رئیسی نماد دوران احتضار خامنه ای
میگویند مردی از کنار درب یک خانه سالمندان رد میشد ناگهان یکنفر جلوی او را گرفت و گفت: آقا ببخشید خواهش میکنم به من کمک کنید.
مرد گفت چه کاری میتوانم برایتان بکنم؟ او پاسخ داد: مادر من در این خانه سالمندان است خواهش میکنم این بسته را ببرید و به او بدهید خواهش میکنم موضوع مهم و فوری است. مرد گفت: باشد ولی چرا خودتان نمیبرید؟
او گفت: به دلیل فشار همسرم مجبور شدم هفته قبل مادرم را به اینجا بیاورم و از این بابت شرمنده هستم و خجالت میکشم که خودم بروم سراغش. خواهش میکنم که شما لطف کنید و این بسته را از طرف من به او بدهید.
مرد بسته را گرفت و وارد خانه سالمندان شد. اتاق را پیدا کرد و دید که پیرزنی در آنجا نشسته است.
به محض اینکه جلو رفت و گفت این بسته مال شماست پیرزن گفت: علی پسرم تویی؟ مرد گفت نه ولی این بسته را … پیرزن شروع به گریه کرد و گفت علی پسرم خودتی؟ اومدی دیدنم؟
مرد که دید پیرزن آرام نمیگیرد و ظاهرا نابیناست برای اینکه او را آرام کند گفت بله مادر من هستم! پیرزن فریادی از خوشحالی کشید و شروع کرد به قربان صدقه رفتن! از صدای او پرستاران وارد اتاق شدند. پیرزن رو به آنها کرد و گفت دیدید گفتم که پسرم مرا فراموش نمیکند و حتما میآید؟ بفرمایید این هم پسرم علی. پرستاری جلو آمد و گفت آقا شما پسر این خانم هستید؟ مرد گفت بله!
پرستار گفت چقدر خوب شد که آمدید چون چهار ماه است که صورتحساب مادرتان پرداخت نشده و اگر این ماه هم پرداخت نمیشد ما مجبور میشدیم که مادرتان را بیرون کنیم. لطفا این صورتحساب را پرداخت کنید!
مرد که دید توی تله افتاده هرچه گفت که من پسرش نیستم دیگر کسی قبول نمیکرد و مأموران امنیت آنجا هم آمده و جلوی خروج او را گرفته بودند.
خلاصه مجبور شد که یک چک برای پرداخت صورتحساب آنجا بنویسد. علیرغم این موضوع به خودش دلداری داد که در عوض یک پیرزن محتاج و نابینا را خوشحال کرده است. موقع رفتن به اتاق پیرزن مراجعه کرد تا خداحافظی کند. پیرزن با دیدن او گفت: آقا خیلی ممنون که صورتحساب را دادی لطفا بیرون که رفتی به پسرم بگو صورتحساب پرداخت شد و میتواند برای دیدن من بیاید!
خامنه ای و روی کار آوردن رئیسی
همه دیکتاتورها در روزهای پایانی حکومتشان و زمانی که میبینند دیگر مردم به هیچ عنوان تحمل آنها را ندارند تلاش میکنند با روی کار آوردن یک مهره شناخته شده سرکوبگر و ایجاد فضای رعب و وحشت جلوی اعتراضات مردم را بگیرند تا شاید بتوانند به این شیوه بقای خود را تضمین کنند.
خامنه ای هم به همین دلیل بعد شعله ور شدن قیامها در این چند سال اخیر و خصوصا قیام آبان ۹۸ به وضوح سرنگونی خودش را دید و به دنبال راه حلی برای خرید زمان برای ادامه حکومتش رفت.
در این بین رئیسی که مهره اصلی سرکوب و اعدام در تمام دوران حکومت بوده و حتی در بین مردم به عنوان «رئیسی جلاد۶۷» شناخته میشود را با پرداخت قیمتی سنگین و به بهای حذف خیلی از مهرههای نورچشمی و نزدیک به خودش و علیرغم تحریم انتخابات از سوی مردم بر سر کار آورد تا به این شکل جامعه را مرعوب کرده و جلوی استمرار اعتراضات و لرزههای سرنگونی را بگیرد. [انتقام سخت حاج قاسم و سقوط خامنه ای از ساختمان چند طبقه! (طنز سیاسی)]
البته کار از این حرفها گذشته و همانطور که مهرههای خودش هم میگویند ماشین ولایت در دره سرنگونی افتاده است. اما این وسط ابراهیم رئیسی به عنوان چهره اول دولت اولین کسی است که باید صورتحسابهای پرداخت نشده به مردم ایران را پرداخت کند. رئیسی هم مانند ارباب خود خامنه ای شاید خوابهای پنبه دانهای دیده باشد ولی آنچه که در روی زمین میتوان دید و به تجربه میتوان فهمید این است که رئیسی هم از گندم ری نخواهد خورد و این اتفاق بسیار نزدیکتر از آن است که خودش فکر میکند.