روزجهانی معلم روزی است که در سراسر دنیا، یاد و احترام معلمین را گرامی میدارند، معلمینی که به نسلهای آینده هر کشوری، با تلاشی خستگی ناپذیر و با علاقهای وافر، علم و دانش میآموزند.
اما در میهن ما، که اسیر آخوندهای قرون وسطایی هست، به اقتضای ماهیت عقب ماندهشان، کسب علم و دانش نه تنها هیچ جایی ندارد، بلکه جرم هم محسوب میشود. معلمان در زندانند و دانشآموزان بجای مدرسه، باید برای امرار معاش، به کار مشغول باشند! در همین رابطه آقایان فرید معدومی و دکتر عبدالعلی معصومی، نویسنده و تاریخنگار و عضو شورای ملی مقاومت ایران، طی گفتگویی با شبکه تصویری ا یران آزادی این موضوع را مورد بررسی قرارداده و به سئوالات پاسخ میدهند
فرید معدومی: پیش از اینکه وارد بحث بشوم ابتدا اجازه بدهید روز جهانی معلم را به معلمان و فرهنگیان زحمتکش و آگاه کشورمان تبریک بگویم.. قشری که مسئولیت آموزش نسل جدید به عهده آنها گذاشته شده و البته که مسئولیت بسیار سنگینی هست بخصوص در نظامی که ضد فرهنگ و آگاهی میباشد.
سیزدهم مهرماه برابر با پنجم اکتبر، از سوی یونسکو روز جهانی معلم نامیده شده است.
در چهل و چهارمین اجلاس وزرای آموزش و پرورش که در اکتبر سال 1994 در شهر ژنو برگزار شد، فدریکو مایور مدیرکل وقت یونسکو پیشنهاد کرد که روزی به اسم روز معلم انتخاب شود. این پیشنهاد از طرف مجمع تصویب شد. از ایران هم البته یک هیئت از طرف نظام حاکم در این اجلاس شرکت داشت و به این پیشنهاد رأی مثبت داد هر چند که در عمل بهایی برای این روز قائل نشد وروز دیگری رو به عنوان روز معلم اعلام کرد.
کارشناسان آموزش و پرورش طرح این پیشنهاد را چرخشی در دیدگاههای یونسکو نسبت به آموزش و پرورش دانستند چرا که تا قبل از این اجلاس، مشکلات آموزش و پرورش را ناشی از کمبود سرمایه گذاری در امورفیزیکی مانند ساختمان مدرسه میدانستند اما با بحثهایی که در اجلاس 44 مطرح شد این نظر تقویت شد که برای بالا بردن کیفیت آموزش باید ابتدا کیفیت کار و زندگی معلمان ارتقا پیدا کند و معلم بایستی از جایگاه اجتماعی مناسبی در جامعه بر خوردار باشد. که البته این چیزی است که با ساختار رژیم آخوندی در تناقض است به نحوی که برخلاف توصیه و دیدگاه یونسکو معلمین و فرهنگیان یکی از اقشاری هستند که همواره در ایران تحت شدیدترین فشارها و سرکوبها و توهین و بی احترامی از جانب رژیم و باندهای مختلف حکومتی قرار داشتند
این رژیم نه تنها به امور فیزیکی هم نظیر ساختمان مدرسه و نظایر آن نپرداخته بلکه مینمیم های تأمین امکانات رفاهی دانش آموزان و فرهنگیان را هم تأمین نکرده است امری که همواره با بازتابهای اعتراضی معلمین آگاه روبرو بوده است.
عبدالعلی معصومی: در باره تاریخچه جنبش معلمین و فرهنگیان نکتهایی که دراین رابطه لازم است گفته شود این هست که چون جنبش معلمین و فرهنگیان همواره با یک فراز و یک فرودی در هر دورهایی بوده بخصوص در دوره شاه و دوره حکومت آخوندی؛ فراز این جنبش وقتی بوده که به هر علتی تیغ تبرداران استبداد اندکی کند شده باشد و فرودشون وقتی که چکمه پوشان استبداد تمام قد و با قدرت در برابر هر ندای آزادیخواهانهایی و عدالتجویی توان ایستادگی پیدا کرده باشد.
