آمار اعتراضات و سرکوب و اعدام در ۳ماه دولت رئیسی گویای چیست؟
نگاهی کوتاه به پروسه روی کار آمدن رئیسی میتواند در شناخت بهتر وضعیت فعلی حکومت ولایت فقیه بسیار کمک کننده باشد. خامنه ای بعد از سلسله قیامهای سالهای ۹۶ تا ۹۸ و بطور خاص بعد از قیام آبان۹۸ به روشنی لرزه سرنگونی حکومتش را احساس کرد. این موضوع چیزی نبود که بتواند به سادگی از آن عبور کند یا آنرا نادیده بگیرد چرا که قیامی در آن ابعاد نشاندهنده روزهای پایانی حکومت بود.
اگر حکومتی برمبنای انتخاب مردم بر سر کار باشد و یا نیتی برای حل مشکلات جامعه داشته باشد در چنین نقطهای باید که به سرعت بدنبال راه حلهایی برای حل مشکلات مردم باشد یا اینکه از حکومت کنار برود اما خامنه ای مانند هر دیکتاتور دیگری که با اعتراضات و قیام مردم روبرو میشود چون هیچ قصد و نیتی برای حل مشکلات جامعه نداشت و تنها به فکر بقای خودش و استمرار حکومت بود بنابراین دنبال چارهجوییهای مقطعی برای خرید وقت و به اصطلاح حرکت از این ستون به آن ستون رفت.
درباره؛ اعتراضات معلمان بیشتر بخوانید
گسترش کرونا راه حلی برای به محاق بردن جامعه
اولین اهرمی که خامنه ای برای به تعویق انداختن قیامها و ساکت کردن مقطعی اعتراضات استفاده کرد بیماری کرونا بود.
او بدون هیچ ملاحظهای و به طور رسمی وارد شد و از ورود واکسن جلوگیری کرد و از طرف دیگر هیچ نوع جلوگیری از ورود و انتشار ویروس کرونا انجام نداد و تاجائی که توانست آنرا مخفی نگهداشت تا جامعه را به طور کامل درگیر این بیماری کرده و زمینگیر کند. شاهد این حرف صحبتهای خود او بود که به طور رسمی و در تلویزیون حکومتی گفت: از نظر ما این موضوع بزرگی نیست و بیخود آنرا بزرگ نکنیم. و در جای دیگر اشاره کرد گاهی بلا تبدیل به نعمت میشود. [ورود سویه اومیکرون کرونا به ایران رسما تایید شد]
آری برای خامنه ای که اهمیتی برای جان و سلامتی مردم ایران قائل نیست ویروس کرونا و کشتار مردم ایران نعمتی بود برای اینکه چند صباحی بیشتر بر کرسی ولایت تکیه بزند.
یکدست کردن حکومت راه حل دیگر برای خرید وقت و سرکوب اعتراضات
اقدام دیگری که همزمان با بحران کرونا انجام شد یکدست کردن حکومت بود. البته این برای همه مردم ایران از روز اول روشن بوده است که چیزی به اسم اصلاح طلبی در این حکومت وجود نداشته و ندارد ولی در طی سالیان ولی فقیه از جماعت به اصطلاح اصلاحطلب برای پیشرد خطش استفاده کرده و از آنها به عنوان سوپاپ تخلیه برای جامعه استفاده کرده است. از طرف دیگر هرجا هم که اعتراضات بالا میگرفت با انداختن اشکالات به گردن اصلاح طلبان قلابی و راه انداختن یک جنگ زرگری بین دو جناح موضوع را از سر خود باز میکرد تا نوک تیز حملات به سمت نقطه اصلی یعنی ولی فقیه نباشد.
اما بعد از اعتراضات این سالیان متوجه شد که دیگر بازی با این کارت برایش خیلی خطرناک شده است. چرا که ولی فقیه در گرداب بحرانها حتی توان مانور و بازی در حد اصلاحطلبان قلابی درون حکومت خودش هم که از صدها فیلتر برای اثبات سرسپردگیشان به خامنه ای عبور کردهاند نداشت و همین جناح درون خودش هم تبدیل به عاملی برای شقه و شعله ور شدن آتش اعتراضات میشدند.
