چگونه بنگاههای قدرت اعتصاب غذای جعلی را وسیلهای برای محو صدای قیام کردند
آنچه در پی میآید متن نامه افشاگرانه زندانی سیاسی علی نوری در مورد یک اعتصاب غذا در زندان است.علی نوری یک فعال مدنی بوده به دلیل فعالیتهایش به ۷ سال زندان محکوم شده است. او در نامه خود شرح میدهد که چگونه یک زندانی مدعی اعتصاب غذا را در زندان ملاقات کرده و چگونه از این خبر در اوج قیام مردم ایران علیه دیکتاتوری خامنهای برای تحتالشعاع قرار دادن اخبار قیام استفاده شده است.
متن کامل نامه زندانی سیاسی علی نوری به این شرح است:
«متن از علی نوری، زندانی سیاسی زندان اوین، بند ۴، سالن سه
روایت ابتذال یک اعتصاب!
به صدق کوش که خورشید زاید از نفست
که از دروغ سیهروز گشت صبح نخست
اولین باری که قصد داشتم یادداشتی در این باره بنویسم، چند روز از ورود حسین رونقی به بند ۴، سالن سه میگذشت؛ هنگامی که درخبرها میشنیدیم مورد ضربوشتم قرار گرفته، هر دو پایش شکسته و … او روی پاهایش بود و آسیبی نیز در بدنش وجود نداشت.
در همین زمینه
افشاگری مهم در مورد توطئه دستگاه اطلاعاتی خامنه ای در آستانه ۱۶آذر
جریان رسانهای همسو چگونه یک دروغ را به یک اعتصاب تبدیل کرد؟
متاسفانه فضای رسانه به گونهای ترتیب داده شده بود که هیچ شخص یا جریانی ریسک انتشار مطلبم را نپذیرفت. چراکه حملات لشکر سایبری آنها همه را مغموم خود نموده بود. حال که او آزاد شده و آن فضای سنگین تک قطبی نیز شکسته است؛ وظیفه اخلاقی-سیاسی خود میدانم تا نکاتی را در این مورد بیان کنم.
حسین رونقی اگرچه به خاطر اعتصاب غذایی که پس از بازداشت آغاز کرد، دچار ضعف بدنی شده بود اما هنگام ورود به بند، هیچگونه آسیب بدنی مبنی بر مورد ضرب و شتم قرار گرفتن و به تبع آن شکستگی دست و پا نداشت. زمانی هم که توسط جمعی از زندانیان سیاسی تر و خشک میشد، مصرف عسل و ارده بخشی از اعتصابش بود! و بنا بر شهادت چند زندانی سرم دریافت میکرد تا اینکه به بیمارستان بقیهالله منتقل شد.
قصد پرداختن به حواشی نمایش اعزامش به بیمارستان را ندارم (هر آنچه را که یقین دارم و به چشم دیدهام، میگویم).
بعد از بازگشت از بیمارستان به زندان، مدتی را در بهداری تحت سرم درمانی با تزریق ویتامین و مکمل بود و در نهایت به سوییتی اختصاصی با همان شرایط قبلی ( سرم ویتامین، قندی، مکمل، عسل و ارده) و چند روز بعد آزاد شد.
به ابتذال کشاندن اعتصاب به عنوان آخرین سلاح زندانی
روایت کذبی که جریان رسانهای متبوع حسین رونقی به انضمام اعضای خانوادهاش از وضعیت او ساخته و پرداخته کردند با برجستهسازی و حقنه کردن وضعیت او وقایع مهم جنبش اخیر را برای چند روز، عملا به محاق برد.
در همان حال که از یمین تا یسار رسانهها از حسین رونقی و وضعیت وخیمش میگفتند و مینوشتند، همزمان از یک طرف مدعیانی که خود را افشاگران ابتذال شر میدانستند، اعتصاب غذا را که آخرین ابزار یک زندانی برای احقاق حقش است، به ابتذال کشانده و از طرف دیگر، سایر اخبار را به حاشیه میراندند.
از سراسر ایران صدای گلوله به گوش میرسید، جسم بیجان کیان ۱۰ ساله در یخ بود. دسته دسته دانشجویان بازداشت میشدند، برخی زندانیان سیاسی با وجود بیماریهای صعبالعلاج در بدترین شرایط محبوس بودند، عدهای دیگر به شدت مورد ضربوشتم قرار گرفتند، اما آنها کماکان به قصه سراسر دروغ خود رنگ تازگی میپاشیدند و بابت وضعیت حسین رونقی ابراز نگرانی میکردند.
زمانی هم که از قول همبند رونقی گفته شد، پاهای او سالم است به همان سیاق سابق و به تاسی از خط امنیتیها و با تجزیهطلب خواندن وی بهزعم خودشان حسابش را کف دستش گذاشتند!
امروز زندانیان سیاسی همبند او که چشم بر واقعیت رخ داده بستند، به همان اندازه مقصرند که عدهای در بیرون از زندان به پروموت کردن این کذاب یاری رساندند؛ همانهایی که با ویس و بیانیه اخبار وضعیتش را در بوق و کرنا کردند اما همه واقعیت را نگفتند و مسئولیت اخلاقی-سیاسی خود را زیر پا گذاشتند.
نمایش مبتذل با چه هدفی؟
در بزنگاهی که نفیر آزادیخواهی زنان و مردان از خوزستان تا تهران گوش فلک را کر کرده است، و عصیان ستمدیدگان را از بلوچستان تا کردستان با کشتار و سرکوب همه جانبه آنها پاسخ میدهند، آن فرومایهای که تا پیش از این، برای تخریب و پروندهسازی علیه نیروهای مستقل مترقی سر از پا نمیشناخت، رونق دکان اجارهای خود را از دست رفته دید، نمایش مبتذلی سراسر دروغ، تزویر و سیاهنمایی بهراه انداخت و فرمان پلشتیها را به سمتی دیگر چرخاند تا شاید دستکم بتواند برچیده شدن بساط بیرونقش را به تعویق بیندازد.
اگرچه که او در حضور مقام قضایی و ۲ شاهد کتبا متعهد شد تا اطلاع ثانوی سکوت اختیار کند تا موجبات آزادیاش فراهم شود، ولی بیصبرانه در انتظار شنیدن لات و الاتش میمانم و نیک میدانم در اسرع وقت مورد هجوم این فاشیستها و حواریونشان قرار خواهم گرفت اما باکی نیست.
دروغهای بزرگی احاطهمان کردهاند که آدم میخواهد خودش را سوراخ سوراخ کند تا این دروغها در وجودش رسوب نکند.
علی نوری، زندانی سیاسی زندان اوین، بند ۴، سالن سه
۰۸/۰۹/۱۴۰۱»