قدرتهای خارجی همواره در ایران نقش اثرگذار داشتند؛ نقش بعنوان یک عامل خارجی نقش مؤثر داشتند در تربیت قدرتهای دیکتاتوری حاکم و یا در ضعف پوشاندنشان؛ مثلاً مصدق؛ با استفاده از ضعفی که انگلیس در جنگ جهانی دوم پیدا کرده بود بر اثر به هر حال فشارها و آسیبهای که در جنگ دیده بود آن قدرت یک دنیا دیگر نبود و امریکا قدرت یک دنیا شده بود که در اینجا برکنار از جنگ و کشت و کشتارها و ویرانیهای این جنگ بود و توانسته بود از قبل فروش تسلیحات جنگی و یا عوارض آن قدرت یک دنیا بشود در این دوره انگلیس که ضعیف شده بود؛ خب قدرت شاه هم ضعیف شده بود؛ و فشارهای دولتهای دمکرات امریکا به هر حال باعث شده بود فضایی در ایران باز بشود که مصدق توانست در عرض دو سال و چند ماه حکومت ملی را برقرار بکند و در این دوره بود که معلمین و اقشار آگاه جامعه همپای به هر حال سیاستهای ملیگرایانه دکتر مصدق آنها هم خواستههاشان را پیگیری بکنند و پیش بروند.
بعد از اینکه آیزنهاور رئیس جمهور امریکا آمد و آن سیاست دیکتاتورپروری را پیش گرفت ما میبینیم که کودتای ننگین ۲۸ مرداد پیش آمد و بعد هم زندانی شدن مصدق؛ کشتار دانشگاه در آستانه ورود نیکسون معاون رئیسجمهور وقت امریکا و فضای جامعه کاملاً بسته شد ولی باز وقتی که در امریکا دمکراتها رو آمدند و اینجا کندی در دی ماه سال ۳۹ به ریاست جمهوری برگزیده شد؛ یک میدانی بوجود آورد که معلمین هم توانستند مثل بقیه اقشار آگاه جامعه برای خواستههایشان به اعتراض و تظاهرات بپردازند.
از جمله میبینیم چند ماه بعد از سیاست جدید امریکا با روی کار آمدن جان اف کندی؛ در تهران یک فراخوانی که به هر حال کانون معلمان و کانون صنفی معلمان داده بود باشگاه مهرگان که رئیسآن محمد درخشش بود اینها در میدان بهارستان تظاهرات برپا کردند برای افزایش حقوقشان؛ منتهی در این تظاهرات حمله نیروهای ساواک و کلانتری محل باعث شد این تظاهرات به خون کشیده بشود و یکی از تظاهراتکنندگان بنام خانعلی بدست رئیس کلانتری میدان بهارستان به شهادت برسد .
منتهی این تظاهرات در فضایی که گفتیم پیش رفت و فشارها هر چه برای از بین بردن این تظاهرات به جایی نرسید تا آنکه شاه پذیرفت نخستوزیر وقت شریف امامی برکنار شود و بجای آن علی امینی که طرفدار سیاست امریکا بود سر کار بیاید.
همچنین آن خواسته اصلی معلمین برای افزایش حقوقشان به آن توجه کردند و راضیشان کردند و درخشش را وزیر فرهنگ کردند برای اینکه خواسته معلمین و فرهنگیان را بتواند پیش ببرد یعنی در آن عرصه که شاه ضعیف شده بود و فشار خارجی زیاد بود به این مسئله تن داد ولی بعد که میبینیم خود شاه که بجای امینی برگزیده شده بود که سیاست اصلاحات ارضی را پیش ببرد خود شاه به امریکا میرود و به خواست کندی تن میدهد و در برگشت با قدرتی که به هر حال حامی جدیدش به او میدهد به سرکوب میپردازد و نیز در خرداد سال ۴۲ کشتار راه میاندازد و بعد هم نفسها را حبس میکند و هرگونه فعالیت آزاد سیاسی را جلوی آنرا میگیرد و زمینهایی را بوجود میآورد که از آن پس مبارزه مسلحانه ناگزیر میشود و راه چارهایی برای آرمانهای آزادیخواهانه و عدالتجویانه جز از این راه نمیماند.
فرید معدومی: با تشکر از توضیحات مبسوط دکتر معصومی به تعدادی از این خواستهها که در بیانیههای مختلف فرهنگیان آمده اشاره میکنم. هر چند که مشکلات و خواستههایشان خیلی بیشتر از این هست.
این خواستهها را در یک نگاه کلی میشود به دو دسته تقسیم کرد.
یک دسته خواستههایی که جنبه محتوایی و تخصصی و حرفهای دارد و دسته دیگر خواستههای صنفی هست.
