رأفت اسلامی یا ترس از عواقب کشتار، از آثار بهمریختگی و آشفتگی در درون رژیمم است. سران رژیم آخوندی که به خوبی از ابعاد جنایت و تعداد بالای قربانیان خبر دارند، در وحشت از عواقب این کشتار، که گریبان اونها را خواهد گرفت، اقدام به رفع و رجوع این جنایت، کردند.حکم خامنهای برای نشان دادن باصطلاح رأفت اسلامی، در حق خانوادههای جانباختگان قیام، در این زمره است! ترس از همین عواقب، باعث شده که، بسیاری از مهرههای حکومتی ریزش کنند . اما براستی، تعداد واقعی شهدای قیام چقدراست؟ چرا رژیم هیچ آماری از شهدای قیام را اعلام نمیکند؟ برای بررسی این موضوع، دکتر سنابرق زاهدی، مسئول کمیسیون قضایی شورای ملی مقاومت ایران درگفتگویی با تلویزیون ایران آزاد به این موضوع پرداخته وبه سئوالات پاسخ داده است.
دکتر سنابرق زاهدی: همانطور که میدانید در روزهای قیام هم خامنهای و هم سران حکومتش همه به صحنه آمدند و تیغ آخته را در برابر مردم وجوانان شورشی و قیام گران به حرکت درآورند، در واقع در صحبتها از اشد مجازات و محاربه و اعدام و طناب دار و هر نوعی از این گونه کلماتی که بلد بودند و یا داشتند، بکار میبردند.
شمخانی در این پروژه ای که خامنهای آنرا باصطلاح رآفت اسلامی مطرح کرده، میدان دار این موضوع است، یعنی شمخانی آن کسی است که از طرف خامنهای مامور شده که پیگیری و یا لیست بدهد. شمخانی در روز ۶ آذر گفت تک به تک اغتشاشگران در هر کجای ایران باشند شناسایی شده و به سزای اعمال خود خواهند رسید، اینها همان شکنجهگر و قاتل و چاقوکش و شلاق بدست و هر توصیفی که هست همانی هستند بودند و تعییری نکردند.
چیزی که تغییر کرده مردم ایران هستند که تغییر کردند، این حقیقت را در مطبوعات، نمازجمعهها و صحبتها همه میگویند، در نمازجمعه امروز آخوند جنایتکار علمالهدی هم صحت از نامه حضرت علی به مالک اشتر و اینکه دل رحم با مردم بود. در حالیکه این جنایتکاران از روزی که به حکومت رسیدند تا به حال جزء تروریزم، قتل و غارت و شکنجه هیچ چیزی برای خلق های دیگر و برای خلق ما شکنجه فقر و فاقه بدبختی چیزی به ازمغان نیاوردند. آن چیزی که تغییر کرده خلق قهرمانی است که به صحنه آمده و آماده جانفشانی و تقدیم قیمت برای آزادی و خلاصی از دست این جنایتکاران است. این زمینه بسیار مستحکم است، و هر چه میگذرد مستحکمتر خودش را نشان میدهد. اگر بپرسید تغییری که در فرهنگ آخوندها و یا خامنهای هست چی هست، به نظر من متاثر از واقعیتی سرسختی است که دژخیم را از پا در میآورد و مجبور به عقب نشینی شده است.
بنابراین این عقب نشینی را نباید عقب نشینی استراتژیک در دستگاه آخوندی به حساب آورد، این عقب نشینی تاکتیکی برای دفع الوقت است و برای اینکه بتواند این مرحله سخت را بگذراند. یادتان هست جنایتکاری را به صحنه تلویزیون آورده بودند که اشمئزاز تمام مردم دنیا را هم برانگیخت، ابوالفضل بهرامپور که صحبت از این میکرد که با تفسیر آیات قرآن که به کمرش بزند میگفت همه اینها که به صحنه آمدند یا باید به دار کشید، یا باید پای راست و دست چپشان را قطع کرد، یا باید فرستاد در کشتی قراضهای در دوردست دریا که بمیرند. خلاصه از این حرفها که همین را هم گوشش را کشیدند و مجبور شد به تلویزیون برگردد و از حرفهایش عقب نشینی کند. منظورم این است نه آن آخوند و نه این جنایتکار تغییری کردند و اینها همان ماهیت و کارکرد خبیث و ضدبشری و ضدانسانی داشتند دارند، ولی بخوبی درک کردند که این تو بمیری از آن تو بمیریها نیست. مردم در صحنه هستند و از این رژیم نفرت دارند، نفرت عمیق و انباشته شده است، قیام در همان یکی دو روز اول همه چیز را مشخص کرد و در شوک اول با ضدحمله از جنس سرکوب بتواننند همه این را قلع و قمع کنند، ولی یکذره که گذشت حتی آدمهای رژيم بخوبی بیان کردند و گفتند چنین چیزی امکانپذیر نیست.