او ابتدا مجلس را یکدست کرد و سپس در یک انتخابات تماما تقلبی و نمایشی و در عین اینکه موضوع تحریم انتخابات از سوی مردم حتی از زبان مهرههای نزدیک به خودش هم بیان میشد اعلام یک رأی حداقلی رئیسی را از صندوق بیرون کشید.[نگاهی کوتاه به کارنامه ۴ ماهه کابینه رئیسی]
لازم به یادآوری است که در این مسیر او مجبور به جراحی بعضی از مهرههای دانهدرشت اندرونی خودش شد و این هم قیمت بسیار سنگینی بود که باید میپرداخت چرا که با اینکار قاعده حکومتش را به شدت کوچک کرد و کسانی مانند لاریجانی که سرسپرده ولایت فقیه بودند را هم تبدیل به معترض و مخالف کرد.
رئیسی چهره منفور با نقاب سید محرومان
مشکل بعدی خامنه ای وجهه رئیسی در بین مردم ایران بود. از بین همه مهرهها او به عنوان یکی از اصلیترین مهرههای سرکوب که دستاندر کار اعدام هزاران تن از بهترین جوانان ایران بوده میتوانست بدترین گزینه باشد چرا که خود او باعث بیشتر شدن اعتراضات میشد. بنابراین از شروع انتخابات نمایشی تلاش بر این بود که چهره رئیسی را در پشت نقاب سیدمحرومان مخفی کنند. خامنه ای در مناظرههای انتخاباتی هم هرنوع صحبت در رابطه با سابقه رئیسی در سرکوب و اعدام را ممنوع کرد تا هیچ صحبتی در این رابطه در میان نباشد. [یه شلوار جین داره نوشتهای از سهیل عربی زندانی سیاسی وبلاک نویس]
رئیسی هم با وعدههای آنچنانی و نمایش رفتن به میان مردم و سفرهای استانی و یا دیدارهای ساختگی به اصطلاح سرزده با مردم تلاش کرد تا جایی که میتواند سابقه خونین خودش را مخفی کند.
شاید در ظاهر چنین به نظر برسد که هدف خامنه ای تا حدودی برآورده شده باشد ولی واقعیت مشکلات جامعه و مطالبات مردم ایران برای آزادی و حداقلهای زندگی چیزی نیست که بتوان با حقه و کلک از روی آنها پرید و از طرف دیگر خامنه ای رئیسی را برای اینکه بتواند راحتتر سرکوب کند برسرکار آورده بنابراین کاملا قابل پیشبینی بود که این بازی سیدمحرومان زیاد به درازا نخواهد کشید.
موج اعدامها و سرکوب و زندان نماد چهره واقعی رئیسی!
ازآنجا که حکومت ولایت فقیه اساسا برعلیه منافع مردم ایران است و هیچ سنخیتی با خواستههای جامعه ایران ندارد خیلی زودتر از آنچه که فکر میکردند نقاب چهره رئیسی کناررفت. نگاهی به میزان سرکوب در همین چندماهه کوتاه دوران رئیسی و آمار اعدامهایی که انجام شده بیانگر این واقعیت است.
خامنه ای برای بقای بیشتر هیچ راهی جز سرکوب و اعدام ندارد و برای همین هم رئیسی را به عنوان مهره مطلوبش برای پیشبرد خط سرکوب سرکار آورد. سرکوب قیام تشنگان در خوزستان و چند استان دیگر با چندین کشته و دستگیریهای گسترده، سرکوب اعتراضات مردم اصفهان با کورکردن چشم تعداد زیادی از جوانان و حتی کودکان و دستگیریهای گسترده کارنامه این مدت کوتاه رئیسی است. این روزها هم همانطور که شاهد هستیم اعدامها در جریان است. از اعدام عباسقلی بختیاری تا اعدام روز گذشته حیدر قربانی، اعدام زندانیان بلوچ و …
رئیسی و خامنه ای فکر میکنند که با این اعدامها میتوانند اعتراضات و قیامها را خفه کنند درحالیکه همانطور که از انعکاسات مردمی در رابطه با همین اعدامها دیدیم نتیجهای که به زودی شاهد خواهیم بود دقیقا برعکس خواهد بود. رئیسی این روزها باد میکارد بنابراین به زودی طوفان درو خواهد کرد.