در مورد خواستههای تخصصی حرف معلمین اینه که تفکر مسلطی که بنیادهای نظری نظام آموزشی کشور را پایه ریزی کرده و آن را «هدایت» می کند، یک خوانش ارتجاعی بر آمده از اندیشه قرون وسطایی ولایت فقیه که به انسان خواه به عنوان معلم، خواه به عنوان دانش آموز اجازه بروزِ خود و شکوفایی را نمیدهد این تفکر بیش از هر چیز به دنبال مطیع نمودن افراداست، تنوع و تکثر در نظام آموزشی را نمی پذیرد تنوع جغرافیایی و فرهنگی را نادیده می گیرد و در یک کلام از هرگونه امر متنوع و شیوهها و تفکرات نوین آموزشی به عنوان دست آورد تجربیات بشر امروز تلقی تهدید دارد.. معلمان منتقد را برنمی تابد و به آنها با چشم تهدید امنیتی می نگرد و به راحتی و با زیرپا گذاشتن اصول بدیهی قانونی و اخلاقی، امنیت شغل و زندگی افراد را از بین می برد. هرگونه فعالیت جمعی و سازماندهی شده در چارچوب نهادهای مردمی را تهدید می داند مگر اینکه در راستای بازتولید کلیشههای ایدئولوژی رسمی رژیم حرکت کند.
لذا معلمین را از هرگونه حق تشکل یابی محروم میکند در تجمعی که معلمین در 13 مهر سال ۹۶ داشتند و منجر به بازداشت تعدادی از آنها شد به این مساله بخوبی اشاره کردند و گفتند که روحانی «برخلاف ادعاهایش موانع جدی بر سر راه تشکل یابی مستقل معلمان» ایجاد کرده و معلمان به دلیل «فعالیت صنفی و آموزشی توسط حراستها و نهادهای امنیتی تهدید، احضار و بازداشت» میشوند.
در مورد خواستههای صنفی معلمین مطالبات مشخصی دارند که مهمترین آنها مسئله «بودجه عادلانه» یعنی «بودجه لازم برای تأمین آموزش رایگان و با کیفیت برای همه دانشآموزان ایرانی و همچنین تخصیص یک دستمزد عادلانه برای فرهنگیان شاغل و بازنشسته کشور» و «ایجاد شرایط بهینه برای معلمان حقالتدریسی و آزاد» هست .
در این جا لازمه که اشاره کنیم در حالیکه طبق اصل ۳۰ قانون اساسی همین رژیم: «دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد» اما ازآنجایی که رژیم دنبال سودجویی و حل مشکل کسر بودجه هست ، سیاست خصوصیسازی و پولیسازی را پیش گرفته است.
در مورد وضعیت معلمین شاید بتوان اصطلاح فاجعه را بکار برد.. معلمی که تمامی ذهنش دنبال اینه که چطور معیشت خودش را با این حقوق ناچیز اداره کند و یا اینکه مجبور باشد که شغل دوم و سوم داشته باشد دیگر جایی برای ارتقاء کارش وجود ندارد.. معلمی که دست فروشی میکند و یا راننده تاکسی هست و … دیگر نمی تواند آن جایگاهی را که باید در ذهن و اندیشه دانش آموز داشته باشد… یک معلمی را در بوشهر با اتهام واهی فعالیتهای صنفی بازداشت کردند و 4 سال حکم بازداشت داده و 74 ضربه شلاق.. کجای دنیا معلم را شلاق می زنند. کجای دنیا معلم را بخاطر فعالیتهای صنفی بازداشت میکنند.
عبدالعلی معصومی: در رابطه با ویژگی برجسته قشر فرهنگیان و اینکه جامعه چه انتظاری از این قشر دارد؛ همانطورکه گفتم اساساً فرهنگیان؛ معلمان؛ دانشآموزان؛ استادان و تمام دانشگاهیان اینها همیشه در مبارزه با دیکتاتوری چه در زمان شاه و چه در زمان حکومت آخوندی همیشه پیشقدم بودهاند و در این عرصه که یک ساله اخیر فضایی که بوجود آمده؛ اینها به هر حال ویژگی شان آگاهی بخش است؛ ویژگی در افتادن با دیکتاتوری؛ با تمام توش و توان برای از بین بردن بختکی که در سراسر ایران افتاده و تمام ایران را تبدیل به زندان اوین کرده و اختناق را در سرتاسر ایران گسترده و سرکوب و چپاول در سراسر ایران گسترده و کاری که مغول نکرده اینها انجام دادند.
اینکه این ویژگی قشر فرهنگیان در این زمینه هم بارز هست؛ میبینیم معلمین همانطور که گفتم چند روز از سراسر ایران فراخوان دادند؛ این قشر آگاه برای اعتصاب و تمام اقشار ایران؛ قشر آگاه همیشه در صف مقدم بودند و زندانها همیشه از این قشر آگاه پر بوده است و هیچوقت در برابر دیکتاتوری این عناصر آگاه فرهنگی و دانشگاهی کوتاه نیامدهاند ، مخصوصاً در شرائطی که درآن قرار داریم.