وقتی خلقی اراده میکند خودش را از زیر بار جنایت و ستم و غارت خارج بکند با اینکارها نمیتوان جلوی او ایستاد، حتی در صحنه بینالمللی تحولاتی که اتفاق افتاده در این ۴۰ سال بی نظیر است.
همچنان که قیام پدیده بی نظیری بود و اوج جدیدی از برافروختگی مردم در برابر کلیت نظام ستمکار آخوندی بود. بسیاری از رسانه ها و شخصیتها که اصلا لب از لب نمیجنباندند، و هیچ صحبتی در مورد سرکوب و ستم در ایران نمیکردند، الان به صحنه آمدند و حرفهای بسیار جدی میزنند. از قیام بعنوان نقطه عطف در تاریخ ۴۰ ساله نام میبرند، از اینکه رژيم پا به گور و رو به سقوط است، صحبت میکنند و تحلیلگرانی که مماشاتگر بودند و بدنبال مماشات بودند الان لحنشان را تغییر دادند و مقالات بسیار جدی مینویسند و اینکه اوضاع به نفع ولایت فقیه نیست.
اگر به صحنه منطقهای هم نگاهی بیندازیم بسیار جا میافتد که وضع خامنهای الان چطور است، عراق کشوری که خامنهای فکر میکرد حیاط خلوت ولایت فقیه است، الان این کشور بر علیه ولایت فقیه برانگیخته و هر روز شعار میدهد و کنسولگری رژيم در نجف به آتش میکشد و نه یکبار بلکه سه بار، برای اینکه نشان بدهند مردم عراق کینه عمیقی نسبت به رژیم دارند. بنابراین مجموعه این شرایط به اینجا رسیده که خامنهای در وسط زبانه آتش گیر کرده است، و الان لحنش را کمی نرم کرده و الانه در کارکرد و نه در مواقع تغییری نمیدهد و نخواهد داد.
دکتر سنابرق زاهدی: خانواده های شهداءقیام دیه خامنهای را در صورتش تف میکنند. بنابراین با این طنزها جنایت عظیمی که پاسدارها و خامنهای در این دوره علیه مردم انجام دادند با این حرفها نمیشود شست و کلا حتی یک سانتیمتر هم در اراده مردم و خشم مردم علیه ولایت فقیه و خامنهای تاثیر ندارد. دقیقا بر عکس وقتی چنین موضعی میگیرد، بیشتر خشم آتشین مردم را برمیافروزد اراده سترگ آنان را هر چه مصممتر و جزمتر میکند و برای اینکه ریش و ریشه آخوند و بطور مشخص خامنهای و دستگاه ولایت فقیه را قاطعتر و مصممانهتر بسوزانند. بی تردید این سرنوشت خامنهای و دستگاهش است، این را حتی طنز نمیشود گفت این توهین کردن به آرمان شهدایی است که علیه این نظام جنایت قیام کردند و خون خودشان را دادند و آگاهانه این کار را کردند. این توهین را نه مردم ایران و حتی تاریخ بر نخواهد تافت، هیچکس این حرفها را جدی نمیگیرد، همین امروز کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد که در واقع شخصیت یک دنیا در حقوق بشر است. بیانیهای صادر کرده و مطالب دقیق و جدی در مورد جنایتهای خامنهای گفته، از جمله دستگیری ۷هزار تن را تایید کرده، درست است عدد بیشتر است ولی وقتی یک مرجع بینالمللی ۷هزار تن را تایید میکند یعنی ابعاد بسیار کلان است. کما اینکه اعلام کرده شلیکها به قصد کشت و عمدی بوده، این تعبیر بلحاظ حقوقی کاملا دقیق است و معنی دارد، معنایش این است تمامی دست اندرکاران در صحنه که سلاح دستشان بوده و یا در پشت صحنه بودند و فرماندهی میکردند، تا سلسله مراتبی که تا بالای دستگاه حاکمیت آخوندی تا شخص خامنهای همه جنایت علیه بشریت است، تمام حرفهای خامنهای با این موضع گیری کف روی آب میشود و از بین میرود، هیچکس آن را جدی نمیگیرد.
