آیا عصبانیت رئیسی از قیام و مردم است؟
واقعیت این است که خامنهای بعد از قیام ۹۸ میدانست که قیامهایی بدتر از قیام ۹۸ در پیش رو دارد. او برای سرکوب و جلوگیری از قیامهای پیش رو با جراحی بزرگی که در رژیمش انجام داد رئیسی را با عنوان دولت جوان حزبالهی سرکار آورد. مردم در همان ماههای آغازین دولتش با شعارهای مرگ بر رئیسی، رئیسی دروغگو حاصل وعدههات کو، شیش کلاس بیسواد گند زدی به اقتصاد او را سکه یک پول کردند. بعد هم در قیام ۱۴۰۱ ناقوس مرگ خامنهای و دولتش را به صدا در آوردند.
از این رو خامنهای مجبور شد خودش کارهای دولتش او را هم بعهده بگیرد و وارد ایجاد رابطه و بستن قرار داد با کشورهای منطقه شود تا شاید خودش و رژیمش را از انزوا خارج کند. حالا رئیس جمهور وامانده خودش را کنار گذاشته شده میبیند، بهخاطر انتقادات و ایرادات پاسداران و بسیجیها و خودیها جوش آورده با عصبانیت گفته:
در دنیا اینه که وقتی انتخاباتی میشه یه دولتی میاد سرکار، دیگران تلاش میکنن او موفق بشه نه اینکه با قلمزدنهای بیجا با حرفزدنهای نادرست مردم رو ناامید کرد، تو دل مردم رو خالی کرد.
بهتر از این نمیشد به شکست پروژه دولت حزباللهی خامنهای اعتراف کرد!
منظورش از مردم هم پاسدار بسیجیها هستند که هرروز دارند ریزش میکنند
مردم ایران هم که از اول حرفشان این بوده: شیش کلاس بیسواد گندزدی به اقتصاد
حالا سوال این است: رئیسی ازچی اینقدر عصبانی است؟ از ناامیدی مردم؟!
در همین رابطه
چرا شمخانی امربر سیاست خارجی خامنهای شده است؟
نه، مسأله مردم نیست
واقعیت این است که مشکل خامنهای بعد از قیام ۹۸ بقول خودشان قیامی بدتر از ۹۸ بود
به همین دلیل رئیسی جلاد را آورد تا جامعه را مرعوب کند و جلوی این قیام را بگیرد
اما قیام ۱۴۰۱ بساط مهندسی خامنهای را به هم ریخت و پروژه دولت حزباللهی شکست خورد
بطوری که الان خود خامنهای مجبور شده کارهای رئیسی را انجام بدهد و وارد بستن قرارداد بشود
رئیسی هم از همین عصبانی است؟