذاکرهٔ مفروض؛ بلکه دو راه حل برای خلاصی خود از این مخمصه را باید انتخاب کند: یا مرگ، یا خودکشی از ترس مرگ!
اسماعیل محدث
اگر مردم ایران در سال ۵۷ دیکتاتوری مدرن محمد رضا شاه را سرنگون کردند، بدیهی که هرگز دیکتاتوری عقب افتادهٔ آخوندی را تحمل نخواهند کرد؛ این قلب مشکل رژیم حاکم بر ایران است. مشکل اصلی رژیم ولایت فقیه مردم ایران و خواستههای آنان است. با توجه به این موضوع پایهای رژیم آخوندی هم از روز اول حکومتش در سرکوب آزادیها ثابت قدم بود و تلاش کرده تا همهٔ سیاستش را حول محور در زنجیر کشیدن مردم برنامه ریزی کند و به اجرا درآورد. بحران سازی مداوم رژیم حاکم بر ایران را فقط با درک مشکلش با مردم و تضاد ماهویاش با آنان میتوان درک کرد.
با نگاهی به دوره گردی ظریف و رفت و آمد دیپلماتیک این دورهٔ رژیم آخوندی به این نتیجه میرسیم که فرجهٔ لوس بازیهای عزیز دردانهٔ دولتهای غربی به پایان رسیده و از این به بعد هرچه هست حسابرسی است. روزنامهٔ کیهان در مورد سفر هایکوس ماس به تهران روز ۱۹ خرداد نوشت که: «مقامات ژاپن و آلمان تنها در نقش پیام رسانهای ترامپ به ایران سفر میکنند».
وزیر خارجهٔ رژیم آخوندی در مورد دیدارش به وزیر خارجهٔ آلمان با کرشمهٔ شتری اظهار داشت که مذاکرهٔ ما جدی و صریح و طولانی بوده است. به زبان دیپلماتیک ظریف اقرار کرده است که از ما به طور جدی، واضح و با اصرار حسابرسی شده است.
رئیس جمهور فرانسه هم در دیدارش با رئیس جمهور امریکا چهار موضوع هستهای، موشکی، نفوذ منطقهای و استقرار صلح در خاورمیانه را بهعنوان چهار اولویت مشترک فرانسه و آمریکا را تقسیم وظایف و هماهنگی میان اروپا با آمریکا علیه رژیم دانست.
روزنامه وال استریت ژورنال در گزارشی راجع به سفر «شینزو آبه» نخست وزیر ژاپن به ایران در ماه جاری میلادی و برای اولین بار از زمان سرکار آمدن حکومت آخوندی، آن را یک حرکت نادر و کم سابقه دیپلماتیک از سوی توکیو معرفی کرد. به نظر میرسد که پوئن دادنهای دست و دل باز، از جیب حقوق بشر و از جیب مردم و مقاومت ایران، جای خود را به حسابرسی از این رژیم درمانده داده باشد.
اگرچه هنوز موضوع اصلی، یعنی احترام به حقوق بشر و احترام به حقوق و خواستههای مردم در دیدارها و گفتگوها به طور جدی مطرح نیست، اما نباید فراموش کرد که تمامی جموش بازیهای رژیم آدمخوار آخوندی به خاطر فرار از دست خواستههای مردم ایران است. اصرار رژیم آخوندی در پیگیری چهار موضوع هستهای، موشکی، نفوذ منطقهای و استقرار صلح در خاورمیانه را تنها با صدور بحران داخلی، که مردم ایران و بی کفایتی و فساد همه گیر رژیم آخوندی باعث آن هستند، میتوان درک کرد. اظهار نظر سخنگوی وزارت خارجه رژیم مبنی بر اینکه: طرح موضوعات فرا برجامی، کمکی به حفظ برجام نمیکند، ترس رژیم آخوندی از خطر اصلی را روشن میکند.
با خروج امریکا از برجام، ۱۸ اردیبهشت ۹۷، و به خصوص اقدام بی سابقهٔ در لیست قرار دادن سپاه پاسداران در لیست تروریستی امریکا، ۲ اردیبهشت ۹۸، و تحریمهای سخت و جدی، نشان از آن دارد که زمان مفت خوری آخوندی به واقع تمام شده است. در مقابل رژیم درماندهٔ آخوندی یا جنگ، با تعادل قوای اساساً نابرابر، یعنی فروپاشی و یا مذاکره، با دست خالی رژیم، یعنی تسلیم، قرار دارد و از همه بدتر رژیم مفتخورها میبایست در مدت زمان کوتاهی یکی از این دو راه را برگزیند. به این ترتیب شعار خامنهای «نه جنگ، نه مذاکره» قابل فهم میشود.
اما آن چیزی که تهدید واقعی رژیم محسوب میشود این است که فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم به اعتراضات همه گیر مردمی تبدیل شده و سرانجام به قیام درهم شکننده تبدیل شود. حرف مفت مشاور روحانی حسامالدین آشنا که ۳۱ اردیبهشت ۹۸ گفته بود: «پاسخ ما به آمریکا، «نه به جنگ و نه به تحریم» است. آمریکا از ترس جنگ میخواهد ما را با پذیرش شرایط تحریم وادار به مذاکره کند. جواب ما این است که آمریکا را به شرایطی ببریم که نتواند ما را از جنگ بترساند و نتواند به تحریم ادامه بدهد»، حاوی دو نکته میباشد: یکی اینکه ترس رژیم را بروز میدهد و دیگر اینکه با تروریسم نیابتی قصد تهدید دارد. اهرمهای قدرت خارجی رژیم، آزمایشهای موشکی و صدور و نفوذ تروریستی، اکنون به طنابی تبدیل شده است که گلوی رژیم گردنکش را هرروز سختتر میفشارد. دوره گردیهای زمخت وزیر خارجهٔ رژیم آخوندی و معاونش به کشورهای مختلف و نوع دیدارهای سیاسی درتهران و اظهارات ضد و نقیض سرکردگان رژیم بی بتهٔ آخوندی نشانی از وخامت اوضاع دارد؛ این جماعت بر خلاف هارت و پورتشان نه توان «مقاومت ویا جنگ» در برابر فشار و تحریمهای خارجی را دارند و نه برگی برای مذاکرهٔ مفروض؛ رژیمی که به شدت مخالف مردم و خواستههای ابتدائی آن میباشد و ظرفیت ارتباط با کشورهای خارجی را نداشته باشد، سرانجامش گدائی با گردن کج در مقابل اجنبی است. رژیم آدمخوار آخوندی در مدت زمان کوتاه میبایست دو راه حل برای خلاصی خود از این مخمصه را انتخاب کند: یا مرگ، یا خودکشی از ترس مرگ!
ازهمین نویسنده:
گنجاندن سپاه در لیست تروریستی قدم اول در مسیر سیاست صحیح
آیندهی تاریک رژیم آخوندی؛ آیندهی روشن مردم ایران