دکتر سنابرق زاهدی: استیضاح کلمه درستی نیست و افتضاح درست است، رژيم در صحنه بینالمللی افتضاح شده و افتضاح تر خواهد شد. بی تردید محکومیتهای پی در پی در راه خواهد بود، در همین چند روزی که از قیام میگذرد، فکر مکینم دهها جلسه و آکسیون و تظاهرات، بیاینه توسط هواداران مقاومت گرفته و برگزار شده، پیام و صدای درگلو خفته برادران و خواهران شهیدمان را توانستند به دنیا برسانند. این کارزار ادامه خواهد یافت طبیعی است پاسخ خودش را در سطح بینالمللی خواهد گرفت، بیتردید خامنهای بعنوان جنایتکار بزرگ قرن به ثبت خواهد رسید. بله این اتفاق افتاده و تثبیت خواهد شد، میدانید که الان دولتها وارد صحنه شدند ، مسئول ویژه مسئله ایران و پرونده ایران در آمریکا موضعگیری کرد و آمار مقاومت ایران را مورد تایید قرار داد، اینها وقایع عادی نیست، در حقیقت حقانیت مردم ایران برای مقاومت وایستادگی و محکومیت کامل نظام جنایت و غارت ستمگر آخوندی از طرف مقابل مهر میخورد.
دکتر سنابرق زاهدی: من فکر میکنم که این کار را نمیکند، تجربه این سالها میگوید، کمیسیون شورای حقوق بشر و کمیسیون حقوق بشر همواره نماینده ویژه برای ایران اختصاص دادند، همین الان آقای جاوید رحمان است ولی هیچگاه در این سالیان رژيم اجازه نداده از ایران بازدید بکنند. اگر هم بر حسب اتفاق کما اینکه در ۳۰ سال پیش یکبار گالیندوپل آنجا رفته بود، زندانیان را به جاهای دیگری بردند و آنجا را رنگ کرده بودند و یک مشت مزدور آورده بودند و صحنهسازی کرده بودند، در واقعیت بگوییم رژيم ولایت فقیه بدور از این نوع شفافیت و کلا این نوع برنامه ها است. اصلا با حقوق بشر سازگاری ندارد، بیانیه حقوق بشر را به رسمیت نمیشناسد، من بسیار بعید میدانم و طبعا اجازه نخواهند داد چنین کاری صورت بگیرد و در عین حال فکر میکنم که دستگاه خامنهای هم بعید است به این چیزها قد بدهد که بتواند وارد چنین بازی شود.
دکتر سنابرق زاهدی: سرمایه گذاری روی تضادهای درون رژيم امروز حرف جدیدی نیست، برای اینکه بگوییم تضاد داخلی در کجا عمل میکند در راس نظام بین خامنهآی و روحانی عمل میکند. الان در قیام دیدم روحانی تمام قد در کنار خامنهای ایستاد، همانطور که خامنهای دستور سرکوب را داد روز بعد روحانی دستور سرکوب را داد، تضاد داخلی از طرف خلق و رژیم بر میگردد .واقعی نیست، اگر باشد این تضادها جدی نیست.