شرائط بینالمللی که همواره با رژیم بوده؛ در این یکی؛ دو سال اخیر از پشت رژیم رفتهاند؛ در این حدود ۴۰ سال اخیر از کارتردمکرات تا اوباما دمکرات همواره نه تنها امریکا بلکه کل سراسر اروپا و روسیه و چین و بقیه کشورهایی که درایران بودند منافعی داشتهاند؛ همیشه پشت رژیم بودند و برایشان اصلاً مهم هم نبوده که مثلاً درتابستان سال ۶۷ سی هزار نفر از رشیدترین فرزندان این میهن به شهات رسیده باشند؛ الان قدرت یک دنیا سیاستش عوض شده است؛ سیاستش عقب نشاندن رژیم از مواضع تروریستی دخالتجویانه است.
بخاطر تهدید تروریستی که در تمام دنیا بوجود آورده است ؛ و از این پس دنبالش هست بخصوص کشورهای منطقه که میخواهد از آن مواضع عقبش بنشانند در این شرائط به خواست نیروهای اقشار آگاه جامعه؛ معلمین؛ دانشگاهیان و کانونهای شورشی که به هر حال همانهایی که در تمام این سالها مواضعشان برای آرمان آزادی بودند و یک لحظه هم قدم به عقب نگذاشتند و هرگز در زندانها و در تمام جامعه کوتاه نیامدند و پابرجا ماندند همه آنها به عکس قدرت یک دنیا که میخواهد رژیم از مواضع دخالتجویانه از مواضع تروریستی و مواضع سرکوبگرانه عقب بنشاند؛ اینها برای براندازی رژیم مبارزه میکنند و خواستشان خواست براندازی این رژیم است برای آزادی ایران؛ آبادی ایران و تبدیل شدنش به گلستانی که در آینده نزدیک مژده طلوعش را میشنویم..
فرید معدومی: قبلاً اشاره کردیم که رژیم خواهان اعمال هژمونی و یا تفکر ارتجاعی خودش به فرهنگیان و مخالف هر گونه ارتقاء در امر آموزش و پرورش است.
رژیم همچنین شکل گیری هرگونه تشکلی را بر نمی تابد و به هر نوع تلاش صنفی نگاه امنیتی دارد لذا تمامی فعالان حقوق معلمان را دشمن می داند والبته به نقش تأثیر گذار آنها روی جامعه آگاه است و میخواهد این نقش را از آنها بگیرد و اختناق را بر سیستم آموزشی کشور حاکم کند به همین خاطر می بیینم که در سالهای گذشته تعداد زیادی از فعالان حقوق معلمان بازداشت و به زندانهای طولانی مدت محکوم شدند و تعدادی را هم تبعید کردند.
لذا آموزگاران و دبیران شریف تحت تبعیض و سرکوباند و اکثراً زیر خط فقر بسر میبرند. حق مشارکت در اداره امور مدارس و دانشگاهها از دانشآموزان و دانشجویان و معلمان و استادان بهکلی سلب شده و انبوهی جاسوس و مزدور و نیروهای سرکوبگر تحت عناوین مختلف در مدارس و دانشگاهها بکار گرفته شده است. حق تشکل و آزادی بیان و اجتماعات بکلی از آنها سلب شده است.
معلمین مسئول و خوشنامی همچون اسماعیل عبدی، محمدحبیبی، محمود بهشتی، مهدی فراخی شاندیز و بسیاری دیگر در بازداشت بسر میبرند و البته که تعدادی هم تبعید و یا اعدام شدند.
حالا این سؤال مطرح است که در قبال این همه جنایت و حق کشی و سرکوب چه باید کرد؟ چطوری میشود به این وضعیت پایان بخشید.. آیا پایانی برای این دردها و رنجها وجود دارد.. راه حل چیست؟
به نظر من راه حل را خانم مریم رجوی در پیامی که خطاب به فرهنگیان و دانشگاهیان و دانش آموزان ایراد کردند ارائه کردند. باید به وضعیت موجود شورید بایستی با ایجاد و گسترش کانونهای شورشی در مدارس و دانشگاهها به این وضعیت پایان داد. همچنانکه این روزها در جای جای وطنمان شاهد قیامهای گسترده اقشار هستیم .
فرهنگیان که همیشه نقش پیشتاز را در نبرد علیه بیداد و ظلم داشتند بایستی نقش خودشان را ایفا کنند و مردم ایران این توقع را از آنها دارند.. تاریخ معاصر ایران و انقلاب ضد سلطنتی گواه این مساله است.
[bs-embed url=”http://youtu.be/b-M79HwZp3w” title=”کلیپ کنفرانس” show_title=”1″ icon=”” heading_color=”” heading_style=”default” bs-show-desktop=”1″ bs-show-tablet=”1″ bs-show-phone=”1″ bs-text-color-scheme=”” css=”” custom-css-class=”” custom-id=””]