بنابراین نباید روی این سرمایه گذاری کرد، سرمایه گذاری واقعی که بسیار هم عمیق است و تضاد آشتی ناپذیر است، تضاد بین تمامیت خلق قهرمان ایران است با تمام تنوعات ملی و ویژگیها و گروه بندیهای اجتماعی با تمام طبقات از یک طرف و در طرف دیگر نظام جنایت و غارت با همه دسته بندیهایش اعم از اینکه بگویند اصولگرا و یا اصلاح طلب و هر چی اسم بگذارند تفاوتی نمیکند. رژيم در برابر تمامیت مردم قرار گرفته است، این صف بندی جدی است که باید به این تمسک کرد. اما اینکه آیا این اتفاقی که افتاده در بین رژيم شقه ایجاد نمیکند؟ قطعا ایجاد خواهد کرد، چون وقتی حادثه چنین عظیمی اتفاق افتاده و مردم به صحنه میآیند و در مقابل رژيم میایستند، وقتی در این ابعاد شهید تقدیم میکنند، وقتی تمامیت رژيم را به چالش میکشند، طبیعی است کسانی که از رژيم دلخور هستند و یا منافعشان تامین نمیشود، طبیعی است فاصله میگیرند. بنابراین این نوع فراخوانها مثبت است، همواره وطیفه همه کسانی است که میفهمند چه افتاقی در حال افتادن است، اعلام موضع بکنند، و هر آنکس که اعلام موضع نکند در صف خامنهای و در صف پاسداران است، اعم از اینکه مرجع تقلید و آخوند باشد یا غیر آخوند باشد، روشنفکر و یا نویسنده باشد، هنرمند باشد، وقتی صحنه قتل عام است در این صحنه سکوت وجود ندارد، سکوت یعنی همدستی با دشمن، یعنی در کنار قاتل بودن، در کنار جنایتکار بودن، این وضعیت در شقه کردن و شکاف باز کردن بیشتر بین جناح های مختلف حاکمیت وجود دارد. طبیعی است تاثیر میگذارد و باید روی این کوبید، از آنان خواست که این جنایات را محکوم کنند، چون این صحنه ها که در خیابانها و بیمارستانها درست کردند، صحنه های بی سابقه و کم سابقه هست و باید بدانند فردا باید مورد سوال واقع شوند که چرا موضع نگرفتند.
دکتر سنابرق زاهدی: بسیار تردید دارم در چنین توانایی در دستگاه درهم ریخته و درب و داغان خامنهای الان وجود داشته باشد. تا آنجا که به ذات خبیث خامنهآی برمیگردد از جنس خمینی است، ولی آیا چنین توانمندی در او هست؟ نظر من این هست که چنین توانمندی در او نیست! چنین قدرتی ندارد چنین جنایتی را انجام بدهد و نمیتواند مثل خمینی و بعد از ۳۰ خرداد ۶۰ که هر روز ۱۰۰ و ۲۰۰ و ۴۰۰ در زندان اوین اعدام میکردند، چنین کاری نمیتواند بکند، این معنیش این نیست نمیخواهند این کار را بکنند میخواهند ولی نمیتوانند، البته بعید نیست دست به تعدادی اعدام بزنند اما اینکه در آن ابعاد بتوانند بسیار بعیدی است.
دکتر سنابرق زاهدی: این بازیها بر نفرت و صلابت مردم اضافه میکند، چون یک معنی دارد و آن اینکه آن آدم درهم شکسته را شکنجه کردند، یعنی یک حقیقت را گواهی میدهد که، رژيم شکنجه گر است، رفته شکنجه کرده و مجبور به اعتراف کرده، دست رژيم از این بابت رو است، برای اینکه از این کارها کم نکرده، و برای همه روشن است، فکر میکنم. در موضع خانم باشله کمیسر حقوق بشر این موضوع آمده در حال فشار بر روی زندانیان هستند که از آنان اعتراف بگیرند، در مطبوعات رژیم بسیار روی این صحبت کردند، خودشان هم هشدار میدهند که این کار را نکنید، چون این کار رژيم را سیاهتر از قبل میکند، و اعتراف آشکار به شکنجه در زندانها است و روی روحیه مردم تاثیری ندارد که بخواهد مردم را عقب ببرد.
دکتر سنابرق زاهدی: در مورد تعداد اعدام ها که به این حرف رافت اسلامی برمیگردد، گزارشی از بهبهان است و میگوید خطاب به سازمان میگوید اسامی شهداء که اعلام کردید مربوط به روز اول و یا دوم است، درست است ولی اسامی را ۸ نفر گفتید، در بهبهان بیش از ۲۰ نفر شهید شدند، من خودم بیشتر از ۲۰ نفر را شمردم، دیگرنتوانستم بشمرم، من نمیتوانستم دیگر به اجساد نگاه کنم، از تاریخ ۲۸ آبان دیگر تک تیرانداز نبود رگبار بود که به مردم بسته میشد، خیلیها در آن رگبارها کشته شدند، اصلا دیگر نگاه نمیکردند چه کسی هست یا نیست، فقط رگبار میزدند، خودم بیشتر از ۱۰ نفر را دیدم که مغزشان کف خیابان بود، کاری از دستم برنمیآمد. یکی بود به اسم علفچی بستند به رگبار طوری که پایش قطع شد، یک جوان ۲۷ و ۲۸ ساله بود، از شدت خونریزی شهید شد، هر کسی که میخواست به او نزدیک شود یا به رگبار بسته میشد و یا تک تیرانداز میزدش، سه نفر به سمت او رفتند که سرشان را هدف قرار دادند، این واقعیت خامنهای است، نه رافت اسلامی. از این نوع صحنه چقدر و چه کسانی شاهد بودند، از کجا اگر همین گزارشگر را شهید میکردند این گزارش نمیآمد، میخواهم بگویم حرف از رافت اسلامی حرف مسخرهای است که از دهن کثیف خامنهای بشنویم که از این حرفها بزند. از طرف دیگر این گزارش نشان میدهد که ابعاد کشته ها تا کجاست!! در شهر کوچکی مثل بهبهان خودش میگوید تا ۲۰ نفر شمردم و دیگر نتوانستم بشمرم، در تهران خبرهای که بالای ۲۰۰ نفر را که شمرده شده در کجا بوده را اعلام کردند. نیویورک تایمز نوشته در ماهشهر فقط بیش از ۱۰۰ نفر کشتند، اینها را روی هم جمع بزنیم از روز اول که سازمان مجاهدین شروع کرده عدد و ارقام در مورد شهداءبدهد با احتیاط و دقت کامل پس از بررسی دقیق شروع کرده اسامی را بدهد نه اینکه از روز اول اعداد بی حساب و کتاب بدهد.
الان که بیش از هزار میگوید از این مستندات است ولی بی تردید تعداد شهداء بیش از اینها است، حتما یک روز همه اعلام خواهد شد. آخرین اطلاعیه اسامی ۳۵۰ نفر با اسم اعلام شده است. بنابراین روبروز هم اسامی و هم تعداد شهداء افزایش پیدا میکند، جنایات عظیمی علیه مردم ایران مرتکب شدند، این حرفها و صحبت از رافت اسلامی و دیه دیگر خیلی دیر شده، من فکر میکنم هیچ کسی تردیدی ندارد که کاری که در این مدت صورت گرفت بی تردید جنایت علیه بشریت است. بدون هیچ پرده پوشی و هیچ حقوقدانی و دادگاهی و قاضی و وکیلی از علم حقوق اندک اطلاعی داشته باشد تردیدی بکند کاری که در خیابانها صورت گرفت در شهرها و علیه مردم بیگناه ایران و مردم غیر مسلح و هدف گیری به قصد قتل در ابعاد کلان به صورت سیستماتیک با فرمان مافوق این یعنی جنایت علیه بشریت، من ماده ۷ اساسنامه دادگاه بینآلمللی را آوردم که میدانید جنایت علیه بشریت در دهه های مختلف تعاریف مختلفی از آن شد، تا بلاخره در اساسنامه دادگاه جنایت بین آلمللی که آخرین متنی است که وجود دارد، این جنایت علیه بشریت به دقت تعریف شده است.
در این متن این آمده که جنایت علیه بشریت هنگامی که یک عمل جناحی در چارچوب حمله گسترده و یا سازمانیافته بر ضد جمعیت غیر نظامی و با علم به آن حمله ارتکاب میگردد این تعریف عمومی جنایت علیه بشریت است. مواردش اولی قتل است، کشتن، حبس کردن، الان ۱۲ هزار نفر را گرفتند و حبس کردند، کجا و کی هستند و کی میداند، اسامی آنان کجا است، این کار وقتی در ابعاد کلان قرار میگیرد، خود این کار تنهایی جنایت علیه بشریت است. قتل گسترده خودش به تنهایی جنایت علیه بشریت است، حیس و یا محرومیت از سلامتی جسمانی که بر خلاف اساسی حقوق بینالملل انجام میشود، یعنی فرد تا دستگیر میشود باید برای او وکیل تعیین کنند، کدام وکیل را تعیین کردند. باید به وی حقوقش را یادآوری کنند در نظام ولایت فقیه حقوق یعنی چی وقتی زندانی سیاسی دستگیر میشود، حقوقش شکنجه است و کتک، شکنجه در ابعاد گسترده جنایت علیه بشریت است. اعمال غیر انسانی مشابه دیگری که عمدا به قصد ایجاد رنج اسیر یا صدمه شدید به جسم و سلامت روحی و جسمی صورت میگیرد، مثل توهین، مگر یک مورد وجود دارد زنی و یا مردی را دستگیر نکنند و به وی توهین نکنند، این موادی که خواندم تک به تک اینها مصداق کامل جنایت علیه بشریت است و جنایت دولتی است، چون شخص خامنهای به صحنه آمد دستور سرکوب را داد. شخص روحانی به صحنه آمد و این سرکوب از بالا به پایین حرکت کرده و به فرمانده کل سپاه پاسداران رسیده و شورای امنیت ملی و بعد سپاه پاسداران، بعد وزارت اطلاعات و بعد وزارت کشور، نیروی انتظامی و ارتش و لباس شخصیها و همه اینها درگیر این جنایات بودند، مرتکب جنایت علیه بشریت شدند. در این تردیدی نیست فقط باید منتظر باشند که یا در یک دادگاه بینالمللی و اگر نشد و عمرشان قد نداد، اگر زودتر از آن سرنگون شدند، در دادگاهی در داخل ایران برگزار خواهد شد و خلق قهرمان ایران شاهدش خواهد بود، محاکمه خواهند شد.
دکتر سنابرق زاهدی: اگر بخواهیم به پایه ها برویم که چرارژيم اینکار را کرد، چرا بنزین را گران کرد چون پول ندارد، رژيم مفلستر هم هست، تمام ثروت و امکانات مردم را طبیعی و معدنی و انسانی را به هدر داده، وقتی میگوییم حرث و نسل را تباه و هلاک کرده این حرف شعار نیست عین واقعیت است. کشور ایران هم آب دارد و هم معادن گسترده دارد و هم نیروی انسانی کارآ دارد، نیروی انسانی کارآ ایران اساسا مهاجرت کردند، ۶ و یا ۷ میلیون از نخبه های ایران کشور را ترک کردند. آنهای که در ایران هستند یا باید مثل گوسفند مجری فرامین پاسداران و ولی فقیه باشند، یا سرکوب میشوند. اصلا کسی از توانایی و دانش آنان استفاده نمیتواند بکند، از طرف دیگر معادن ایران هر چه از آن در میآید آخوندها در مجرای تروریزم و جنایت و غارت و فساد و دزدی و اختلاس تباه میشود. آخوند نصف عبایش جیبش است، در واقع غارت و فسادی که میکنند، بله الان کشتی اقتصاد خامنهای به گل نشسته و میخواهد این را از جیب مردم در بیاورد. یکبار و صدبار در آورده، این بار هم میخواهد در بیاورد، راهی هم ندارد چون تحریمها بر روی او فرود آمده، به همین خاطر میخواهد دستگاه جنایت و فسادش را و غارت را با جیب مردم بچرخاند. رژيم در بنبست مرگ گرفتار شده، از هر طرف برود با مرگ مواجه شده، همین الان فرض کنیم خامنهای عقب نشینی کند، مردم جریتر میشوند و جلوتر میآیند، فرض کنیم بیشتر اعدام بکند، باز مردم خشمشان افروختهتر میشود و باز جلوتر میآیند، رژيم به آخر خط رسیده است، راهی هم ندارد ولی خودش این را خلق کرده است، این بن بست مرگ را خودش بدست خودش ساخته است، بنابراین باید بمیرد و داغان شود تا مردم ایران هم راحت شوند.
دکتر سنابرق زاهدی: نکته مهم تا آنجای که من خبر دارم، حتی روسیه که رژيم ادعا میکند متحد استراتژیک رژيم هست در این قیام علیه مردم موضعگیری نکرد و پشت رژيم نیامده است، این مهمترین پارامتر است، به عکس فکر میکنم در سوریه که با رژيم تضاد دارد پایش را بیشتر قرص میکند و سعی میکند رژیم را از آنجا جارو کند، یعنی در این موقعیت علیه رژيم کار میکند، رژيم در تعادل قوا پایین آمده است.
دکتر سنابرق زاهدی: نمیدانم این خبر درست است یا نیست، ولی میتواند درست باشد، برای اینکه در آن روزهای که پاسداران به خیابانها رفتند فقط میخواستند این شورش عظیم مردم را بخوابانند، بعید نیست بسیجی را دستگیر کرده باشند، ممکن است بسیجیان در پایین وقتی برادرش را میکشند، که شورشی در خیابان هست ممکن است در خیابان علیه رژيم بچرخد، احتمالات مختلفی میشود داد، اطلاع دقیقی ندارم که این خبر درست است یا خیر، یا اگر درست است چه دلائلی داشته است، ولی قابل فهم است.
دکتر سنابرق زاهدی: واقعیت این است ده ها هزار سند و مدرک شاهد زنده همه چی وجود دارد، فیلم و ویدئو، عکس و انواع و اقسام وجود دارد، این بار کاری که کرد با قبلی ها متفاوت است، آدمهای رژيم مقایسه های که میکنند قابل توجه است. تا الان در ایران چندین قیام بوده، سال ۷۸ دانشجویان قیام کردند، سال ۸۸ مردم برای داستان انتخابات قیام کردند، سا ل۹۶ تمامیت مردم قیام کردند، قیام این بار با همه متفاوت است. تحلیلگران رژيمی تلاش کردند این را تحلیل کنند، تفاوت برجستهی که دارد این بار در واقع به تدریج سال ۷۸ دانشجو بودند، دانشجو قشر روشنفکر جامعه است، بلحاظ طبقاتی قشر متوسط جامعه است، طبقاتی هستند که در مینیممها چیزهای دارند، کما در سال ۸۸ اساسا این طبقه بودند، در بالای شهر تهران شلوغ شد. در جام جم هزاران هزار مردم در خیابان بودند، و بخش بالایی تهران به آن قیام پیوست، ولی از سال ۹۶ این تعادل تغییر کرد و این دور بطور کامل تغییر کرد. کسانی علیه آخوندها قیام کردند که آخوندها مدعی بودند پایه اجتماعی آنان هستند، و فکر میکرد و یا میخواست این طور وانمود کند و متاسفانه بسیاری از جهان تحلیلگران ساده دنیا فکر میکردند محرومین ایران پشتوانه رژيم آخوندی هستند. این بار محرومین ایران علیه آخوندها و پاسداران قیام کردند، شهداء، شهدای محرومین هستند، به همین خاطر واقعه عظیمی اتفاق افتاده است، طبقات متوسط اساسا در ایران مضمحل شدند، نظام آخوندی نه فقط تاریخ و فرهنگ اجتماع را خراب کرده و نه فقط طبیعت ایران را خراب کرده اصلا ترکیب اجتماعی جامعه را بهم زده است. بخاطر فساد و غارت و دزدی و ستم طبقاتی طبقه متوسط که درصد طبقه بالایی از جامعه بود اینها مضمحل شدند، بخشی اندک به سمت طبقات بالا رفتند، بخش اعظم تبدیل به فرودستان و محرومین جامعه شدند، وقتی محروم و فرودست میگوییم یعنی خط فقر الان مینیمم زندگی یک خانواده هست ۶ میلیون تومان در ماه است، ولی درآمد ماهانه مردم یک و نیم میلیون و یا دو میلیون هست، یعنی یک ششم و یا یک چهارم خط فقر رفتند محروم منظور این است، منظور این نیست که از لوکس محروم هستند، خیر از مینیمم های اجتماعی محروم هستند، این بار اینها علیه آخوندها قیام کردند، ۲۰ میلیون نفر که متوسط جمعیت کشور است حاشیه نشین در ایران وجود دارد. در تهران و اصفهان، مشهد و شهرهای بزرگ و کوچک، حاشیه نشینان کسانی هستند که یا در شهرهای بزرگ زندگی میکردند، بخاطر اینکه امکانات اقتصادی نداشتند، مجبور شدند خانه و کاشانه راترک کرده و به حاشیه شهرها بروند چون نمیتوانستند زندگی خودشان را تامین کنند، یا ابعاد کلان روستائیان ایران هستند. بخاطر بی آبی و بخاطر فقر و خشکسالی خانه و کاشانه را ترک کردند به حاشیه شهرها پناه آوردند، این یک بلیه عظیم اجتماعی است، که از مینیمم های نیازهای زندگی طبیعی بی بهره هستند. ۲۰ میلیون نفر هستند، اینها این بار علیه آخوندها قیام کردند، بنابراین قیام این بار ، قیام سیاسی است، در عین حال قیام اجتماعی است و در عین حال یک خشم و کینه عمیق طبقاتی هم هست، چون پاسداران و آخوندها در کاخ زندگی میکنند و اینها در کوخها و حلبیآبادها زندگی میکنند، این تحول اجتماعی که صورت گرفته، تحول عظیمی است و رژیم آخوندی به گور سپرده خواهد شد. عین همین وضعیت در عراق اتفاق افتاده و پایان تاریخی اندیشه دیکتاتوری مذهبی ولایت فقیه را میتوان دید.
دکتر سنابرق زاهدی: فکر میکنم در تاریخ آینده ایران این روزهای قیام به روزهای سمبلیک در تاریخ ایران تبدیل خواهد شد، ۱۶ آذر هم یک روز تاریخی در تاریخ ایران است، روزی است که بعد از کودتای ضد مردمی و استعماری بر علیه دکتر مصدق در سال ۳۲ دانشجویان در دانشگاه تهران قیام کردند و در آن روز ۳ شهید تقدیم کردند، این روز در حافظه تاریخی مردم ایران بعنوان روز دانشجو به ثبت رسید. این روز هر ساله چه در زمان شاه و چه در دروان خمینی و بعد از خمینی همواره روزی بوده که از آن نگران بودند و میترسیدند، همین بحثی که کردیم قیام محرومین است. درست است که در تعریف طبقاتی دانشجویان جزء طبقه محروم نیستند، ولی در ماهیت آنان هم جزء محرومین هستند.
بنابراین باید از این فرصت استفاده کنند و پیوند خودشان را با محرومین جامعه برقرار بکنند و نفرت خودشان را از خامنهای و این جنایت و سرکوبی که نسبت به محرومین جامعه صورت گرفت ابراز بکنند، موقعیت بسیار خوب و مشروعی است، البته آخوندها از این نمیتوانند بهره برداری کنند، زنده کردن و پیوند دادن به قیام مردم ایران رسالت دانشجویان ایران است، امیدوارم آنچه اتفاق افتاده را درک کنند، واقعیت این است این روزها مردم ایران روزگار سختی را میگذرانند، الان سه هفته از گران شدن بنزین گذشته، بسیاری از کالاهای اساسی و ضروری اولیه مردم بعضی دو برابر و بعضی ۱۰ برابر و بعضی ۴۰ برابر افزایش قیمت پیدا کرده است، ولی در ابعاد کلان همه آن چه که نیاز اساسی است بخصوص مواد غذایی گران شده است، رژيم با این وضعیت چکار میخواهد برای مردم بکند؟
آن کسانی که میفهمند، آگاه هستند، باید حرکت کنند و قیام کنند، و به وظیفه تاریخی و دین خودشان به این شهداء قیام کنند و من امیدوارم این را انجام بدهند، مستضعف کلمهای است که نمیشود با آن بازی کرد چون در قرآن آمده و مفسر وجود دارد، مستضعف در تعریف دقیق خودش یعنی متکاملترین و بالنده ترین طبقات اجتماعی، کسانی که جزء محرومین جامعه هستند، ولی تولید دست آنها است و چرخ تولید جامعه را آنان میچرخانند، یعنی کارگران و کشاروزان، اینها موتور تغییر در جامعه هستند، در واقع یعنی استثمار شدگان، این حرفهای که این آخوند زده نمیفهمم یعنی چی؟ چه ربطی دارد، حرف مفت که خرجی ندارد و اینها هم این حرفها را میزنند.